عفت هم با من آمد. سرودى و خیرمقدم توسط دكتر [غلامعلی] افروز و سخنرانى كوتاه من دربارة غدیر و اتحاد مسلمین انجام شد. به دفترم رفتم. آقاى [محمود] محمدى عراقى، [رئیس سازمان تبلیغات اسلامی] آمد. خواست كه در دو برنامه توجیه مُبلغین در قم و تهران شركت كنم؛ یكى را پذیرفتم. دربارة مشكلات اقتصادى، سیاسى و فرهنگى و مسائل مطبوعات و حوزهها و دانشگاهها اظهار نگرانىكرد.اخوى محمد آمد. در مورد سرنوشت آقاى كرباسچى انتقاد داشت. خبر را گفتم؛ فكر مىكند اگر آزاد بشود، مورد استقبال وسیعى قرار مىگیرد. گفتم، دفتر رهبرى توصیه كرده، براى ملاحظه حال قوه قضائیه، سروصدا نكنند. از مشكلات دولت گفتكه آقاى خاتمى را كلافه كرده؛ به طورى كه روز یكشنبه، پس از ملاقات با رهبرى و عدم نتیجه، به جلسه هیئت دولت گزارش داده و گریه افتاده و مدتى گریه كرده و نیز در جلسه شوراى اقتصاد هم تعادل را از دست داده و بر سر وزرا فریاد كشیده است؛ این را از طریق آقاى [اسحاق] جهانگیرى، [وزیر معادن و فلزات] هم شنیده بودم.