در همین آغاز سخن خاطر نشان باید کرد که نوروز جشنی فراگیر است که فارغ از کیش و دین و تبار و نژاد، قابلیت جهانی شدن را دارد. در یک نگاه تطبیقی بین میراث ایرانی و وجوامع غربی، بزرگ ترین جشن فراگیر غربیها در آستانه سال نو میلادی، مرتبط با میلاد عیسی مسیح است، یعنی که کریسمس (به معنی جشن مسیح!) برای غیر مسیحی مفهومی ندارد و برایش بیگانه است. همچنین، سال نو چینی هم بر اساس گاه شماری قمری است و روز آن ثابت نیست. اما نوروز در فرهنگ ایرانیان همیشه در اولین روز بهار ( اعتدال ربیعی) در نیم کره شمالی سیاره زمین، همزمان با نوزایی طبیعت جشن گرفته میشود. نوروزگان بر خلاف کریسمس، یک جشن مذهبی نیست و بسا کهن تر از تاریخچه کریسمس و میلاد عیسی مسیح در ۲۰۲۴ سال پیش، ریشه در افسانهها و اسطورههای هند و ایرانی دارد، روزگاری که جامعه هندیها از ایرانیها جدا نشده بودند ایرانیان و هندی ها، ایزد واحدی داشتند که به قول ابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه و به روایت فردوسی در شاهنامه، سنگبنای نوروز را بنیاد نهاد.
این که نوروز، جشن مذهبی نیست، از اینجا ثابت میشود که در «اوستا» از «نوروز» نام و نشانی به میان نیامده است و نام اصلی نوروز در زبان پهلوی نوگ روج یا نوگ روز بوده است که به همین دلیل ابو نواس شاعر بزرگ عرب در فارسیات خود در کنار هم از دو جشن ایرانی مهرجان (مهرگان) و نوکروز (نوروز) یاد کرده است. اعراب قبل از اسلام درعراق امروز که در عصر ساسانیان دل ایرانشهر بود، گاهی این جشن را نیروز نه نو روز میخواندند: بک یا اکرم الکرام اهنی/ کل عید و کل نیروز اولین و قدیمیترین منبع زرتشتی که در آن به جشن نوگ روز «نوروز» اشارهای شده است، بندهشن است، متعلق به قرون اول اسلامی! و همین مستند، ثابت میکند نوروز جشنی مردمی و غیر مذهبی بوده است که پیش از اسلام مخصوصا در دوران ساسانیان باشكوه فراوان برگزار میشده است و شش روز به درازا میكشیده است که به آن گاهنبار میگفتهاند و طی آن ایام، آیینها و مراسم متعددی به جای میآوردهاند.
پس از حمله اعراب، جمعی از ایرانیان مسلمان کاسه از آش داغ تر شدند و به توهم آن که جشن نوروز یک جشن زرتشتی است و باز به این اتهام که زرتشتیان آتش پرست اند، با برگزاری جشن نوروز به مخالفت پرداختند که در رآس ان بزرگان حجت الاسلام ابوحامد غزالی است. با این همه به رغم این موضع گیری های خصمانه، اکثریت قریب به اتفاق مردم در حوزه گسترده ایران بزرگ فرهنگی در بعد از اسلام نیز نوروز را همچنان جشن گرفتند و به این سنت دیرینه نیاکانی خود ادامه دادند، و برای آن که ثابت کنند پاسداری از این سنت و آیین دیرین با اصول و ضوابط اعتقادات اسلامی تعارضی ندارد، قرآن را بر سر سفره هفت سین نهادند، تا جوابگوی مخالفت رسمی اعراب و مستعربان به برگزاری مراسم نوروز باشد، چنانكه در عصر خلفای عباسی که رسوم ایرانی مخصوصا در دوران وزارت برمکیان در بغداد با شکوه برگزار میشد، بعضی ازخلفای عباسی مانند متوکل، برپایی آیینهای علنی نوروزی را در كوچه و بازار ممنوع اعلام كردند.
در مقام نشان دادن عکس العمل به این سخت گیری های متعصبانه، ایرانیان مسلمان علاقهمند به برگزارکردن جشن نوروز احادیثی درست و شایع کردند که این سنت را حفظ کنند و جای ان را در میان مسلمانان لا اقل با تعبیرهای مقبول ادیان ابراهیمی و مخصوصاً اسلامی و در قالب معتقدات مقبول نظام سیاسی و مذهبی حاکم محفوظ نگه دارند. از جمله این احادیث برساخته مدعی شدند که همه حوادث خوب جهان در روایت اسلامی خلقت در نوروز اتفاق افتاده است، یعنی: خداوند عالم، اولین مخلوقات انسانی خود یعنی آدم و حوا را در نوروز افریده. پس نوروز روز آفرینش پدر و مادر نوع بنی آدم از عرب و عجم و مسلمان و غیر مسلمان است. دوم این که آدم پس از هبوط به زمین و توبه و انابه از خدا خواست که دوباره همسرش حوا را به او برساند و خداوند دعای او را اجابت فرمود و حوارا، در روز «نوروز» به او رسانید. سوم این که در طوفان نوح کشتی او در روز نوروز به ساحل نجات رسید.
چهارم این که یوسف را که برادران حسودش دور از چشم پدر در بیابان به چاه انداختند، در نوروز از «چاه کنعان» نجات یافت . پنجم، این که نجات بنی اسرائیل به رهبری موسی و غرق شدن سپاه فرعون در رود نیل در روز نوروز بود. ششم آن که روز نجات یونس از شکم کوسه، نوروز بود. شیعیان مخصوصا در عصر صفوی، بر این داستانها افزودند و «نوروز» را روز تولد حضرت علی، روز ازدواج آن حضرت با حضرت فاطمه، روز انتصاب آن حضرت به خلافت دانستهاند.
مجلسی در جلد چهاردهم بحار الانوار و دیگر محدثان شیعه دعای ساعت تحویل سال را به عربی از زبان امامان شیعه نقل کردهاند و چنین شد که در عصر شاه عباس صفوی، حتی وقتی که روز عید نوروز با روز ضربت خوردن امام علی مصادف شد، در اصفهان مردم نوروز را جشن گرفتند و شیخ بهایی تاریخ آن سال را به حساب جمل / حروف ابجد « علی ببخشد» یافت. اکنون جشن نوروز با ریشه ایرانی به عنوان یکی از میراث های فرهنگی جهانی و بشری، به پیشنهاد ایران و کشورهای همجوار در سازمان ملل به ثبت جهانی رسیده است. امید که سال نو و در طلیعه شکوفایی طبیعت، سالی سرشار از همزیستی برای اقوام ایرانی، رقم بخورد و شادی نوروزگان ۱۴۰۳ صلح و صفا، آزادی و آبادی را برای حوزه تمدنی و فرهنگی ایران به بار نشاند.