بیشتر کتابهای جنابعالی در حوزه ترجمه شعر و نقد ادبی است. چه شد که در سالهای اخیر به سمت انتشار رمان رفتید؟
بنده داستانهای كوتاه و رمان های زیادی دارم كه همه را گذاشته بودم برای دوران بازنشستگی. البته داستانهای كوتاهم را در مطبوعات به صورت پراكنده گاهگاهی منتشر کردهام. بنده را پس از 42 سال تدریس و پژوهش بازنشسته كردند. اكنون از نسل ما تقریباً همه را بازنشسته کردهاند. دستشان درد نكند.
ازاین رمان ها اولی را نشر روزگارچاپ كرد به نام «خانهی خار». این كتاب با اقبال كسانی رو به رو شدكه روحیهی علمی و نگاهی نزدیك به تاریخگرایی نوین، و نیز اهل سینما بودند و به آثار كشف و شهودی، تمایل داشتند و چند مقاله و رساله دانشگاهی هم در مورد این رمان نوشته شد.استاد دكتر نعمت الله فاضلی، جامعه شناس، نظریه پرداز و استاد دانشگاه، معتقد است كه اگر فرزاد از اول عمرش تا آخر عمر تنها همین یك رمان را داشته باشد، برایش كافیست چون این رمان همه چیز را در خود دارد و از دیدگاه جامعه شناسی مسایلی را در خود دارد كه عظمت ادبیات راستین و تأثیرگذاری آن را در عصر جدید را نشان میدهد.
این رمان، كرامت انسان را مد نظر دارد و معتقد است كه هیچكس نباید كشته شود به هر دلیلی...
درباره رمان دومتان برایمان بگویید.
رمان دوم را نشر چشمه چاپ كرد با عنوان «سِرواغوم». این رمان نیز مورد توجه كسانی واقع شد كه مخاطب رمان خانهی خار و رمان های نشانه شناسانه، همانند نام گل سرخ اثر امبرتو اكو و ملكوت بهرام صادقی و دمیان هرمان هسه و امثال این گونه آثار هستند. سرواغوم در عین حال رگههای فمنیستی نیرومندی داردكه زن نماد آفرینش و زندگی است و لبان برگ بید او نمادی از برگ و سبزینهی اكسیژن ساز است كه حیات را در زمین به وجود آورده است.
از رمان سرواغوم:
«به بیشهای رسیدم که نیزاری کوچک در وسط آن بود و برکهای به اندازهی حوضی مختصر، در وسط آن به چشم میخورد. ناگهان بر من چنین واقعشد: زنی که تنش مانند رنگینکمان، هفت رنگ بود، به سوی برکه رفت و وارد آب شد. من که به برکه نزدیک شدم، آنزن آنجا بود. زنی رنگین، متناسب. اماّ ناگهان دهها پرنده، از بدن زن جدا شدند و از فراز سرم به سوی بیشه پروازکردند. پرندگان در حقیقت در آرایشی در برکه بودند که تصویر زنی را تداعی میکرد. اماّ زنی در کارنبود همین پرندگان بودند. تعدادی سبزه قبا،گنجشک سینه زرد،مرغ عشق، طوطیهای کوچک، سینه سرخ، مینا، سار، بلبل، قناری،کاکلی،چلچله،چکاوک،چرخریسَک و...بودند که به صورت زن در برکه می-چرخیدند. تناسب رنگهای پرندگان آنچنان جذّاب و عجیب بود که همهی حشراتالارض و گیاهان، به تماشای برکه آمدهبودند. من به آن طرف برکه رفتم و همان زن رنگین کمان را دیدم که در پشت درختچههای کوتاه میخرامید و میرفت و گاهی صورتش را برمی-گرداند و به من لبخند میزد. من همچنان دنبال او و پرندگان رفتم. گاهی حس میکردم چند پرنده از وجودم جدا میشدند و به آن زن میپیوستند.»
با خبر شدیم رمان تازهای از شما در دست انتشار است.
رمان سوم با نام «ذرّه» از سوی نشر روزگار وارد بازار میشود. این رمان نیز همچون آن دو رمان دیگر در حوزهای ویژه در حركت است كه مخاطب خاص خودش را دارد. رمان چهارم نیز اندك اندك برای نشر آماده میشود.
لطفاً درونمایه رمان هایتان را برایمان تشریح کنید.
همین جا عرض كنم كه رمان های بنده مخاطب عام ندارد و رمان قصه گو، نیست.چه بسا كه برخی ناشران آنها را نپسندند(چرا كه سرواغوم را هم نپسندیده چاپ كردند) زیرا از نظر فروش، مثل بسیاری از رمان های عامه پسند كه به چاپ هفدهم و بیستم و بیشتر و بیشتر میرسد،نیست. بنده به دنبال شهرت و این حرفها نیستم. آنچه در رمان ها و نوشتههای بنده برایم مهم است، ضرورت زمانه است. من میکوشم درك زمانه داشته باشم. شما دیدهاید كه در مقدمه همه كتابهایم بیان مسأله دارم كه چرا این كتاب را نوشتم یا ترجمه كردم زیرا كار من كتاب سازی نیست. نوشتن و قلم برای بنده «توتم» و مقدس است. خداوند در قرآن مجید به قلم سوگند خورده است و من قلمم را تنها برای كرامت انسان و صلح وحفاظت از كره زمین، روی كاغذ روانه میکنم. همچنین كارهای بنده با گذشته و تاریخ و فرهنگ و ادبیات ارجمند و انسانگرایانه ایران پیوندی ژرف دارد. بنابراین در همه رمان هایم، حضور شعر و شاعری بسیار پررنگ است.حتی در بسیاری موارد، نثر كهن در لابه لای نثر امروزی، ظاهر میشود.غادة السمان بارها به می میگفت: «خوش به حالت كه به زبان عمر خیام حرف میزنی.»
نثر شما همیشه پاکیزه و استوار است.
بنده به زبان فارسی و فخامت آن سخت پایبندم و نثر روزنامهای را برای نوشتههایم نمیپسندم.چه كنم چون تقریباً همه آثار گذشتگان فرهیخته ایران را خواندهام یعنی از زردشت بزرگوار تا رودكی تا شاملو و از تاریخ سیستان گرفته تا تاریخ بیهقی،گلستان سعدی، نفثة المصدور،جهانگشای جوینی،كلیله و دمنه،مرزبان نامه،اخلاق ناصری.. و همچنین امهات كتب عرب از اعم شعر و نثر از امرؤالقیس تا غاده السمان و نزارقبانی و آدونیس و شعر مقاومت فلسطین، محمود درویش،و از عقد الفرید گرفته تا نهایة الارب،نهج البلاغه و تفسیر ابن ابی الحدید تا مقدمه ابن خلدون تا رمان های امروز عرب و خلاصه امهات كتب ادب فارسی و عربی راخوانده ام.برای من زبان فارسی، زبانی مقدس است زیرا ظرفیت این زبان برای آفرینش به ویژه، شعر، در جهان رقیبی ندارد. ببینید حافظ شیرازی در یك بیت چگونه به عنوان دائرة المعارف فرهنگ و تمدن ایرانی عمل كرده است:
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری كه در این گنبد دوار بماند
بله این بیت فرهنگ و تمدن ایران را در خود دارد و اعجاز است.فرهنگ و ادب ایران، برعشق، استوار است.مولانا، عطار، سنایی، حافظ و.. تنها از عشق سخن گفتهاند. خورخه لوئیس بورخس آرژانتینی، بنیانگذار داستان كوتاه پست مدرن، میگوید: نخستین معلم من عطار نیشابوری است. امیدوارم رنج و درد زمانه و مرگ به من فرصت بدهد كه رمان های دیگرم را هم منتشر كنم.چون براین باور هستم كه تاریخ واقعی جوامع انسانی در رمان ها و داستانها بیان میشود و آن تاریخ رسمی، تاریك است زیرا به وسیله سران و سلاطین نوشته میشود.