محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور دولت دوازدهم در مصاحبه ای تاکید کرد: اصلاحطلبها در حال حاضر یک جناح منسجم نیستند. در داخلشان اختلافات است، ما بیشتر با جناح معتدل اصلاحطلب مرتبط بودیم و هستیم. اصلاحطلبهای معتدل از جمله معاون اول تا وزرا و معاون رئیس جمهور و استانداران در دولت ما حضور فعال داشتند و اما همان زمان هم برخی از افراد تندرو اصلاح طلب به آقای روحانی و دولت انتقاد میکردند.
بخش هایی از گفت و گوی واعظی را در ادامه می خوانید:
- با تصویب سریع قانون جدید، زمان پیشثبت نام داوطلبین در انتخابات، خیلی کوتاه شد به همین دلیل بسیاری بع تصمیم نرسیدند که درانتخابات شرکت کنند. آنهایی که به دنبال آن بودند تا به سرعت این قانون را تصویب کنند و اجرا شود، شرکت کردند. با وجود اینکه خیلی بر روی این قانون تبلیغات صورت گرفت، مردم برای ثبت نام دعوت میشدند، حدود ۵۰ هزار نفر آمدند و ثبت نام کردند. بسیاری از افراد شاخص و موثر در این زمان کوتاه به تصمیم نرسیدند و ثبت نام کردند.
- اینکه در آینده چگونه این آرایش سیاسی انجام شود، بستگی به این دارد که سیاست حاکمیت، عملکرد شورای نگهبان و وزارت کشور در ارتباط با انتخابات چگونه باشد. معمولا انتخابات به دو موضوع ارتباط دارد: موضوع اول فعالین سیاسی، احزاب و گروهها است که میبینند اگر کسانی که نامنویسی کردند، به دیدگاههای حزب آنها و دیدگاههایی که در جامعه وجود دارد نزدیک هستند فعال میشوند، تا مردم را به دیدگاههایی که فکر میکنند وجودشان در مجلس مفید است تشویق کنند تا رأی بدهند و مردم پای صندوقهای رأی بیایند. بنابراین موضوع این بود که مردم ببینند آنچه که خودشان قبول دارند یا به دیدگاهشان نزدیک است، برای این دیدگاهها افرادی وجود دارند که بیایند و رأی دهند.
- اگر چنین چیزی باشد احزاب فعال شده و هم مردم بیشتر، برای رأیدادن حاضر میشوند. لازمه این عمل آن است که شورای نگهبان و وزارت کشور به گونهای در رد صلاحیتها عمل کند که مسائل جناحی و سیاسی را لحاظ نکند. اگر انتخابات بخواهد مانند انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ باشد، طبیعی است که مشارکت مردم کم میشود و آن دستهای از مردم شرکت میکنند که بخواهند به آنها رأی بدهند. در این ۴۳ سال گذشته کمترین میزان مشارکت را در انتخابات ۱۳۹۸ مجلس داشتیم و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هم نسبت به گذشته کمتر بود.
- موضوع دوم، افزایش امید مردم به آینده است. یعنی حاکمان و دولت باید سیاستهایی اتخاذ کنند تا امید مردم به آینده بیشتر شده و گشایشی در زندگیشان به وجود بیاید. طبقه متوسط و متوسط رو به پایین و به ویژه طبقه حقوقبگیر وضعیت زندگی خوبی ندارند. لذا اگر امید به آینده بیشتر شود مردم با علاقه و عشق در انتخابات شرکت میکنند، اما اگر این اتفاق نیفتد، مشارکت کاهش مییابد.
- مانند انتخابات سال ۹۸ رقابت در داخل یک گروه اصولگرا خواهد بود. ما دیدیم حتی در انتخابات ریاست جمهوری همه اصولگراها هم حاضر نبودند و کسی مانند آقای لاریجانی، طیف ایشان و آقای مطهری رد صلاحیت شدند. در داخل جریان اصولگراها هم خودی و غیر خودی وجود دارد.
- بر این اساس فکر میکنم اگر این وضع پیش بیاید، عملا دیگر نمیتوانیم خیلی درباره اینکه آرایش انتخابات چگونه است صحبت کنیم. معلوم است که انتخابات برگزار میشود و عدهای شرکت میکنند. اخیرا کلیپی دیدم که آقایی از جناح اصولگرا گفته بود انتخابات باید با مشارکت کم باشد که فقط حزباللهی و مسجدیها شرکت کنند تا حتما نیروهای انقلابی رأی بیاورند. اگر اینطور است که نباید انتخابات برگزار کنیم.
- ولی اگر این موضوع برعکس باشد، یک مقدار فضا باز شده، امید مردم بیشتر شود و گشایشی در معیشت و زندگی مردم به وجود بیاید. و در میان نامزد های نمایندگی دیدگاه های مختلف وجود داشته باشد. طبیعی است که احزاب و شخصیتهای سیاسی فعال میشوند و آن وقت میتوانیم بگوییم آرایشی به وجود میآید که ممکن است اصلاحطلبها، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل و گروههای مختلف حاضر شوند. بنابراین باید صبر کنیم و ببینیم روند پیش ثبتنامها به چه سمتی پیش میرود.
- همانطور که گفته شد، چون زمان خیلی کوتاه بود تعداد خیلی زیادی ثبت نام نکردند. سیاست ما بر این بود که افراد را تشویق به ثبتنام کنیم. چون نمیدانستیم تا ۶ ماه بعد چه اتفاقی میافتد. بنابراین در تهران و هم در استانها ثبتنام کردند.
- ولی باید ببینیم نتیجه ثبتنام، نه در این مرحله که وزارت کشور اعلام میکند، بلکه در مرحلهای که شورای نگهبان اعلام میکند چیست. دبیرکل حزب، آقای نوبخت اسم نوشتند، تعدادی از دبیرهای استانی، تعدادی از اعضای شورای مرکزی و تعدادی از اعضای دفتر سیاسی در تهران ثبتنام کردند. در استانها هم طبق خبرهایی که به ما رسیده ثبتنام انجام شده ولی منتظر هستیم ببینیم نتیجه چه پیش میآید. از اعضای دولت قبل هم تعدادی مثل آقایان علوی، جمشید انصاری، نوبخت و چند نفر از استانداران ثبتنام کردند.
- من نتوانستم به جمعبندی برسم که آیا در این شرایط میتوانم در مجلس مفید باشم یا خیر. یعنی زمان برای مشورت و تصمیمگیری خیلی کوتاه بود.
- من در جلسهای که بودم از آقای روحانی مشورت خواستند و ایشان گفتند کسانی که علاقهمند و آماده هستند، نظرم مثبت است که ثبتنام کنند. به همین جهت نظر ایشان به استانداران هم گفته شده و تعدادی از آنها هم ثبتنام کردند.
- انتخابات برای این برگزار میشود، که مردم نمایندگان خود را برای پیگیری مطالباتشان به مجلس بفرستند. یعنی در هر استان، شهرستان و حوزه انتخابیهای تفکرات و مطالباتی وجود دارد، اکثریت مردم در آن حوزه انتخابیه تصمیم میگیرد فردی که قبول دارند را به مجلس بفرستد و آخر سر ۲۹۰ نفر نمایندهای که در مجلس شورای اسلامی حضور دارند، چکیده تفکرات کل کشور را تشکیل میدهند و به همین جهت، هر موضوعی با هر رویکردی که اتفاق میافتد، در نهایت نمایندگان مردم ایران درباره آن بحث میکنند. در دنیا هم این موضوع جا افتاده است. اینکه بگوییم فقط یک جناح بیاید درست نیست. . من با آقای لاریجانی درباره این موضوع خاص صحبت نکردم، اما برداشتم این است که میخواهد بگوید تا وقتی سیاست بر این باشد که یک جناح بر کشور حاکم باشد، من مزاحم نمیشوم.
- علیرغم آنکه این همه تبلیغ کردند، درست برخلاف دولت آقای روحانی که هر اتفاقی میافتاد از صداوسیما گرفته تا روزنامهها و افراد مختلف علیه آن اتفاق آنقدر شانتاژ کرده و منفی میگفتند، الان برخی از آنها وقتی اعضای دولت قبل یا آقای روحانی را میبینند حلالیت میطلبند و میگویند ما تحتتأثیر صداوسیما قرار گرفته بودیم و در این دو سال میبینیم وضع به چه صورت است و چقدر گرانی بیشتر شده و گرفتاریها زیاد شده است. بنابراین بهترین داور مردم هستند و اینکه من بگویم دولت ما در گذشته خوب کار کرده است، درست نیست. بالاخره هر دولتی درباره دولت خود میگوید من خوب کار کردم.
- چند وقت پیش آقای قالیباف گفتند، تعجب میکنم، وقتی این همه گرفتاری و مشکلات وجود دارد، چرا دولت فکر میکند همه کارهایش خوب است و نمیتواند این چیزها را ببیند؟ الان صدای خودشان هم درآمده است. من بعضی وقتها میبینم روزنامه جوان که از خودشان است، مینویسد این روند اشکال دارد، وضعیت معیشتی مردم خراب است. به هرحال اینها مسائلی است که باید به آن توجه کرد و فکر میکنم بهترین قاضی خود مردم هستند.
- بیش از دو سال از عمر این گذشته است. مسئولین این دولت ناکارآمدیها و مشکلات خودشان را به گردن دولت قبل میاندازند، ممکن بود که در ۴-۵ ماه اول دولت، مردم باور کنند، اما الان مردم بهترین قاضی هستند. البته ما خیلی ناراحت هستیم که این دولت نمیتواند مشکلات را حل کند، لذا ما با سکوتمان در مقابل اتهامات سعی کردیم که جامعه دچار دوقطبی نشود و به گونهای نباشد که جامعه را قطبیسازی کرده و کاری کنیم که مانع فعالیتهای دولت شویم. دولت هرچقدر که میتواند فعالیت کند، ما باید به او کمک کنیم.
- دولت اقدامات مثبتی هم انجام داده که من در گذشته از اقدامات خوب دولت تشکر و حمایت کردم. این وظیفه همه ما است و ما نباید به گونهای حرف بزنیم و عمل کنیم که اختلاف در جامعه به وجود بیاید. در این شرایطی که مردم تحت فشار هستند، دشمن خارجی داریم و داخل را هم تهدید میکنند، اختلاف سم است و ما باید مردم را آگاه کنیم. آگاه کردن مردم مهمترین عاملی است که آنها باید بدانند وضعیتشان چگونه است. یعنی نمیشود هر آنچه برخی از مسئولین یک طرفه منتقل میکنند درست باشد، بالاخره صدای مردم باید از طریق فضای مجازی، برخی از رسانههای معتدل و همسو شنیده شود.
- معمولا آن زمان که خودمان در دولت بودیم، میگفتم ما نمیتوانیم به خودمان نمره بدهیم. یعنی نمره را باید مردم بدهند. الان هم همین حرف را میزنم. شما ببینید نظرسنجیهایی که الان انجام میشود با همه تبلیغاتی که یک طرفه است و حتی برخی از رسانهها خبرهایی میگذارند که حتی کمی همسو با آنها نباشد، به آن رسانه تذکر میدهند، شاید هم در نظرسنجی عملکرد دولت در اکثر شاخصها به ویژه در مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی پایین آمده است.
- افراد با تجربه و شخصیتهایی که مورد احترام مردم بوده و در مسئولیتهایی برای کشور زحمت کشیدند، باید حفظ شوند. این روشی که عدهای به دنبال حذف دیگران هستند، موجب میشود که حلقه خودی تنگتر و تنگتر شود به ضرر نظام و مردم است. دولت باید قوی باشد و حاکمیت باید مورد حمایت مردم و شخصیتهای تأثیرگذار باشد.
- هرچند که ممکن است برخی تفکراتشان دقیقا همسو نباشد. ما باید تاریخ را مطالعه کرده و حکومتهای دنیا را بررسی کنیم. اگر در دنیا اکثریت مردم، حامی دولت و حکومتشان نباشند، هر چقدر آن حکومت و دولت تلاش کند خیلی نمیتواند موفق شود. عکس آن هم وجود دارد. یعنی هر چقدر مردم در سرنوشت خودشان مشارکت داشته باشند و امیدشان به آینده بیشتر باشد، تمام سیاستهای دولت راحتتر اجرا میشود و از نظر خارجی قوت این دولت بیشتر میشود و از طرف دیگر نافرمانیهای مدنی کمتر میشود. مردم باید نمره بدهند.
- اینکه در کشور هرکسی رئیسجمهور، رئیس مجلس شد، وقتی زمان او تمام شد آنقدر علیهاش مطلب مینویسند و میگویند که میخواهند آن فرد یا مسئول را خراب کنند. در حقیقت آنچه که اتفاق میافتد، قضاوت مردم این است که ۴۲ سال است همه کسانی که رئیسجمهور، رئیس مجلس، نخست وزیر و وزیر بودند و مسئولیت داشتند، اگر آنقدر وضعشان خراب است، چه تضمینی وجود دارد آنهایی که الان هستند، خوب باشند و بعدا به وضعیت آنها گرفتار نشوند؟
- چرا باید مردم سیاست آنها را قبول داشته باشند؟ به نظر من این یک روش غلط است. اینجا گروههای مختلفی وارد دولت شده و رئیسجمهور میشوند. همه سیاستهای امام و رهبر انقلاب، قانون اساسی را قبول دارند و دنبال میکنند، اعتقاد به اسلام دارند، براساس اعتقادشان برای مردم کار میکنند، اما ممکن است برخی از افراد سیاستهای خارجی و داخلیشان متفاوت باشد که این طبیعی است. در دنیا احزابی که با هم اختلاف جدی دارند، وقتی دولتشان میرود و حزب مخالف سرکار میآید احترام همدیگر را در گفتار و چه در رفتار حفظ میکنند.
- حکومت با این همه دشمنان خارجی و مشکلاتی که دارد، باید مسائل خود را حل کند. آیا این مسائل را میتوان با یک گروه و یک جناح حل کرد؟ شما نمیخواهید از شخصیتهای دیگر استفاده کنید تا مشورت بدهند و از تجربیاتشان استفاده کنید؟ از رئیسجمهور، معاون اول، وزرای مختلف سوال میکنیم میگویند از ما مشورت نمیخواهند. برعکس بعد از دو سال هرکاری هم میخواهند انجام میدهند، چون مشکل دارند از دولت قبلی هم انتقاد میکنند. روی این حساب فکر میکنم این روش، روش اشتباهی است و جواب نمیدهد.
- اصلاحطلبها در حال حاضر یک جناح منسجم نیستند. در داخلشان اختلافات است، ما بیشتر با جناح معتدل اصلاحطلب مرتبط بودیم و هستیم. اصلاحطلبهای معتدل از جمله معاون اول تا وزرا و معاون رئیس جمهور و استانداران در دولت ما حضور فعال داشتند و اما همان زمان هم برخی از افراد تندرو اصلاح طلب به آقای روحانی و دولت انتقاد میکردند.
- به عنوان حزب اعتدال و توسعه همواره از گذشته هم با اصولگرایان معتدل از جمله آقایان لاریجانی، ناطقنوری، باهنر و… ارتباط خوبی داشتیم و هم با اصلاحطلبها از جمله حزب کارگزاران، حزب اسلامی کار، خانه کارگر و یک تعداد دیگر احزاب رابطه خوبی داشتیم.
- در مجموع ما رابطهمان با اصلاحطلبان معتدل و هم اصولگرایان معتدل خوب بوده و همواره با هم در مشورت بودیم. اینکه الان ائتلاف میخواهیم داشته باشیم یا نه را نمیدانیم. زیرا الان نمیدانیم شرایط چه میشود؟ یعنی اگر شرایط مناسب شود، کاندیداهایمان تایید شوند و امید مردم بالا برود و گشایشی در زندگی مردم به وجود بیاید و مردم بخواهند مشارکت و حضور فعالی داشته باشند؛ وظیفه ما این است که در انتخابات شرکت کنیم. حتما هم صندوق رای باید مغتنم شمرده شود و روی این حساب نمیتوانیم با صندوق رای قهر کنیم. عملکرد شورای نگهبان و وزارت کشور در مشارکت مردم موثر است.
- بستگی به سیاستها دارد. اگر شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری یکسری چهرههای دیگر مانند آقای لاریجانی آقای جهانگیری، آقای پزشکیان و ... را تأیید میکرد، مشارکت مردم به مراتب بیشتر از این بود. در انتخابات ۹۸ در حزب اعتدال و توسعه، برخی که کاندیدا شده بودند، رد شدند. باعث شد نتوانیم لیست کامل بدهیم. وقتی نمیتوان لیست داد، چه کند؟
- ما که با صندوق رأی قهر نمیکنیم. وقتی به مردم میگوییم مشارکت کنید و میبینند ما لیست نداریم، آنها فهیم هستند، شعور دارند، مسائل سیاسی را دنبال میکنند بنابراین از ما میپرسند شما که میگویید شرکت کنید، پس لیستتان کجاست؟ مگر میشود یک حزب لیست نداشته باشد؟ در انتخابات ۹۶ آقای روحانی بیش از ۲۴میلیون رأی آوردند چرا؟ زیرا همه بودند. این بار هم باید ببینیم آنچه که مقام رهبری فرمودند انتخابات امسال، انتخابات مهمی است و باید ۴ اصل مشارکتی، رقابتی، سلامت و امنیت حفظ شود.
- به چه صورت قرار است اجرایی شود. آیا رقابت فقط در یک جناح، بین گروهها و جناحهای اصولگرا باشد؟ رقابت یعنی آنکه همه کسانی که به انقلاب، قانون اساسی و به اسلام معتقد هستند، باید بتوانند به مردم خدمت کنند. اگر اینطور باشد بله، در غیر این صورت اصلا به نظر من مشارکت دست ما نیست که پیشگویی کنیم و بگوییم مشارکت رخ میدهد یا خیر. بلکه در دست حاکمیت است. اگر یک مقدار در انتخابات اجازه دهند تا افراد چهره وارد شده و ثبتنام کنند؛ ممکن است در یک حوزه نمایندگی که فقط یک نماینده میخواهد ۱۵ نفر را از یک جناح تأیید صلاحیت کند اما یک آدمی که شاخص است ولی از نظر سیاسی قبول ندارند را رد کند. به این رقابت نمیگویند. بر این اساس فکر میکنم نظر و عملکرد شورای نگهبان و وزارت کشور مهم است همچنین امید دادن به مردم در آینده برای آنکه گشایشی در زندگیشان ایجاد میشود جز نکاتی است که مشارکت را بالا میبرد.
- معنای داخلی انتخابات، انسجام و همبستگی است .وقتی انتخابات تمام میشود، یک جمعیت عظیمی در انتخابات شرکت میکنند و اصلا هم مهم نیست که به چه کسی رأی میدهند، این مشارکت نشاندهنده قوت و اعتبار آن نظام است و اینکه مردم آمدند رأی دادند، پای رأیشان هم میایستند، از دولت و مجلسشان هم حمایت میکنند و خیلی از درگیریها و اختلافات داخلی با این نوع رأیگیریها کاهش پیدا میکند.
- اما پیام خارجی آن مخصوصا به دشمنان این است که ایران یک کشور منسجم است. کشوری است که مردم تصمیم میگیرند و پای تصمیماتشان ایستادند. بسیاری از توطئههای دشمنان را خنثی میکند و با توجه به اینکه مردم پشت دولت و حاکمیتشان هستند و حرفشنوی قدرتها از دیپلماتها، وزیر خارجه، رئیسجمهور و وزرا بیشتر میشود.
- بر این اساس فکر میکنم اتفاقی که در این دو انتخابات افتاد اگر با انتخابات مجلس قبلی یعنی مجلس دهم و دولت دوازدهم مقایسه کنید، آمار مشارکت کلی کشور و هم آرای کسانی که رأی آوردند خیلی پایین آمد. با اینکه جمعیت کشور افزایش پیدا کرد، ببینید چقدر فاصله رأی آقای رئیسی از رأی آقای روحانی زیاد است.
- این سوالی که شما پرسیدید اتفاقی نیست که فقط در ایران رخ داده باشد. در بقیه کشورهای دنیا هم که انتخابات دارند، اتفاق میافتد. برای مثال در اروپا، یک دوره مردم به یک حزبی روی میآورند، رأی بالایی میدهند و آن حزب به خاطر اینکه سرکار است با بدترین وضعیت میرود. ۴ سال بعد همان حزبی که رفته دوباره یکسری اصلاحات در رفتارها و سیاستهایش به وجود میآورد، با مردم صحبت میکند و سرکار میآید. حتی ممکن است در درون حزب جوانگرایی کرده و دیدگاههای جدید را بیاورد و خواستههای مردم را در نظر بگیرند. مردم عقد اخوتی با شخصیتها نبستند، بلکه عقد اخوت با خواستههای خودشان بستند و کسی که بهتر بتواند کشور را اداره کنند رای میآورد.
- مردم مطالباتی دارند. اگر بدانند خواستههایشان توسط برخی شخصیتها، احزاب، گروهها و رسانهها بهتر مطرح میشود و به گونهای میشود به آن افراد رای خواهند داد. بنابراین با توجه به عقلانیتی که در کشور ما بین مردم حاکم است، مردم اصولا صندوق رأی را نسبت به خیابان بهتر میپسندند. حتی موضوع اعتراضات سال گذشته که مردم در خیابان بودند، ممکن است اکثریت مردم در خانههایشان بودند و حمایتی هم میکردند اما از خانه خود بیرون نمیآمدند و این را راهحل نمیدانستند. الان هم راهحل نمیدانند.
- کسانی که در خارج از کشور بودند، سرویسهای اطلاعاتی کشورهای مختلف، رسانههایی مثل بیبیسی، ایران اینترنشنال و صدای آمریکا که تمام وقت و زندگی خودشان را گذاشته بودند تا مردم را تحریک کرده و به خیابان بیاورند و مدام میگفتند کار تمام است، اما مردم به خیابانها نمیرفتند و به حرفشان گوش نمیکردند چرا که میدانستند پایههای حکومت محکمتر از آن است که با آمدن یک عدهای به خیابان بخواهد فرو بریزد. مزاحمتی درست میشود اما پایههای حکومت محکم است و اتفاقی رخ نخواهد داد.
- وقتی ائتلاف ۸ نفری شکل گرفت آنچه بدیهی بود عدم اقبال مردم بود و حتی آنهایی که به برخی موضوعات انتقاد جدی داشتند هم توجهی به این ائتلاف نداشتند و از همه مهمتر حتی مخالفان نظام هم گفتند صد رحمت به حکومت فعلی. آنچه از قبل هم قابل پیش بینی بود متزلزل بودن این این ائتلاف بود که در مدت کوتاهی فروپاشید بر همین اساس فکر میکنم دولت، قوهقضائیه، مجلس، نمایندگان، احزاب، گروهها، فعالین سیاسی، شخصیتها باید خودشان را یک مقدار با تحولاتی که در دنیا، منطقه و در کشور خودشان رخ میدهد و خواستههای مردمشان تنظیم کنند.
- ما روی اسلامیت، امنیت، تمامیت ارضی و منافع ملیمان با هیچکسی شوخی نداریم. ما روی تمام این موارد ایستادیم. اما یک زمان اختلاف نظرها مربوط به سیاستها است. یعنی من یک سیاست دارم، دیگری سیاست دیگری دارد. یکی میگوید مشکلات اقتصادی و فرهنگی را به این شکل حل کنیم و دیگری راهحل دیگری را ارائه میدهد. مردم بر روی معیشت، آزادیها و رفاهشان، اعتبار بینالمللیشان با ما صحبت دارند. اینها چیزهایی نیست که ما نتوانیم آن را تغییر دهیم. ما ماهها است لازم است در مقاطعی سیاستها و عملکرد خود را بازنگری کرد تا معلوم شود چه کارهای بهتری میتوانست انجام شود و انجام نشده است. به نظرم حاکمیت هم باید این کار را انجام دهد. اگر ما در سیاستها بازنگری کنیم و با مردم صحبت کنیم؛ مردم حتما میپسندند، سر صندوق رأی هم میآیند و هیچ علاقهای هم به اینکه به خیابان بیایند ندارند. چون خیابان راهحل نیست.
- تجربه دنیا نشان داده که هرچه مردم پای صندوق رأی نیایند و مشارکت کمتر باشد، نافرمانی مدنی بیشتر میشود. حمایتشان از حاکمیت کمتر میشود، قوانین و سیاستهای دولت به سختی اجرا میشود. امیدشان به آینده کمتر میشود. حکومتی که مردم را از دست میدهد بالاخره دیر یا زود با مشکلات جدی مواجه خواهد شد.
- همه این بازنگریها و اصطلاحاتی که من میگویم در رفراندوم نیست؛ دولت خیلی فرصت دارد، میتواند بازنگری کرده، سیاستگذاری کند و مصوباتی بیاورد تا یک مقدار وضعیت مردم تغییر کند. مجلس قدرتش از دولت به مراتب بیشتر است و میتواند قوانینی را در بعد اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، فرهنگی و سیاست خارجی وضع کند که گشایش بسیاری در زندگی مردم و باقی ارگانهایی که در کشور هستند به وجود بیاید. بنابراین به نظر میرسد برخی از این موارد، اصلا احتیاجی به رفراندوم ندارد و سیاستی است که میتوان با آن کشور را اداره کرد تا وضعیت و زندگی مردم بهتر شود، آرامششان بیشتر شده و آزادیها افزایش یابد.
- خیلی از مسائل در قانون اساسی ما به صورت مترقی وجود دارد که اجرا نمیشود. حرف آقای روحانی خوب شنیده نشد، ایشان چه زمانی که در مجلس بودند، چه زمانی که در ریاست جمهوری بودند و چه هم اکنون میگویند کشور ما بنبستی ندارد. ما اگر با موضوعی مواجه شدیم که خیلی برای مردم، حاکمیت و همه مهم بوده و تصمیمگیری بسیار مشکل است، قانون اساسی ما راهحل را مشخص کرده و راهحل آن رفراندوم بوده و میتوان رفراندوم گذاشت. هرچه اکثریت گفتند ما قبول داریم.
- زمانی بحث این بود اگر کسانی به صورت جدی با مذاکرات برجام مخالف هستند رفراندوم بگذارید و هرچه مردم گفتند آن را عملی کنیم.
- اگر یک روزی مسأله مذاکره با آمریکا به جایی رسید که یک عده از مردم گفتند ما برای چه یک عمر دشمن به این قلدری برای خودمان درست کردیم که همیشه برای ستیز با آمریکا قسمت قابلتوجهی از تمام نیروی سیاسی، هزینههایی را پرداخت میکنند، یکبار بگوییم اکثریت مردم چه میگویند؟ موافقین و مخالفین بیایند در تلویزیون صحبت کنند و هرچه اکثریت مردم گفتند قبول داریم. اشتباه نکنید، اگر کسی میگوید رفراندوم؛ رفراندوم برای اسلام و حجاب نیست، برای این چیزها رفراندومی برگزار نمیشود. این موضوع را برای اتخاذ خط و مشیهای سیاسی انجام میدهیم که جهتگیریها مشخص شود
- ما اعتقاد داشتیم و داریم، برجامی که مذاکره شد به نفع رفاه و زندگی مردم است و ما برای برداشتن تحریمها از اقتصاد کشور و این ملت مذاکره کردیم و موفق هم شدیم برای دورهای از سال ۹۴ تا ۹۷ تحریمها برداشته شد که دیدید تورم کمتر شد و رشد اقتصادی به ۱۳-۱۴ درصد رسید. اتفاقات مختلفی رقم خورد از جمله آنکه شرکتهای مختلف آمدند و سرمایهگذاری کردند. بعد که آقای ترامپ آمد و تحتتأثیر اسرائیلیها و افراد تندرو آمریکا از برجام خارج شد.
- ما فکر میکردیم او تا ابد در آنجا نیست و دورهای رئیس جمهور است. ما باید کاری کنیم تا تحریمهایی که ایشان دوباره برگردانده است را بتوانیم خنثی کنیم و سیاستهایمان را به نوعی پیش ببریم که مشکلات کشور خیلی زیاد نشود و با توجه به اینکه ایشان اصلا آدم سیاسی نبود، مبادا روابط ما با آمریکا به جنگ کشیده شود و ما در این خط ریل حرکت میکردیم.
- به همین جهت از طرف نظام آقای روحانی اجازه مذاکره با ترامپ یا آمریکاییها را نداشت، اما تلاش آقای روحانی و واسطهها به ویژه ۴+۱ این بود که به گونهای عمل کنند تا برجام برای بعد از ترامپ حفظ شود. اگر یادتان باشد در نیویورک، شورای امنیت و چند مورد بود که همه به نفع برجام و ما رأی دادند و ترامپ یک رأی خود را داشت و رأی دیگر هم مربوط به یکی از آن کشورهای کوچک بود.
- وقتی هم که ترامپ رأی نیاورد و مذاکرات مجددا شروع شد، تقریبا چارچوب مذاکرات در اسفند ۹۹ بسته شد و وقتی میخواست رسما اعلام و امضا شود در داخل از ما خواستند که صبر کنیم تا انتخابات ریاست جمهوری انجام شود. با توجه به اینکه پایان دوره دولت بود دیدیم نظر بر این است که صبر کنیم. مجلس هم قانونی را تصویب کرده بود که معلوم بود نمیخواهد مذاکرات در این مقطع به نتیجه برسد. ما بررسی میکردیم معنایش این بود که این توافق انجام نشود. فکر کردیم وقتی رئیس جمهور جدید تعیین شد میخواهند مشورتی بین آقای روحانی و رئیس جمهور جدید شود که آن هم اتفاق نیفتاد. تا اینکه الان بیش از دو سال و نیم است، برجامی که میتوانست در اسفند و فروردین امضا و نهایی شود تا الان نشده است.
- به نظر من اگر برجام را آقای روحانی، دولت او و آقای ظریف و تیمش حفظ نکرده بودند، این مذاکرات هم ادامه نداشت زیرا تمام استناداتی که وزارت خارجه، رئیس جمهور و مجلس فعلی ما میکند به همین برجام است. حتی آن کسی که در مجلس برجام را آتش زده مصاحبهای کرده و گفته طبق برجامی که قرار است تحریمهای تسلیحاتی و موشکی برداشته شود باید طبق روال انجام شود. این همان برجامی بود که ایشان اصل آن را قبول نداشت اما الان به یک بند آن متوسل شده است.
- آقای مکرون خواسته بودند که ایشان |(ظریف) به فرانسه بروند و در اجلاسی که آقای ترامپ هم حاضر بودند شرکت کند. آقای ظریف شرط گذاشته بود که من در جایی میآیم که آقای ترامپ نباشد. البته شرط آقای ظریف نبود، شرط نظام بود و از طرف دیگر آنجا هم خواستند مذاکرهای انجام شود و ایشان هم خودشان میدانستند اذن ندارند. اینکه این درخواست را به تهران فرستادند را نمیدانم، چون ایشان سفرشان خیلی کوتاه بود یادم نیست که اصلا درخواست کرده بود که برود یا خیر. چون ایشان سیاستهای نظام را کاملا میدانستند و براساس سیاستهای نظام جواب داده بود
- قطع ارتباط با عربستان هیچ ارتباطی به دولت آقای روحانی نداشت. یک عده سرخود از افراد تندرو، به سفارت عربستان حمله کردند. ما آن زمان در دولت بحث کردیم که باید تلاش کنیم این اتفاقات مانعی برای روابط ما و عربستان نشود، زیرا دولت و مقام معظم رهبری با این کار موافق نبودند و این یک کار سرخود بود.
- اما هرچه تلاش کردیم نشد و این طرف آنقدر این تندی را در صداوسیما و هم در رسانههایشان ادامه دادند تا عربستان فکر کرد حاکمیت یک برنامهریزی برای این حمله انجام داده است تا آنکه منجر به قطع روابط شد. بعد از آن هم چندین بار آقای ظریف و هم آقای روحانی تلاش زیادی کردند که روابط برقرار شود اما در این موضوع هم اذن لازم برای اینکه این کار انجام شود داده نشد تا اینکه در سال ۹۹ در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی این موضوع را دوباره مطرح کردیم و موافقت شد که مذاکرات شروع شود.
- مذاکرات ما با میانجیگری نخستوزیر عراق در عراق، بین ما و عربستان شروع و چندین دور مذاکره شد که از طرف ما آقای ایروانی که الان سفیر ما در سازمان ملل متحد هستند رفتند و از آن طرف هم مسئولین دبیرخانه شورای امنیت ملیشان در جلسه حاضر بودند. این گزارشی بود که صددرصد آقای روحانی و وزارت خارجه ما از روزی که سفارتخانه بسته شد تلاش میکردند تا مذاکرات انجام شود. از طرف دیگر یک مذاکرات موازی هم دو ماه بعد از آن شروع شد که در مسقط این مذاکرات انجام گرفت و محور آن مذاکرات هم بیشتر امنیتی بود و تا نزدیک انتخابات ادامه داشت که در آنجا متوقف شد و با هم توافق کردیم که مذاکرات متوقف شود و متوجه شوند که آیا دولت بعد هم میخواهد این توافق انجام شود یا خیر. پس مشخص شد که مذاکرات از سرگیری روابط میان ایران و عربستان را دولت قبلی شروع کرده است. لذا بعد از انتخابات هم این کار پیش رفت، پیام ها تبادل شد تا اینکه در سفری که رئیسجمهور چین به عربستان داشت صحبت کردند و در سفری هم که آقای رئیسی به پکن داشت صحبت شد و آقای شمخانی رفتند و این توافقنامه را امضا کردند.
- بنابراین این موضوعی بود که از دولت آقای روحانی شروع شد و ما میخواستیم این کار انجام شود. من و چند نفر از دوستان دیگر هم از عادیسازی روابط استقبال کردیم و گفتیم امیدواریم دیگر اجازه ندهیم این اتفاقات در روابط پیش بیاید. در رابطه با اجلاس شانگهای، در ساز و کارهای سازمانهای بینالمللی اینطور نیست که یکباره طرف هوس کند که یک کسی عضو شود. عضویت در سازمانهای بینالمللی یک پروسه است و از کار کارشناسی، درخواست و به عنوان عضو ناظر شروع میشود تا میرسد به جلسه وزرای خارجه، سران و لابیهایی که انجام میشود.
- از سال ۹۷-۹۸ عضویت ما در شانگهای شروع شد، پیش رفت، تاجیکستان مخالفتهایی با عضویت ما داشت آقایان ظریف و اردکانیان به عنوان وزیر کمیسیون مشترک با رئیسجمهور تاجیکستان برای حل مشکل سفر کردند. آقای روحانی با رئیسجمهور تاجیکستان تلفنی صحبت کرد و رئیس سازمان امنیتیشان به ایران آمد و در ادامه آقای روحانی با آقای پوتین صحبت کرد و در اواسط سال ۹۹ عضویت ما در اجلاس شانگهای قطعی شد. مراحل آن شروع شد تا اینکه در اردیبهشت سال۱۴۰۰ وزرای خارجه توافقات را انجام دادند و از همان زمان اعلام کردند اجلاس سران در اواخر مرداد است که شما هم برای آنکه این توافق امضا شود باید در آن اجلاس شرکت کنید. یعنی تمام فعالیتها در این پروسه انجام شده بود و نتیجهاش این شد که آقای رئیسی فقط امضای آن را انجام دادند و ما هم از این کار بسیار استقبال کردیم و به نظر من عضویت ما در شانگهای خیلی مهم است.
- اما در ارتباط با بریکس، شما اگر یادتان باشد آقای روحانی در اجلاس بریکس در روسیه، به عنوان مهمان حاضر شدند و اعلام کردند که علاقهمند هستیم با بریکس همکاری داشته باشیم. آقای ظریف این موضوع را ادامه داد. ما همواره با آن ۵ کشور عضو بریکس در ارتباط بودیم و این روندی که یک مقدار تسریع شد به دلیل آن بود که آنها هم علاقهمند بودند تا با ما همکاری کنند. اینکه این عضویت به سرعت اتفاق افتاد مربوط به جنگ اوکراین بود و تحریمهایی که علیه روسیه انجام دادند و فشارهایی که آمریکا به چین میآورد. عملا بریکس قرار نبود اینطور در خود را باز کند و اگر هم میخواست باز کند یکی یکی باز میکرد، اما اینکه ۶ کشور را یکجا عضو کردند و ما هم جز آنان بودیم به دلایلی بود که گفتم. به هرحال عضویت در بریکس هم برای اعتبار ما و جمهوری اسلامی مهم است. حتما مورد استقبال ما و آقای روحانی و همه دولت ما هم بوده و کار بسیار خوبی است.
- اما اینکه شما میآیید عضو یک جایی میشوید و میخواهید بر سر دولت قبلی بزنید به نظر من اشتباه است. عضو بریکس شدن یا عضو شانگهای که همه کار آن را ما کردیم و میگویند دولت قبل، غربگرا بود این جزو مواردی است که در راستای منافع کشور و اعتبار جمهوری اسلامی انجام شده است و همه ما هم تلاش کردیم که این کار را انجام دهیم. ما باید یک مقدار با مردم صادق باشیم و دستاوردسازی بیخودی نکنیم. ما عضو بریکس شدیم و باید مزایای بریکس را بگوییم که این برای ما اعتبار بینالمللی دارد، در جلساتی شرکت میکنیم که کشورهای بزرگ دنیا در آن حاضر هستند. مورد دیگر مربوط به اجلاس شانگهای است که به نظر من مهم است.
- با عربستان روابط برقرار میکنیم که خیلی مهم است زیرا بقیه کشورهای عربی که روابط ما با عربستان برهم خورد آنها هم از ما جدا شدند. روابط ما با عربستان درست شد، خود به خود آنها هم میآیند و روابط برقرار میشود. ولی نگوییم ما چون با بریکس و عربستان به توافق رسیدیم اقتصادمان متحول شده و روابط اقتصادیمان خوب و مشکلات اقتصادی حل میشود. مشکلات اقتصادی با این توافق و عضویت حل نمیشود و برای حل مشکلات اقتصادی باید تحریمها برداشته شود و از لیست سیاه FATF بیرون بیاییم.
- آن زمان میگفتند آنها که در دولت هستند این موضوع را مطرح میکنند. الان هم که بیرون دولت هستیم همین دلسوزی و حرفها را میزنیم برای اینکه مشکل اقتصادی با این توافقات و عضویتها حل نمیشود و باید تحریمها را برداریم و بر سر برجام توافق شود. اگر از لیست سیاه FATF بیرون بیاییم، آن موقع که روابط بانکی ما با بانکهای دنیا عادی شد براساس آن توافق با بریکس، شانگهای و کشورهای عربی هم میتوانید بیشتر روابط اقتصادی داشته باشید.
- آقای روحانی با طرح این شعار که «من در سیاست خارجی با دنیا تعامل سازنده خواهم داشت» مردم به ایشان رای دادند. اعتقادشان هم بر این بود که با آن دسته کشورهایی که با ما دشمنی نمیکنند دشمنتراشی نکنیم و در راستای منافع خودمان با آنها ارتباط برقرار کنیم. سیاست خارجی هم که ایشان اتخاذ کرد، سیاست متوازنی بود. ایشان سیاست و روابط را با روسیه گسترش داد. دیدارهای مقامات دو کشور از جمله آقای روحانی، پوتین و وزرا افزایش یافت. من وزیر مسئول کمیسیون مشترک ایران و روسیه بودم و روابط اقتصادی دو کشور سالانه افزایش مییافت.
- در سال ۹۴ وقتی وزرا، معاونین وزرا و تجار روسیه به ایران آمدند، ما در وزارت ارتباطات هیچ میز کنفرانسی به این بزرگی نداشتیم که دور آن بنشینیم. مجبور شدیم تجار، وزرا و معاونین وزرای ایرانی را هم دعوت کنیم تا با آنها مذاکره کنیم. پس ببینید روابط با روسیه به شکلی بود که پایهریزیاش در گذشته هم شکل گرفته بود اما استحکام آن در دوره آقای روحانی انجام شد. یعنی آقای ظریف میگویند من در عرض ۸ سال۲۸ بار به روسیه رفتم. روابط با چین خیلی گسترش پیدا کرد که الان همین روابطی که وجود دارد، ادامه همان روابط است. پس ببینید به دولت آقای روحانی نمیخورد بگویند ایشان با غرب رابطه داشتند. ایشان روابط متوازنی را دنبال میکرد از چین و روسیه گرفته تا روابطی که با هند داشتیم. چندین بار نخست وزیر و رئیس جمهور هندوستان و ما رفت و آمد داشتیم و درباره بندر چابهار سیاستهایی اتخاذ شد از جمله روابط خود ما با هند بود. روابطی که با ژاپن داشتیم که در طی آن، رئیسجمهور و نخست وزیر ژاپن به تهران آمدند و آقای روحانی به آنجا رفت. همچنین روابطی که با کره جنوبی و با سایر کشورها از جمله مالزی، اندونزی داشتیم.
- در ارتباط با روابط با همسایگان، ما وقتی در سال ۹۲ به سر کار آمدیم، روابط با آذربایجان به بدترین وضع خودش رسیده بود. اما ظرف ۶ ماه بهترین روابط را با آذربایجان تا آخر دوره داشتیم. شما الان ببینید روابط با آذربایجان چقدر خراب شده است. سیاست همسایگی سیاستی بود که آقای روحانی از روز اول بر آن تأکید کردند. برخی سیاستها هست که در کشور ما هر دولتی بیاید باید به آن اعتقاد داشته باشد و سیاستی است که مقام معظم رهبری جزو سیاستهای نظام میداند و اینطور نیست کسی بخواهد مال خود کند. مساله دیگر سفرهایی است که قبل از کرونا آقای روحانی به کشورهای مختلف رفتند. پس ببینید درباره کشورهایی که هیچکدام غربی نبود از جمله چین، ژاپن، روسیه، هند، مالزی، اندونزی، آسیای مرکز، قفقاز، همسایگان و… روابط بسیار خوب بود.
- اگر هر کشوری در انحصار کشورهای خاص باشند، فقط باید امتیاز بدهند. ما نمیگوییم با چین رابطه نداشته باشیم. بلکه میگوییم باید با چین بهترین رابطه اقتصادی را هم داشته باشیم. اگر چینیها بفهمند که فقط انحصار روابط اقتصادیمان با چین است آن زمان پولمان را نگه میدارند، با ما همکاری نمیکنند، نفتمان را ارزانتر میخرند و گرفتاریهای دیگر به وجود میآورند. ما میگوییم اگر با روسیه از نظر سیاسی منحصر شویم همین اتفاقی میافتد که الان سرمان آمده است. اصلا جنگ اوکراین چه ارتباطی به ما دارد؟ ما چرا باید هزینه جنگ اوکراین را بدهیم؟ سیاست خارجی ما به چه شکل گروگان جنگ اوکراین در دنیا شده است. بهترین روابطی که ما با آذربایجان داشتیم چرا در مرزها تا اختلافات نظامی هم پیش رفتیم. نمیشود که شما یک لیوان آب بگذارید و فقط قسمت پر آن را ببینید، قسمت خالی آن را هم ببینید. اما میگویند چرا ما با اروپا رابطه داشتیم؟ ما با اروپا رابطه داشتیم برای اینکه از بازار اروپا، تکنولوژی و سرمایه اروپا استفاده کنیم. ما از سال ۹۴ تا ۹۷ از سرمایه اروپا استفاده کردیم؟ چه تعداد شرکت به ایران آمدند؟ میخواهم بگویم اگر یک سیاست خارجی متوازن نداشته باشیم، با نزدیکترین کشور هم که ارتباط داشته باشید به شما زور میگوید. اما وقتی شما قدرت انتخاب در دنیا داشته باشید، آن وقت آنها به دنبال شما میدوند. سیاست خارجی ما، سیاست متوازن بود. ما به دنبال این نبودیم که فقط برجام را درست کنیم. همزمان به دنبال این بودیم که هم تحریمها را در برجام برداریم و هم خارج از برجام تحریمها را دور بزنیم که مردم با فشار مواجه نشوند، به دنبال این بودیم که روابط متوازنمان را هم با همه دنیا حفظ کنیم. آقای روحانی به کشورهای مهم اروپایی سفر کرد و آنها به ایران آمدند و این یک سیاست خارجی متوازن و درست بود.
- در سیاست خارجی اگر شما یکسری کشورهای دنیا را برای خود دشمن تلقی کنید، باید هزینهاش را بپردازید. اینکه میگویند ما بدون FATF به شانگهای و بریکس پیوستیم، بدون FATF چه کار بزرگ اقتصادی شده است؟ شرایط مانند دوران آقای ترامپ نیست و آقای بایدن سخت گیری ترامپ را ندارد.
- ما الان داریم نفت میفروشیم آیا وضع مردم بهتر شده است؟ مشکلات حل شده است؟ بدون FATF چه کار کردید؟ واکسن را هم که میگویند آوردیم، در سال ۹۹ قرارداد خرید واکسن در فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۰ با چین و کشورهای مختلف بسته شد. بنابراین این غلط است که هر دولتی میآید، ناکارآمدی خودش را به گردن دولت قبلی میاندازد. ما باید برای مردم، فهم و شعورشان احترام قائل شویم. اینطور نیست که شما بگویید و مردم قبول کنند. مردم دوران دو ساله شما را با دوران آقای روحانی مقایسه میکنند. ضمن اینکه ما با ترامپ مواجه بودیم و این همه فشار میآوردند، الان که فشار نمیآورند. این خوش خیالی است که فکرکنیم کشورهایی که با ما روابطه خوب دارند با خواست ما از منافعشان میگذرند.
- در دورانی که با این کشور معاون وزیر امور خارجه بودم مسئولیت روسیه و شوروی سابق با من بود و تلاش میکردیم روابط خوبی داشته باشیم اما یک اصلی را ما باید در نظر بگیریم که همه کشورها به دنبال منافع ملی و امنیت خودشان هستند و به دنبال این هستند که سیاستهای خودشان را اجرا کنند. این خوش خیالی است که فکر کنیم کشورهایی که با ما رابطه خوب دارند با خواست ما از منافعشان میگذرند. وقتی ما برای موضوعات هستهای مذاکره میکنیم، روسیه همسایهمان است، آمریکا و اروپا هزاران کیلومتر از ما دور هستند. آنها سیاست خارجی خودشان را اجرا میکردند و ما هم این موضوع را میدانستیم. به همین دلیل همواره توازن در روابط برقرار بود.
- آقای ظریف در این خصوص حقایق را میگوید. از یک طرف هم میگوید کدام وزیر خارجهای را پیدا میکنید که در عرض ۸ سال ۲۸ بار به روسیه رفته باشد. معنای حرف ایشان این است که ما با روسیه رابطه نزدیک داریم و با هم مشورت میکنیم اما انتظاراتمان در حد این است که همدیگر را میشناسیم، نه ما امتیاز زیادی به آنها میدهیم و نه آنها امتیاز زیادی به ما میدهند. اگر آقای ظریف و روحانی بودند و این اتفاقات جنگ اوکراین پیش میآمد، آیا این بلا سر ما میآمد؟ این روی نشناختن روسیه است، یعنی فکر کردند که روسیه شریک استراتژی است و خواستههایش طور دیگری عمل شده است. چین که روابطی چندین برابر نزدیک با روسیه دارد میگوید روابط سرجای خود، اما روابط بینالملل من سرجای خودش است.
- نظر آقای ظریف، دولت آقای روحانی و تمام کسانی است که از سال ۵۷ در وزارت خارجه زحمت کشیدند و تجربه کسب کردند این است که ما نباید برای کشور دشمن درست کنیم. امروز نسبت به سال ۵۷ دنیا و منطقه عوض شده است، شرایط ایران هم عوض میشود و ما هم باید تغییراتی در تفکراتمان بدهیم. در سال ۵۷ دنیا دوقطبی بود، بخشی از کشورها پشت سر آمریکا به عنوان ناتو و غرب جمع شده بودند، آنها یک قطب بودند و یک قطب هم مربوط به شوروی، ورشو و شرق بود و یک عدهای هم وسط بودند. الان همه نظمها به هم خورده و اگر روزی جنگ اوکراین تمام شود، خود آمریکا با روسیه شروع به صحبت و مذاکره میکند که منافعشان در کجاست، دیدگاههای مشترک را پیدا میکنند و با هم مذاکره و همکاری میکنند.
- ما که نمیتوانیم دنیا را تقسیمبندی کنیم و یک تعدادی از کشورهایی که میگویند غربی هستند و با آمریکا رابطه دارند را قطع رابطه کنیم و با آنها دشمنی کنیم. ما باید روابط خارجی را بلد باشیم. هم رابطه داشته باشیم و هم سیاستهای خودمان را اجرا کنیم. باور کنید ما دیپلماتهای بسیار خوبی در کشور و وزارت خارجه داریم که به خوبی میتوانند این کار را انجام دهند که تمام سیاستهای نظام را اجرا کنند، تحتتأثیر قدرت های بزرگ و کشور های غربی قرار نگیرند و منافع کشور را تامین و برای کشور تکنولوژی پیشرفته مورد نیاز، سرمایه و… بیاورند. اما متأسفانه از آنها استفاده نمیشود و سیاستها، سیاستهای دیگری شده است.
- من نمیدانم سیاست خارجی دولت سیزدهم چه چیزی است؟ چون من هیچ جا نخواندم که چه اصولی را دنبال میکنند؟ از یک طرف میگویند ما با کشورهای غربی مخالفیم و از یک طرف وزیر خارجه و دیگران میگویند ما برای برگشت به برجام آمادهایم و توافق سپتامبر روی میز است. همه اینها که غرب هستند؛ تحریمها را اروپاییها و آمریکاییها باید بردارند نه روسیه و شرق. صادقانه به مردم بگویید که ما همان سیاست آقای روحانی را دنبال میکنیم اما رویمان نمیشود آن را بگوییم.
- در سال ۹۶ براساس گفتههای استاندار و گزارشهایی که از مشهد آمد، عدهای که صبح آمدند تظاهرات کردند، گروههای حزباللهی بودند که علیه دولت و گرانی شعار دادند. اذان که شد، رفتند و به یکباره یک گروه دیگری آمدند و آنها شعارهای دیگری دادند و به قول وزیر اطلاعات وقت در دولت، آنهایی که بعد از ظهر آمدند شعارهایشان ساختارشکنانه و علیه نظام بود. به نظر من یک فضایی که گروهی صبح ایجاد کردند بعدازظهر گروه دیگری روی موجش سوار شدند و اتفاقات دیگری رخ داد. من در همین حد بسنده میکنم.
- در مسأله بنزین به این صورت بود که بنزین باید بعد از ۵ سال گران میشد. چون مصرف بنزین خیلی زیاد شده بود و بخش زیادی هم به پاکستان و افغانستان قاچاق انجام میگرفت. در اصل بنزین از آب ارزانتر شده بود، ما هم مجبور بودیم کمبود بنزین را از خارج وارد کنیم. برای پیشگیری از تراکم در پمپهای بنزین، آقای روحانی زمان اجرا را به عهده آقای رحمانی فضلی گذاشتند که هر زمان وزارت کشور مناسب دیدند کار انجام شود. چون معمولا پنجشنبه شب ساعت ۱۲ شب این اتفاق میافتد. ایشان هم بعد از بررسی شرایط، یکی از این تاریخها را انتخاب کردند و انجام دادند. روز جمعه هیچ اتفاقی نیفتاد. روز شنبه از ساعت ۱۰ به بعد جاهایی را بستند و روز یکشنبه هم که مقام معظم رهبری در درس خارج گفتند هماهنگی شده و من در جریان بودم، تمام شد.
- برای ما مسلمانان بحث حجاب یک مسأله اعتقادی است و به آن اعتقاد داریم. در اصل موضوع حجاب در بین علما اختلافنظری نیست؛ نحوه تبلیغ و نحوه اجرای آن دو نظر وجود دارد. عدهای اعتقادشان بر این است که این یک مسأله اعتقادی است و باید به گونهای کار فرهنگی کنیم که طرف ایمان و اعتقاد بیاورد و خودش هم آن را اجرا کند مثل زمان شاه که میدیدیم بعضی از دخترها حتی مادر بدون حجاب داشتند اما خودشان حجاب انتخاب میکردند. عده دیگری میگویند حجاب یک مسأله اجتماعی است این افراد وقتی بیرون میآیند، فساد به وجود میآورند، ما به عنوان حکومت باید جلوی فساد را در جامعه و در انظار را بگیریم.
- اینکه یک لایحهای بین دولت و قوهقضائیه با ۱۱ تا ۱۳ بند نوشتند اما الان که ۷۱ ماده شده است، دولت و قوه قضاییه با صراحت مسئولیت آن را برعهده نگرفتند. از این طرف هم مجلس کاری کرد که موضوع به این مهمی را که با همه مردم مرتبط است و موضوع روز هم هست اصل ۸۵ کرد. یعنی اختیار آن را برعهده ۱۰-۱۵ نفر گذاشت که در کمیتهای به آن رسیدگی کنند. من نمیدانم سرنوشت این چه میشود، چون ما در گذشته هم قوانینی داشتیم که با این عجله تصویب شد اما عملی نشد. شما اگر یادتان باشد وقتی قانون ماهواره تصویب شد، روی پشتبامها میرفتند و دیشها را جمع میکردند. این قانون هنوز هم وجود دارد اما شما بروید بالای پشتبام و ببینید چقدر دیش ماهواره میبینید؟ میخواهم بگویم مبادا این قانون، قانونی شود که زمینه اجرای آن نباشد و بیارزش شود.
منبع خبر : ایلنا