زمانی که جمال عبدالناصر در سال 1954 کودتا کرد، اولین نامهای که نوشت و ارسال کرد به مقصد سفارت آمریکا بود. ناصر برای آمریکاییها نوشت که کودتا ضرری به منافع شما نمیزند. این اقدام باعث شد همگان تصور کنند جمال عبدالناصر به سمت آمریکا مایل خواهد شد.
وزیر امور خارجه، آیزنهاور به ملاقات ناصر میآید و از ناصر سؤال میکند که چه میخواهید. ناصر درخواست ساخت سدی را مطرح میکند. ده روز بعد نماینده با تعدادی کارشناس و مهندس از آمریکا میآید تا نقشه ساخت سد را ارائه بدهد.
نماینده آمریکا در این دیدار به ناصر میگوید ما هم از شما خواهشی داریم و میخواهیم اسرائیل را به رسمیت بشناسید. جمال عبدالناصر در پاسخ میگوید به خاطر دنیای عرب چنین کاری نمیکنم ولی تعهد میدهم که من اولین کسی نباشم که به سمت اسرائیل تیراندازی میکند.
روابط آمریکا و مصر از آن زمان کمرنگ میشود و مصر برای خرید سلاح به سمت اروپای شرقی متمایل میشود. جمال عبدالناصر در آن زمان به رهبر جهان عرب تبدیل میشود.
از سویی جمال عبدالناصر اولین کسی در جهان عرب بود که خلیجفارس را منطقهای عرب نامید. زیرا احساس میشد شاه ایران عراق را مورد آزار قرار میدهد. اختلافات شاه و ناصر از آن زمان علنی شد تا جایی که بسیاری از مخالفین شاه در مصر دوره میدیدند.
انور سادات و شاه روابط خوبی باهم داشتند. سادات به ایران آمد و در محل فعلی برج آزادی که دران زمان هنوز ساخته نشده بود مورد استقبال قرار گرفت. سادات حتی وارد تهران نشد و در همانجا با رقص های محلی و... از او استقبال شد. شاه در آن سفر حدود دو میلیون دلار به سادات کمک کرد.
روابط رهبران مصر و ایران آنچنان نزدیک بود که قاهره اولین مقصد شاه بعد از ترک ایران بود. حتی بین خانواده شاه و خاندان سادات روابط خانوادگی سببی شکل گرفت. نزدیک بودن سادات به محمدرضا پهلوی منجر شد بعد از ترور او توسط خالد اسلامبولی که منجر به مرگ سادات شد، این ضارب به شکل یک قهرمان معرفی شود.
عدهای ترور سادات در ایران را جشن گرفتند و خیابانی در تهران به نام خالد استانبولی نامگذاری شد. روابط ایران و مصر از آن زمان تیره شد تا روزی که محمود احمدینژاد به مصر سفر کرد و میخواست در دانشگاه الازهر سخنرانی کند که به او اجازه داده نشد. برخوردها نشان داد که روابط تیره ایران و مصر در سطح اجتماعی درک شده است.
حسنی مبارک علاقهای به ایجاد رابطه با ایران نداشت و حتی در جریان جنگ ایران و عراق تعداد زیادی از خلبانانش را باهدف کمک به ارتش عراق به جنگ فرستاده بود. چند تن از آن خلبانان در داخل خاک ایران اسیر شدند.
اما ورود به دنیای عرب دو دروازه مهم دارد یکی عربستان و دیگری مصر است. ایران از دروازه عربستان واردشده و برای پذیرش در جهان عرب باید از دروازه مصر هم وارد شود. امروز ایجاد ارتباط با مصر آسانتر از قبل است و ایران میتواند ارتباطاتش را با این کشور گسترش دهد.
وزیر اقتصاد و دارایی ایران به مصر رفته و همین رفتوآمدها میتواند مقدمهای برای شروع روابط باشد. اختلافات ایران و مصر عمقی ندارد و در ردیف اختلافات ایدئولوژیک و استراتژیک تعریف نمیشود.
بیشتر اختلافات میان دو کشور از جنس نامگذاری خیابان است. وجود خیابانی در ایران به نام خالد استانبولی و میدانی در قاهره به نام فرح نمیتواند مانعی بر سر راه روابط دیپلماتیک بین دو کشور باشد. مشکل وجود دو خیابان و قبر شاه در قاهره نیست. این مسائل اهمیتی ندارد ضمن اینکه دیدیم در زمان برقراری روابط با عربستان نام شیخ نمر را از خیابان برداشتند.
باید در نظر داشت که مصر بدون رضایت عربستان ارتباط با ایران را برقرار و علنی نمیکند. امروز عربستان در مسیر ایجاد رابطه با ایران است. پس میتوان به این موضوع خشنود بود.
ایران باید به منافع ملی بیاندیشد. باید ببینیم چه منافع مشترکی وجود دارد. رابطه ایران با مصر از جنس رابطه دیپلماتیک مانوری است که ایران میتواند این رابطه را به نمایش قدرت در سطح جهان مبدل کند. ضمن اینکه ایجاد رابطه با مصر ایران را به جهان عرب نزدیک خواهد کرد و از انزوای منطقهای خارج میشویم. عربستان درصدد ایجاد رابطه با اسرائیل است و ایران باید جای خود را در جهان عرب باز کند.