ستاره صبح آنلاین/پیام فیض: روزنامه اسرائیلی جروزالم پست نوشت: «شواهد نشان میدهد که بایدن نزدیک به انجام یک توافق موقت با ایران است که تهران در ازای محدودسازی غنیسازی اورانیوم میلیاردها دلار پول های بلوکه شده خود را دریافت خواهد کرد.» این موضوع در حالی مطرح میشود که طبق گفته کارشناسان ایران در سال های اخیر میلیاردها دلار از محل عدم فروش نفت خسارت دیده است.در این ارتباط سخنگوی وزارت خارجه چین در توئیتی نوشت:« تحریمهای ایالات متحده که دولت ترامپ وضع کرد، دستکم 200 میلیارد دلار خسارت اقتصادی به ایران وارد کرد». در حقیقت تنش بین ایران با آمریکا به اقتصاد کشور لطمه زده است. این موضوع ضرورت حصول توافق برای منافع ملی را نشان میدهد. حسین امیر عبداللهیان نیز در نشست خبری با همتای لبنانی گفت:«از سوی سلطان عمان ابتکاری روی میز است؛ از طریق آن ابتکار تبادل پیامها در جریان است».در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتوگویی با جاوید قربان اوغلی دیپلمات پیشین انجام داده که در ادامه میخوانید:
به نظر شما تهران-واشنگتن تا چه میزان به یک توافق موقف نزدیک هستند؟
اگر منظور از توافق موقت توافقی است که به نوعی احیای برجام یا شکلی از آن باشد فکر نمیکنم چنین اتفاقی تا انتخابات2024 آمریکا رخ دهد.
بر اساس شنیده ها گفتوگویی هایی بین ایران و آمریکا از طریق واسطهها وجود دارد. محور اصلی این مذاکرات بر این است که ایران برخی محدودیتها را در مسئله هستهای بپذیرد. مثلاً غنیسازی 60 درصد و پیشرفته شدن سانتیریفیوژ ها را انجام ندهد.
بهطورکلی پیشرفت هستهای خود را متوقف کند و دستاوردهای هستهای را در همین حد موجود حفظ نماید. ایران اثبات کرده اگر توافقی وجود نداشته باشد برای فعالیت خود محدودیتی در قبال برنامه هستهای قائل نیست.
آمریکا به نظر میرسد برای اینکه بتواند مهار هستهای ایران را انجام دهند به دنبال توافق است. پیشازاین کنترل برنامه هستهای ایران توسط برجام اتفاق میافتاد اما امروز به دلیل اینکه توافقی وجود ندارد این مسئله برای آمریکا و برخی همپیمانانش مانند اسرائیل مهم و حیاتی شده است.
حالا به نظر میرسد که آمریکا از طریق توافق موقت میخواهد این رویکرد استراتژیک خود را حفظ کند و در مقابل به ایران منابع مالی دهد. بخش عمدهای از این منابع از طریق آزادسازی منابع بلوکهشده ایران رقم میخورد. همچنین ایران در قبال مصرف منابع آزادشده هم استقلال بیشتری خواهد داشت اما از همه این موارد مهمتر اجازه آمریکا به ایران برای فروش نفت است. البته این مسائل رسانهای نخواهد شد و در توافق نانوشته حصول مییابد. این نکته نیز قابلذکر است که ایران اکنون هم فروش نفتش در روز بالای یکمیلیون بشکه است.
بنده نمیدانم نام چنین توافقی را چه میگذارند ممکن است «توقف در مقابل توقف» باشد اما اینکه آمریکا بخواهد پولی به ایران بدهد بسیار بعید است و یا اگر از توافق نانوشته ایران یا آمریکا بخواهند به توافق جامعی مانند برجام برسند بازهم بعید میدانم که چنین اتفاقی رقم بخورد.
بایدن و حزب دموکرات باید هم به داخل آمریکا نگاه کنند و هم اینکه از هستهای شدن ایران که یک رویکرد راهبردی برای آمریکا است جلوگیری کنند. تلاش آمریکا برای این موضوع است و برای تحقق آن امتیازاتی به ایران داده و میدهد.
درصورتیکه توافق موقت مورداشاره صورت نگیرد به نظر شما میزان خسارت ایران چقدر برآورد میشود؟
اینکه یک اقتصاددان مدعی شده ایران 450 میلیارد دلار عدم النفع از محل فروش نفت به دلیل تحریم داشته یک کشف محسوب نمیشود(صحت یا عدم صحت این ادعا باید بررسی شود). آن طوری که بنده قبلاً هم گفتهام ایران به دلیل تحریم روزانه مبلغی بین 250 تا 300 میلیون دلار درآمد از دست میدهد. که البته این مبلغ بستگی به قیمت نفت و سهم ایران از فروش نفت در اوپک است که امکان دارد افزایش یا کاهش یابد. میزان سهم ایران از فروش نفت طبق تصمیم اوپک حدود دو میلیون و سیصد و 60 بشکه در روز است. این میزان از فروش نفت در یک سال ضرب قیمت اصلی نفت میشود و رقم هنگفتی را نشان میدهد.
اما اینکه آیا تا انتخابات2024 آمریکا توافق موقت صورت گیرد یا نه قابل پیشبینی نیست. هرچند که انتخابات آمریکا مهم است. اینکه جمهوری خواهان یا دموکراتها سرکار خواهند آمد برای مذاکرات ایران مهم است. از سوی دیگر ایران هم باید تصمیم نهایی را برای ریلگذاری سیاست خارجی خود مشخص کند.
اگر چنانچه احیای برجام در اواخر دولت روحانی انجام میشد حداقل حجم تنش بین ایران و آمریکا افزایش پیدا نمیکرد، تحریمها بیشتر نمیشد و روابط ایران با اروپا به این نقطه نمیرسید. البته مسئله جنگ اوکراین هم در موقعیت فعلی ایران بیتأثیر نیست. اما بهطورکلی اگر احیای برجام سال 99 صورت میگرفت شرایط ایران به لحاظ بینالمللی و اقتصادی بسیار بهتر از حال بود.
بنابراین مسئله عدم احیای برجام ضرر و زیان هنگفت مالی و سیاسی به وجه ایران زد.نتیجه آن امروز قابلمشاهده و لمس است.
امروز کشورهای حاشیه خلیجفارس در مسیر توسعه قرارگرفتهاند. برنامههای بلند پروازانه عربستان برکسی پوشیده نیست. متاسفانه کشور نهتنها از مسیر توسعه عقبافتاده است بلکه دچار برخی بحرانها مانند مهاجرت نخبگان از کشور هم شده است.
نیروهای نخبه که بهعنوان سرمایه هر کشور محسوب میشوند در حال جذب توسط سایر کشورهای دنیا هستند. نخبگان موتور پیشران توسعه کشور هستند. برخی آمارها از این حکایت دارد که مهاجرت از سمت نخبگان به مشاغل تخصصی نیز رسیده است. اگر فکر و چارهای برای مهاجرت منفی در کشور نشود تبدیل به یک بحران خواهد شد.
ضرر و زیان عدم توسعهیافتگی بیشتر از عدم النفع فروش نفت در کشور میباشد. خطر عقب افتادگی ایران و تبدیل شدن به یک کشور درجه سوم در منطقه پیش روی کشور است.
فاصله توسعه ایران با کشورهایی که در گذشتهحدود دو دهه از ما عقب بودند امروز بیشتر شده است.