ستاره صبح آنلاین، علی فریدونی : شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، بارها هوای پایتخت را برای گروههای حساس یعنی سالمندان، کودکان و بیماران تنفسی، ناسالم اعلام کرده است. پایش های این مرکز نشان میدهد تهرانیها در سال 1401 تنها 3 روز هوای پاک داشتند و 170 روز از این سال را در هوای آلوده نفس کشیدهاند. در باقی روزهای این سال نیز کیفیت هوا «قابلقبول» ارزیابیشده است. آلودگی هوا، بارگذاری جمعیتی بالا، گرههای ترافیکی، مشکل تأمین آب، ساختوساز بیقاعده مشکل مسکن و پیشبینی بیچون و چرای وقوع زلزله در تهران؛ این شهر را به سکونتگاهی ناامن برای شهروندان تبدیل کرده است. ستاره صبح در گفتوگو با فاطمه شاهسوند، کارشناس محیطزیست به بررسی این معضلات پرداخته که در ادامه میخوانید:
هوای تهران برای چندمین روز در شرایط ناسالم قرار دارد. تعداد روزهایی با هوای پاک در پایتخت انگشت شده است. این وضعیت چه تبعاتی برای شهروندان خواهد داشت؟
امام صادق (ع) به یکی از یارانش میفرماید: «به رنگ آسمان بی اندیش که خداوند آن را مناسبترین رنگ برای مواجهه با چشم انسان آفریده است. این رنگ به دیده قوت میبخشد.» حتی رنگهای طبیعت در اکوسیستم زندگی انسانها بر روحیه افراد تأثیر میگذارد.
مردم تهران از تجربه آسمان آبی محروماند. مظاهر طبیعت برای تهرانیها رنگباخته است. اگر بپذیریم که در آفرینش حکمتی برای انسانها دارد باید گفت تهرانیها از آن دسته مردمانی هستند که از دریافت این معرفتها بیبهره ماندهاند.
وقتی تهران در دوره قاجار بهعنوان پایتخت انتخاب شد ازنظر آبوهوا شهر بینظیری بود اما امروز در این شهر، کمترین اثری از جذابیتهای ذاتی تهران قدیم دیده و درک نمیشود.
بارگذاری بر طبیعت در تهران و مناطق حومه بالاست. دخل و تصرف بر زمین، در این نقطه از کشور بیش از اندازه است و خاک در پایتخت فشار بیش از اندازه را تحمل میکند.
هر شهری ظرفیتی دارد وقتی جمعیت بارگذاری شده در شهری بیشازحد بالا است، به منابع آب، هوا و غذا در آن منطقه دستدرازی غیرقابلتوجیهی شده است.
ترافیک و تبعات آن ازجمله آلودگی هوا نشان میدهد که تهران گنجایش جمعیت فعلی را ندارد. ابرهای سیاه کمتر روزی سایهشان را از سر تهرانیها کم کردهاند. جسم تهرانیها و شهروندان دیگر شهرهای آلوده کشور متأثر از آلایندههایی است که از طریق ریه وارد بدن آنها میشود. تن رنجور روحیه این مردم را ضعیف کرده است.
همهساله در فصل پاییز و زمستان این حقیقت تلخ خود را به ما نشان میدهد ولی در برابر این درد فقط از مسکن استفاده میکنیم. ماندن در خانه و زندانی شدن بین دیوارها نمیتواند شهروندان را از تبعات آلودگی هوا در امان نگه دارد. بارگذاری بیشازحد جمعیت در تهران یک بیماری خطرناک برای این شهر است. این بیماری با مُسکن طرح ترافیک و طرح زوج و فرد درمان نمیشود!
در دهههای گذشته روند مهاجرت به پایتخت و افزایش جمعیت تهران همواره ادامه داشت. تأثیر این جمعیت در نسبت با معضلات زیستمحیطی چگونه است؟
برخلاف اسناد آمایش سرزمینی که متأسفانه روی کاغذ خوب محاسبه و نوشته میشوند، این دادهها در مرحله اجرا و در سیاستگذاریها جدی گرفته نمیشوند.
توزیع ناعادلانه منابع منجر به مهاجرت میشود. ازاینرو در تهران تراکم جمعیت بسیار بالا است و محرومیت در سایر مناطق کشور هم همچنان بالا است.
در برنامهریزی کلان توسعه مناطقی چون سواحل مکران دیده میشود. یا اشاره شده که بر اساس توان اکولوژیک مناطق جمعیت بارگذاری شود. ولی در اجرا جهت طرحها بر ضد این سیاستها است.
یک سری از شهرها مثل شهرهای استانهای جنوبی مبدأ مهاجرت به تهران هستند. در خوزستان مردم زمینهای زراعی را رها میکنند و به تهران میآیند. ولی دههها است که برای ارتقای وضعیت معیشتی مردم این مناطق فکری اساسی نشده است. سدسازیها، پروژههای انتقال آب، خشکسالی و پدیده ریزگرد و... مشوق این مهاجرتها بودند.
چه راهکار علمی و عملی برای کاستن از بار جمعیتی تهران وجود دارد؟
یکی از راهکار کارهای تجربهشده در دنیا انتقال پایتخت است. در بسیاری از کشورهای دنیا پایتخت سیاسی و پایتخت اقتصادی تفکیکشده است.
هر چه منابع و دسترسیها در پایتخت بالاتر برود این شهر برای مهاجرت جذابتر خواهد بود. تهران به الگوی فرهنگ مصرفگرایی تبدیلشده و این تصور پیش میآید که زندگی در تهران رفاه به همراه میآورد. ما به تغییر این تصور نیاز داریم تا این شهر بتواند نفس بکشد.
چند دهه کارهای سلیقهای و تصمیمات نادرست تهران را به این نقطه رسانده و چند دهه کار فرهنگی صحیح لازم داریم تا باورها اصلاح شوند و مردم ترجیح بدهند زندگی خوب و سالمی را در شهری دیگر تجربه کنند.
داشتن شهرهایی اقماری مثل پرند و پردیس یک راهکار علمی و عملی برای کاستن از بار جمعیتی تهران بود ولی عدم اجرای مناسب این طرحها و معضلات بازار مسکن مسیر این شهرها را عوض کرد و پرند و پردیس به مرکزی برای سرمایهگذاری و جذب نقدینگی تبدیل شد.
شهرهای جدید ایجاد میشوند تا انتخاب دیگری برای مردم پایتخت باشند نه اینکه به خوابگاهی برای نیروی کار شهرهای بزرگ تبدیل شوند. با توجه به امکانات هشتگرد نمیتوان انتظار داشت مردم از تهران به هشتگرد کوچ کنند! شهرهای اقماری تهران پروژههای عمرانی بوده و هستند که تهی از روح اجتماعی و فرهنگی تهران میباشند.