ستاره صبح آنلاین - پیام فیض: نظامیان واگنر به رهبری پریگوژین تنها در مدت کوتاهی توانستند ازخرسون در اوکراین وارد خاک روسیه شوند و شهر روستوف را به تصرف خود دربیاورند. پیشروی آنها بهسوی مسکو آنقدر سریع بود که نه ارتش روسیه بلکه وساطت بلاروس آن را متوقف کرد. لوکاشنکو در تماس تلفنی با پریگوژین رهبر واگنر توانست با دادن امتیازاتی مانند حق استخدام واگنریها در وزارت دفاع روسیه و امکان عدم تعقیب قضایی پریگوژین بین آنها و دولت روسیه وساطت کند و قائله را خاتمه دهد. در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتوگویی با جاوید قربان اوغلی دیپلمات پیشین انجام داده که در ادامه میخوانید:
ارزیابی شما از شورش علیه پوتین چیست و به نظر شما چه تأثیری در جنگ اوکراین میگذارد؟
تحلیلهای متفاوتی درباره حمله واگنرها علیه پوتین وجود دارد. ابعاد ماجرا هنوز دارای ابهام است. نمیشود بهراحتی درباره آن نظر داد و به جمعبندی رسید، اما بهصورت اجمالی میتوان گفت با هر نگرشی که به این موضوع نگاه شود حمله واگنرها علیه پوتین شکست حیثیتی برای دومین قدرت نظامی جهان است.
به نظر بنده اولین چیزی که به ذهن متبادر میشود شکست اعتباری روسیه در عرصه بینالمللی است. معمولاً اینگونه اتفاقات در کشورها درجه سوم جهان رخ میدهد. به یاد ندارم که در کشوری حتی درجه دوم اروپایی شاهد چنین رخدادهایی باشیم. در کشورهای آمریکای لاتین همچنین اتفاقاتی در دهههای گذشته رخ نداده است. بنابراین شورش واگنرها یعنی شکست هیمنه پوتین و فدراسیون روسیه. البته ترمیم این مسئله هم کار سختی خواهد بود.
از سوی دیگر برخلاف خوشبینیها و کف زدنهای برخی در کشورهای غربی یا داخل کشور ما مشخص بود که شورش واگنر ها بهجایی نخواهد رسید و کما اینکه کمتر از 24 ساعت این قائله جمع شد.
نیروهای واگنر حدود 35 هزار نفر ارزیابی میشوند و خصوصیت بارز آنها جنگندگی و مهارت بالای آنها است. بنابراین هراندازه هم که جنگجویان واگنر مهارت داشته باشند نمیتوانند منشأ یک تحول عظیم در کشوری مانند روسیه شوند. مگر آنکه به دلیل جنگ اوکراین نارضایتی در بدنه ارتش روسیه بالا رود و شاهد شکاف نیروهای ارتش از درون باشیم. ارتش روسیه یک نظام چندلایه دارد و اینطور نیست که فقط یک ارتش منسجم یکدست وجود داشته باشد. این موضوع در کشورهای شرق متداول و مرسوم است. سیستمهای کنترلی در این کشورها بهگونهای است که هر رده، رده پایینتر از خود را کنترل میکند و به آن احاطه دارد. بنابراین بنده هیچگونه امید یا تصوری برای تغییر یا تحول در روسیه وجود ندارد.
اما به نظر میرسد یک شکاف در نیروهای نظامی روسیه شکلگرفته است. این شکاف تنها مربوط به واگنرها هم نیست بلکه از مدتها قبل به وجود آمده است. یکی از دلایل آن سیستم حکومتی روسیه است. بهرغم اینکه پوتین اقدامات بسیاری برای یک کشور درمانده پس از فروپاشی شوروی انجام داد اما مانند همه کشورهای توتالیتر که یک نفر در آن تصمیم میگیرند، شکاف در درون روسیه را دامن زده است.
اقتصاد روسیه بهرغم اقتصاد بالنده، بعد از جنگ اوکراین لطمه بزرگی دید بهطوریکه حدود 800 میلیارد دلار از حجم اقتصاد این کشور کسر شد. این موضوع هم به دلیل جنگ اوکراین و هم به دلیل تحریمها غرب بود. امروز روسیه با بیش از 6 هزار تحریم در صدر کشورهای تحریم شده دنیا قرار دارد. این موضوع در جامعه نارضایتی ایجاد میکند. هراندازه هم دولت به مردم یارانه بدهد، بازهم نمیتواند رضایت مردم را جلب کند و اقتصاد را سامان دهد.
آن چیزی که میتوان در مورد تحلیل این موضوع تشریح کرد این است که به دلیل سطح نارضایتی در روسیه و ناکامیهایی که در جنگ نصیب ارتش روسیه کرده است مردم از پوتین و ارتش او فاصله گرفتهاند. ارتش روسیه دومین ارتش پرقدرت دنیا است اما در 16 ماه گذشته نتوانسته در اوکراین به اهداف خود برسد.
یکی از تحلیلها این است که پوتین جنگ اوکراین را به راه انداخته تا بتواند یک اجماع داخلی برای خودش در جامعه روسیه بدست آورد. البته این گمانهزنی است و نمیتوان بهصورت قطعی راجع آن صحبت کرد. علاوه بر آن گروه واگنر مدتهاست که به عملکرد ارتش منتقد بود و میگفت ارتش توانایی نگهداری مناطقی را که ما در جنگ بهدست میآوریم ندارد. پریگوژین همیشه رئیس ستاد ارتش و وزیر دفاع را متهم به ناکارآمدی میکرد.
یک سناریو دیگر این است که شکافهایی که در درون ستاد ارتش روسیه به دلیل تبعات ناشی از جنگ ایجادشده این فرصت را برای سازمانهای اطلاعاتی غربی ایجاد کرده تا بتوانند درون ارتش روسیه رخنه کنند و سناریوهایی مثل واگنرها را طرحی کنند. البته بنده نمیخواهم بگویم که واگنر را غرب تحریک کرده زیرا سناریوهای امنیتی چندلایه و پیچیده است. اما بعید نیست چنین تهدیدی هم وجود داشته باشد و غربیها از چنین فرصتهایی استفاده کرده باشند.
نتیجهگیری اینطور است که اولاً روسیه دیگر دارای آن اقتدار که قبل از جنگ اوکراین و بهخصوص قبل از شورش واگنرها داشت دیگر ندارد. دوم، مسئله واگنرها بهجایی نمیرسد اما باعث شکافهای زیادی در ارتش و جناحهای سیاسی روسیه میشود. این موضوع موقعیت پوتین را بیشازپیش ضعیف میکند.
نکته سوم،آن کسانی که پوتین را در تله انداختند و به اوکراین سلاح ارسال کردند ازاینپس با انگیزه بیشتری به کار و حمایتهای خود ادامه میدهند. این انگیزه باعث خواهد شد نیروهای اوکراینی هم انگیزه بگیرند و دست به تهاجم علیه روسیه بزنند و موقعیت روسیه را در جنگ و جهان تضعیف کنند.