مردم گرفتارند، رنج و درد درماندگی را سنگین نکنید! به قول معروف، رفتن به دادگستری به اختیار خودشان است ولی بیرون آمدن از آن جا با دشواری است!
هر حرفی که در زمان خشم به زبان می رانیم، از فحاشی تا تهدید، بار حقوقی دارد. وقتی کسی به راحتی می گوید: "گردنشان را بشکنید، جوابش با من" جدا از اینکه این حرف دستوری از فرمانده نیروی انتظامی و لازم الاجرا است باید به این نکته نیز اشاره کرد که این کلمات بار حقوقی دارد و نباید تنها به شکل ادبیاتی متفاوت یا زننده دیده شود.
حجت الاسلام مصدق، معاون اول قوه قضاییه در رابطه با این حرف فرمانده نیروی انتظامی مازندران گفت: این شخص از ادبیات خوبی استفاده نکرده است. ولی باید گفت این موضوع فراتر از آن است که تنها از منظر ادبیات و گفتمان خاص یک شخص به آن پرداخته شود. زیرا عباراتی آکنده از خشونت و واژه تهدید آمیز در این کلام وجود دارد که چنین سخنانی در تمام مکاتب حقوقی جهان بار قضایی دارد.زیرا این فرمانده حرف مجرمانه به زبان رانده است.
محمد درویش زاده، یکی از قضات بازنشسته این بیان فرمانده نیروی انتظامی را جرم مطلق تشخیص داده و اعلام کرده این فرد باید تحت تعقیب قرار بگیرد.
از سویی به باور نگارنده این ادبیات نشان دهنده درونیات این فرد است. هر کسی نمی تواند از این واژه ها و از این تهدیدات استفاده کند. چنین سخنانی به طور آشکار از مکنونات قلبی فرد حکایت می کند.
پس از انتشار این سخنان روابط عمومی نیروی انتظامی مازندران اعلام کرد منظور این فرمانده از ناهنجاری؛ مفسدان اقتصادی و سارقان و مواد فروش ها بودند، نه بی حجاب ها!
این تعبیر هم عذر بدتر از گناه است زیرا در مورد اراذل و اوباش هم نباید گردن شکست بلکه باید برایشان پرونده قضایی تشکیل داد و آن ها را به دادسرا فرستاد.
چه در مورد اراذل و اوباش، چه زنان بد حجاب و بی حجاب، هر جرمی در قانون تعریفی و مجازاتی دارد و نباید با تهدید "گردنشان را بشکنید" با متخلفان برخورد کرد.
متاسفانه ضرری که این گفتمان به نیروی انتظامی می زند جبران پذیر نیست. چون مسئولیت و وظیفه پلیس شکستن گردن و قلدری در برابر متخلف نیست. پلیس ضابط دادگستری است و در مورد جرایم مشهود نیز باید تشکیل پرونده بدهد.
وظیفه ذاتی پلیس ایجاد امنیت است. مردم جامعه باید با دیدن پلیس احساس امنیت کنند. پلیس نباید ترس در تن مردم بدواند پلیس نباید از ابزار و ادبیات نگرانی آفرین استفاده کند. پلیس ویترین امنیت جامعه است. وجود چنین نگاهی در این مجموعه جامعه را نسبت به نیروی انتظامی بی اعتماد خوادهد کرد.
نگارنده نظر افکار عمومی در این خصوص را انتقال می دهد که متوجه این نکته شده اند که وقتی ضابط دادگستری در جمع همکارانش، در مقابل دوربین و در برابر خبرنگاران با صراحت اعلام می کند که "با مسئولیت من گردن متخلفین را بشکیند" پرسش این است که با کسانی که با دستور این فرمانده دستگیر می شوند و در اختیار نیروی انتظامی قرار می گیرند و که به آزادی تماس و یا رسانه دسترسی ندارند، چه می کند؟!
شاید وقت آن بود که نهاد ناظر بر رفتار کارکنان نیروی انتظامی با برخوردی قانونی، مستقل و به جا با این فرمانده نیروی انتظامی، خدشه وارد شده به اعتماد جامعه نسبت به نیروی انتظامی را ترمیم می کرد.