به گزارش ستاره صبح آنلاین «مهدی مطهرنیا» کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به طرحها و راهبردهای ضدچینی آمریکا و اجرای این سناریوها علیه پکن در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: پس از برگزاری نشست سران گروه هفت شاهد آن بودیم که یک سری از راهبردها و مواضع علیه چین اتخاذ شد که به نوعی باید آن را تبیین یک سیاست تهاجمی علیه پکن در جهت بزرگنمایی حرکات چین در نظام بینالملل دانست. رئیسجمهور ایالات متحده رسماً پس از نشست سران گروه هفت اعلام کرد که یک رویکرد متحدانه علیه چین شکل گرفته است که همه بر سر آن اتفاق نظر دارند. در این میان رئیس جمهوری ایالات متحده صراحتاً اعلام کرد که این اقدام غرب در حقیقت نوعی حمله به پکن در عرصههای مختلف به حساب میآید اما باید بگویم که رویکرد آمریکا و متحدان اروپایی آن در مواجهه با پکن، در حقیقت چینزدایی و خطرزدایی از رفتار این کشور در نظام بینالملل است و بر همین اساس زمینههای تقابل با پکن در گروه هفت مطرح شد.
وی ادامه داد: اردوگاه غرب در نهایت میخواهد چین را به عنوان تهدید برتر جهان در فهرست تقابل خود قرار دهد. بحث دیگر مساله تنوعبخشی هم مطرح است. ایالات متحده و همچنین سایر سران گروه هفت به این نتیجه رسیدهاند که روابط با پکن باید در یک مسیر متنوع برای کنترل قدرت این کشور انجام شود. نکته مهم دیگری که در جمعبندی سخنان بایدن در هیروشیمای ژاپن باید مورد اشاره قرار بگیرد این است که هفت کشور صنعتی دنیا به دنبال جداسازی چین از کلوپ اقتصاد جهانی نیستند، بلکه به دنبال همکاری با این کشور بوده و خواهند بود؛ تا جایی که رئیس جمهور آمریکا حتی در این زمینه بر احتمال دیدار با همتای چینی خود تاکید کرده است. لذا باید بگویم که آمریکا معتقد است صراحتاً می توان چین را به عنوان یک تهدید برای جهان آزاد مطرح و از طریق دیپلماسی کنترل کرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: توجه داشته باشید که اصطکاک چین و ایالات متحده بر سر تایوان با سفر نانسی پلوسی آغاز شد و تا به امروز هم ادامه دارد و به همین دلیل معتقدم که غرب به نوعی چین را هوشیار کرده است. بر همین اساس اقدام ایالات متحده در گروه هفت به صورتی بوده که اروپا را به سمت عدم وابستگی به چین هدایت کند؛ چراکه آنها معتقدند پکن میتواند عنصر خطرساز نظام بینالملل باشد ولی به این سمت میروند که بتوانند با این کشور تعامل مشخص داشته باشند و از این طریق آن را کنترل کنند که بخشی از این کنترل به مسائل اقتصادی بازمیگردد. آمریکا از یک طرف اقدام عملگرایانه را انجام میدهد و از سوی دیگر هم تایوان را تحریک میکند تا در مجموع به سطح سوم یعنی مخابره پیامدهای به چین برسد و در همین راستا سعی میکنند تا چین را به سمت کنترل مشخص شده ببرند و حتی همگرایی این کشور با ایران را هم کاهش دهند.
وی افزود: ایالات متحده سعی میکند که در وهله اول واقعیت چین را نادیده نگیرد در وهله دوم، یک صفبندی مشخص علیه این کشور تشکیل دهد. باید متوجه بود که جهان امروز به شدت در حال تغییر است و یکی از این تغییرات استفاده از هوش مصنوعی در فناوریها و تکنولوژیهای بینالمللی است و همین موضوع میتواند تشدید تنش بین کشورها به خصوص اردوگاه غرب با چین را رقم بزند. بحث اینجاست که دولتهای امروز و حتی حزب کمونیست خلق چین نمیتواند به مردم یک فکر خاص را از طریق عملیات روانی و جنگ نرم تزریق کند، اما میتوانند بگویند که مردم چگونه فکر کنند و این روند را در دستور کار مهندسی افکار خود قرار میدهند.
مطهرنیا در پایان خاطرنشان کرد: بر همین اساس معتقدم مساله تکنولوژی یک دام مشخص با کارکردهای گوناگون است که کشورها و به خصوص قدرتهای امروز برای یکدیگر پهن میکنند تا بتوانند خصوصاً در عرصه اقتصادی یکدیگر را مورد هدف قرار دهند. به عنوان مثال ایالات متحده سعی میکند بر اساس «سناریوی مار پیتون» برای چین دامهای گوناگون بگذارد تا پکن آنها را ببلعد و در نهایت به دام غرب بیفتد. در نهایت باید بگویم که واشنگتن تلاش دارد چین را بر اساس مولفههای خود و شرکایش کنترل کند و خطرزا بودن این کشور را به تمام دنیا متذکر شود اما به هیچ وجه جداسازی کامل پکن از قدرتها را مدنظر ندارد.