ستاره صبح آنلاین-جیمز ساموئل کلمن، جامعه شناس و نظریه پرداز برجسته آمریکایی و جامعه شناسان دیگری نظیر "فرانسیس فوکویاما" و "ژاکوب لوی مورنو"،می گوید اعتماد مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی است.
اگرچه نقش اعتماد اجتماعی در سخنان جامعه شناسان به شعارهای مسئولین ما شبیه است اما جایگاه بحث اعتماد اجتماعی در علم مهم و بی بدیل است.
شاید پرداخت شعاری به اعتماد اجتماعی،منجر شده تا اعتماد عمودی بین حاکمیت و مردم کمرنگ شود.
منافع دولت ها و جناح های سیاسی ایجاب می کند در مواردی پنهانکاری کنند. اما وقتی دولت ها در موارد مسلم که واقعیات مربوط به آن پیش روی مردم است، واقعیت ها را نبینند یا بازنمایی غلط از موضوع ارائه کنند، اعتماد مردم سلب می شود.
وقتی بی اعتمادی بر جامعه حاکم شود تنظیمات جامعه بهم می ریزد. تصور کنید کشوری به سرمایه اجتماعی اعتماد ندارد چگونه می خواهد برنامه ای اقتصادی پیاده کند،باید دانست که بدون اعتماد،مردم با دولت همراهی نخواهند کرد.
امروز هم هر قدر آقای رئیسی و دولتمردان اطلاعات درست بدنهد باز نگاه جامعه ناباور و بی اعتمادی است. چرا که بعضا در پس ذهن مردم این نکته وجود دارد که آمار ها درست نیست یا شعار ها عملی نمی شود.
جامعه هم از نبود اعتماد صدمه می بیند. مردم باید در هر قدمی که در زندگی روزمره بر می دارند به حاکمیت اعتماد کنند. بی اعتمادی نسبت به دولت نگران کننده است که محصول بی برنامگی و ناکارآمدی است.
آقای رییسی و طیف هوادار ایشان پیش از در دست گرفتن قوه مجریه به مردم سیگنال می دادند که اجناس گران نخواهد شد و تورم کنترل می شود و پرونده هسته ای را به سفره های مردم گره نمی خورد و... ولی در عمل جامعه با گرانی روبرو شد و امروز می بینیم دولت در ارائه آمار ها تعلل به خرج می دهد!
با نگاهی به جامعه می توان متوجه آشفتگی ذهنی مردم، و کاهش سرمایه اجتماعی شد. این وضعیت حاصل نداشتن چشم انداز پایدار نسبت به آینده است. ترمیم اعتماد به حاکمیت می تواند چشم انداز مثبت ایجاد کند.
ادامه این وضعیت کنونی به نفع دولت نخواهد بود، جامعه مجبور است برای فردای خودش فکری کند از این رو تا جایی که می تواند به جمع آوری کالاهایی مثل طلا و ارز می پردازد. این رویکرد مردم روال بازار ها را از سیر عادی خارج می کند.در چنین شرایطی اگر دولت بخواهد هر برنامه اصلاح اقتصادی را اجرا کند، به مشکل بر خواهد خورد.
ناکارآمدی، اعتماد عمومی را خدشه دار می کند و باعث بر هم خوردن تنظیمات اجتماعی می شود باید مصداقی داشته باشیم. ناکام ماندن طرح ها و برنامه های اقتصادی دولت به دلیل عدم همراهی جامعه از جمله این موارد است. این مرحله خطر سست شدن بنیان های اقتصادی را به همراه دارد و به نوبه خود یک بخش از بحران های امروز کشور است. دولت نباید در برابر خطر کاهش روز افزون اعتماد اجتماعی که عامل اصلی انسجام و ثبات کشور است، منفعلانه رفتار کند.در این ارتباط می توانبا عمل سنجیدهدر روابط خارجی و داخلی اعتماد را ترمیم کرد.