ستاره صبح آنلاین-پیام فیض- باکو و تهران تا قبل از جنگ بین ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه ناگورنو-قرهباغ در سال ۱۳۹۹، از روابط نسبتاً پایداری برخوردار بودند. پیروزی نظامی باکو منجر به آن شد که این کشور کنترل مناطق مرزی با ایران را دوباره به دست گیرد و موازنهی قوا در قفقاز جنوبی را به نفع خود تغییر دهد.طی ۱۸ ماه گذشته، تشدید تدریجی تنش میان جمهوری آذربایجان و ایران ادامه داشته و دارد. ترکیبی از درگیریهای دیپلماتیک و مانورهای نظامی در امتداد مرز، روابط بین این دو کشور را رو به تیرگی برده است. از دید آذربایجان، مواضع ایران نسبت به مناطق جنوبی آن کشور خطرناک است، و تهران با نزدیکشدن باکو به رقبای منطقهای جمهوری اسلامی به ویژه اسرائیل سایهی تهدید را احساس میکند.در ارتباط با این موضوع ستاره صبح گفتگویی با عبدالرضا فرجی راد دیپلمات پیشین انجام داده که در ادامه می خوانید:
به نظر شما ریشه تنش بین ایران با آذربایجان چیست؟
ریشه تنش بین تهران-باکو چند مورد است.اولین مسئله از 30 سال پیش آغاز شد که آذربایجان از شوروی جدا و استقلال بدست آورد. از همان زمان رهبران آذربایجان تنش را با همسایه خود یعنی ایران دنبال کردند.
واقعیت این است که ایران در برخی موارد در سیاست خارجی خود به درستی عمل نکرده است.اما در ارتباط با آذربایجان ایران به اندازه کافی بردباری نشان داده است.در واقع رهبران آذربایجان مانند علی اف پدر کمی رویکرد مدارا داشتند اما از او به بعد هر رهبری که قدرت را بدست گرفت وارد فاز امنیتی و تحریکات قومیتی با ایران شد.
تبلیغات منفی و ادعاهای دروغ تاریخی از جمله کنش های رهبران آذربایجان بوده است. حتی مناسبات دیپلماتیک برای حل مسائل فی مابین باعث نشد که این رهبران دست از تنش با برخی کشورهای همسایه مانند ارمنستان و ایران بردارند.
عامل دوم این است که الهام علی اف با همکاری اسرائیل و ترکیه در 2سال اخیر پیروزی هایی در جنگ با ارمنستان بدست آورد و بخشی از قره باغ را تصرف کرد.این امر باعث شد جسارت پیدا کند و تصور کند یک قدرت برتر نظامی شده است.
باکو فکر می کند به دلیل داشتن قدرت برتر نظامی نسبت به ارمنستان باید به تمام اهداف خود در منطقه دست یابد.علی اف به درستی نمی داند که این اهداف که شامل گرفتن تمام قره باغ یا ایجاد کریدور زنگزور است می تواند منافع ملی سایر کشورها مانند ایران را به خطر بیندازد.
در واقع علی اف به دنبال منافع صفر یا صدی است.وساطت کشورهای اروپایی و حوزه قفقاز در کوتاه مدت توانسته این برتری طلبی را کاهش دهد اما پس از چندی مجدد تندروی در مقامات اذربایجان افزایش پیدا کرده است.
به همین دلیل مسائلی مانند حمله به سفارت آذربایجان در تهران مسائل فرعی هستند که احتمال دارد دولت باکو به این وقایع دامن زده باشد و به آن شدت ببخشد.از این گونه مسائل تبلیغات گسترده می کنند تا روابط را تیره نگه دارند و به اهداف نهایی خود برسند.
علی اف برای تحقق ایده های خود تعجیل دارد.علت تعجیل علی اف در رسیدن به اهدافش چند مورد است.یکی انتخابات ترکیه است که تا 40 روز دیگر برگزار می شود.
آمارها نشان میدهد میزان آرای اردوغان و رقبایش 50 به 50 است.رقبای اردوغان اعلام کرده اند اگر پیروز بشوند رابطه با ایران و سوریه را گسترش می دهند و به دنبال کاهش تنش پیش می روند.
علی اف در تردید قرار گرفته است که احتمال دارد شرایط در ترکیه تغییر کند و مانند سابق دولت آنکارا از باکو حمایت نکند.تغییر قدرت در ترکیه،آذربایجان را در اهدافش ناکام می گذارد.
نقش اسرائیل نیز در این مسائل پر رنگ است.افزایش سطح تعاملات دیپلماتیک و نظامی بین آذربایجان و اسرائیل باعث شده که باکو 5میلیارد دلار از تل آویو سلاح خریداری کند.این مسئله با درگیری های ایران با اسرائیل که اخیرا در سوریه تشدید شده رابطه مستقیمی دارد.
مسئله سوم این است که آذربایجان تصور می کندباید از موقعیت جنگ اوکراین استفاده کند و تا روسیه مشغول جنگ است بتواند در منطقه قفقاز به اهداف خود برسد.زیرا اگر مسکو درگیر جنگ نباشد می تواند در قفقاز کنشگری بیشتری داشته باشد.
مهمترین هدف آذربایجان این است که منطقه نخجوان را به سرزمین اصلی خود متصل کند.این هدف حتی از تصرف کامل قره باغ برای باکو مهمتر است اما با منافع ایران و ارمنستان زاویه دارد.
وقتی آذربایجان با همسایه قدرتمند خود یعنی ایران دشمنی می کند طبیعی است که ایران اجازه نخواهد داد منافعش در مرزهای شمالی به خطر بیفتد.
به نظر شما کدام کشور می تواند به تنش زدایی بین ایران و آذربایجان کمک کند؟
در این مورد بنده تصور می کنم اگر علی اف حاضر باشد از اهداف 100درصدی دست بردارد و اهل معامله باشد بتواند با ایران توافق کند.اما به نظر نمی رسد که علی اف چنین ارادهای داشته باشد.
ترکیه کشوری است که می تواند نقش میانجی را بین تهران-باکو ایفا کند.ترکیه در مسائل آذربایجان منافع دارد اما این کشور می داند در صورت وقوع درگیری متضرر خواهد شد.
ترکیه با ایران همسایه است و از سوی دیگر نقش اسرائیل در آذربایجان زیاد شده و اگر بخواهد اتحاد استراتژیک خود را با باکو نگه دارد در حقیقت با ادعای مسلمانی با اسرائیل متحد شده کهبرخلاف اعتقادات اردوغان است.
بنابراین به دلیل نزدیکی باکو-آنکارا ترک ها بهترین گزینه برای میانجیگری و حل و فصل مناقشات فی مابین هستند.رابطه ترکیه با ارمنستان هم بهبود یافته و از آن پتانسیل هم می توان استفاده کرد.
وقوع درگیری باعث می شود آذربایجان تعدادی هواپیما و پهپاد به سوی ایران ارسال کند و خساراتی وارد کند اما باید توجه کند که جغرافیای کشورش بسته است و با ایران در یک مرز قرار دارد.تاسیسات نفتی آذربایجان در دسترس ایران است بنابراین باکو باید این ملاحظات استراتژیک را مد نظر قرار دهد.
آذربایجان شاید بتواند ضرباتی بزند اما ضربه هایی که در مقابل از ایران خواهد خود بسیاری کاری خواهد بود.بنابراین یک دیپلماسی دوستانه و اقناعی می تواند سطح تنش را کاهش دهد.
به نظر شما عربستان می تواند در این مناقشات نقش مثبت ایفا کند؟
خیر عربستان در جایگاهی قرار ندارد که علی اف بخواهد به حرف آنها گوش کند.وقتی روابط ایران و عربستان تیره بود عرب ها با باکو ارتباط نزدیکی برقرار کردند اما اکنون با توجه به آغاز ارتباطات ایران و عربستان بعید است که سعودی ها بخواهند نقش ایفا کنند و از آن سو علی اف هم به عربستان توجه نمی کند.