در یکی از گزارشهای اولیه، مردی به نام پیتر بلاگویویچ پس از مرگ بهطور مرموزی از قبر بیرون آمد، از همسرش خواست کفشهایش را به او بدهد و آن شب گفته شد نه نفر را کشت. وقتی جسدش بیرون آورده شد، دهانش پر از خون تازه بود و اهالی آن را مهار و سوزاندند. بلیر نشان میدهد که باور به مردگان خطرناک تنها مختص اروپا یا دوران مدرن نیست. او معتقد است این باور در دورانهایی که جامعه تحت فشارهای اجتماعی، بیماریهای همهگیر یا بحرانهای دیگر بوده، شدت میگرفته است. در شواهد باستانشناسی، بدنهایی یافت شدهاند که با شیوههای خاصی مهار شدهاند تا نتوانند «بازگردند»؛ مثلاً در لهستان قرن شانزدهم زنی با داس روی گلو و قفل روی انگشت پا دفن شده بود تا مانع بازگشتش شود. بلیر همه این موجودات را اصطلاحاً «جسدهای خطرناک»، «مردگان بیقرار» یا «مردههای گردنده» مینامد و نشان میدهد که این باورها در شکلهای مختلف مطرح بودهاند: برخی «پارچهجو»، برخی «مکندههای خون»، و برخی با نامهای دیگری که در فولکلور «شبخفاشها» یا «خفهکن شب» خوانده میشدند. این بررسی حتی باورهایی را از بریتانیای قرن پانزدهم نقل میکند، جایی که یک نانوای مرده شبها بلند میشد تا به خانوادهاش کمک کند ولی همچنین به خانههای دیگر سنگ پرتاب میکرد. و در نیوانگلند قرن نوزدهم، مردگان مبتلا به سل گاهی متهم به کشتن دیگران از قبر میشدند و برای جلوگیری از این کار، دوباره دفن و سوزانده میشدند. بلیر استدلال میکند که این نوع «کشتن دوباره مردگان» نوعی درمان روانی برای جوامع بوده است؛ اعمالی که در زمان خود ترسناک بودند ولی پس از انجام آن به مردم آرامش میدادند. او باور دارد که این سنتهای مردهکشی حتی امروزه نیز در برخی مناطق روستایی یونان و بالتیک ادامه دارد و نمونههایی از دخالت روحانیون در این آیینها در سالهای اخیر گزارش شده است. نویسنده نقد همچنین به تفاوت میان تصویرهای مدرن خونآشام در ادبیات مانند دراکولا و باورهای تاریخی واقعی اشاره میکند. او میگوید که تصویر دراکولا بسیار متفاوت از «جسدهای خطرناکی» است که مردم واقعاً به آنها باور داشتهاند، هرچند برام استوکر را بهخاطر ابداع واژه «undead» تحسین میکند. در مجموع، این نقد کتاب را بهعنوان سفری تاریخی و فرهنگی معرفی میکند که نشان میدهد باور به مردگان بیقرار چگونه در دورههای مختلف تاریخ و جوامع شکل گرفته و نقش مهمی در ذهن و فرهنگ انسان داشته است.
نویسندهٔ نقد: استیون پول منبع: The Guardian تاریخ: ۲۴ دسامبر ۲۰۲۵