مدت کمی از آغاز به کار مرکز مبادله ارز می گذرد اما ظاهرا این طرح هم نتوانست از تب افزایشی ارز بکاهد. نظر شما درباره این طرح و نتایجی که به همراه داشت چیست؟
مرکز مبادله حرکت خوبی بود چون می توانست نیاز های ارزی واقعی را شناسایی کند. نیاز ها در سرفصل های مختلف شناسایی شد و خارج از ان یا تقاضا برای قاچاق کالا است. یا انتقال سرمایه به خارج از کشور است. یا مقصد نقدینگی سرگردان است و مردم می خواهند ارز بخرند و نگهداری کنند. مرکز مبادله تقاضای مصرفی را از تقاضای کاذب و مخرب تفکیک می کرد. تقاضای مصرفی در مرکز مبادله ثبت شده است و امروز معلوم است چه کسی چه مقدار ارز می خواهد و برای چه کاری می خواهد؟
دولت باید بداند کسانی که در چهارراه استانبول یا سبزه میدان جمع می شوند نیاز ارزی واقعی هستند یا آنها هیجان بازار را بالا می برند و موجب بالا رفتن قیمت ارز می شوند؟ البته کاری که با تابلو ارز شده از ظرفیت ان هایی که در یک چهارراه جمع می شوند بعید است! وقتی طرح مرکز مبادله طراحی می شد، پیش بینی این بود که نرخ ارز در بازار آزاد ده تا پانزده درصدی بیشتر باشد نه اینکه فاصله زیادی بین نرخ مرکز مبادله و نرخ بازار آزاد وجود داشته باشد!
اگر این عدد از جایی دیگر اعلام می شود می توان این فرض را مطرح کرد که قصد تخریب هدف مرکز مبادله وجود دارد و دست هایی پشت صحنه کار می کنند تا اعلام شود که مرکز مبادله نه توانست کشف قیمت کند و نتوانست دلار را مدیریت کند. دلار 42 یا 43 هزار تومان برای متقاضی قابل تحمل بود ولی دلاری که 56 هزار تومان است؛ زندگی، تولید و اقتصاد را مختل خواهد کرد. قیمت ارز بر روی همه کالا تاثیر می گذارد و نباید اجازه بدهیم قیمت ارز از این بیشتر بالا برود. این وضعیت یک زمین لرزه است، آیا حتما باید تخریب جدی داشته باشد و کشته بدهد که جلسه بگذارند و کاری بکنند و تصمیم درست بگیرند؟!
با توجه به بالا بودن تنش در بازار ارز، ریشه این افسارگسیختگی در کجا است و چگونه می توان بر بازار کنترل داشت؟
از همین جا می شود نتیجه گرفت که بازارسازانی در این بین وجود دارند. دلار بازار هرات چیست؟ یا نرخ تتر چه معنایی در این بازار دارد؟ این ها بازی هایی هستند که قیمت ارز را بالا می برد.
عددی که روی تابلو نشان داده می شود توسط چه کسی تعیین می شود؟ ما می گوییم عرضه و تقاضا تعیین کننده است ولی این تقاضا در جایی به عدد 56 هزار تومان می رسد و باید ببینیم پشت این عدد چه صدایی وجود دارد؟ آیا واقعا من و شمایی که 1000 یا 2000 دلار ارز می خواهیم این عدد را به 60 هزار تومان می رسانیم یا این تصمیم ها بر فراز برجی بلند گرفته می شود؟!
بانک مرکزی می داند ریشه این عدد مخوف در کجا است. اگر نمی داند که باید به دنبال ریشه قیمت ارز برود. صرافی می گوید در این لحظه به من این قیمت داده شده است. سوال این است این عدد را چه کسی اعلام می کند؟ آقایان که در کارهای امنیتی و مدیریت آن استاد هستند لطفا همین آقایان ریشه این عدد را هم پیدا کنند و تگذارند این همه به مردم فشار وارد شود.
بانک مرکزی می داند چه کسانی این کار را می کنند ولی بعید است بانک مرکزی توان مقابله با این جریان را داشته باشد. البته بحث اراده مطرح است. نیروهای امنیتی باید به نقش بازار ساز ها و سایت ها و معاندین بانک مرکزی توجه کنند. تعجب اینجا است که چرا بانک مرکزی دخالت نمی کند و این دست های پنهان را افشا نمی کند؟!
در جست و جوی ریشه تورم و مشکلات اقتصادی کشور آیا می توان مدیریت اقتصادی ناکارآمد را به عنوان متهم اول معرفی کرد یا خیر؟
سیاست خارجی اقتصاد را به هم زده است. تحریم هسته ای منجر به محدود شدن درامد های ارزی کشور شد. پول ها بلوکه شد و قیمت تمام شده محصولات افزایش پیدا کرد و تورم به کشور تحمیل شد. امروز انتظارات تورمی در جامعه شکل گرفته است و افزایش نرخ ارز هم همچنان ادامه دارد. از سویی در بازار هم شاهد گرانی هستیم. برنج گران می شود گوشت گران می شود و همه می خواهند به طریقی عقب نمانند. ریشه مشکلات اقتصادی و ارزی، وضعیت سیاسی است. مذاکرات احیای برجام باید به جریان بیفتد همانطور که پیش از این هم تاثیر روانی مثبت این مذاکرات بر بازار ها دیده شده بود. یک نفر جلوی هتل می ایستاد و دو نفر از هیات ایرانی از ماشین پیاده می شدند و وارد هتل می شدند و دوباره همان نفرات را می دیدیم که از در هتل خارج شدند و سوار بر ماشین محل را ترک کردند. با اینکه اخبار به همینجا محدود شده بود و معلوم نبود در جریان گفت و گو ها چه می گذرد! اما جامعه به امضای توافق امید داشتند. روسیه توسط غرب تحریم شده و ایران به دوستی و کمک به روسیه متهم است و اخبار منفی بازار ها را متشنج می کند. از سویی ایران جزو اف ای تی اف نیست و حتی نمی تواند پول های خود را از عراق بگیرد. بازار ارز با این اخبار کاهش قیمت پیدا نمی کند. این وضعیت با ورق سیاست دگرگون شده و با همین برگ تثبیت و آرام خواهد گرفت. مرحله بعدی مدیریت داخلی است که باید با کارامدی بهانه گیری ها را از میان بردارد و جلوی احتکار و فساد های اقتصادی و رانت و سود جویی را بگیرد تا اقتصاد روی آرامش را ببیند.