علی صالحآبادی – مدیرمسئول
آنچه در داخل و خارج از کشور شاهد هستیم این است که سمتوسوی بحرانها در «درون» و «برون» بهجای روند «کاهشی» روند «افزایشی» به خود گرفته است. در ادامه به 10 نمونه اشاره میشود.
1-بانک جهانی در تازهترین گزارش خود، تورم سال آینده ایران را 44 درصد پیشبینی کرده است.
2- یکی از ریشههای اصلی تورم، بیانضباطی بودجهای است.
3- کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی پیشبینی میکنند که تورم سال آینده مشابه امسال بیشتر از 40 درصد خواهد بود.
4-آلودگی هوا در ماههای آذر و دی امسال نسبت به ماههای مشابه سال گذشته بیشتر بوده که این مشکل، زندگی، کار، آموزش و مهمتر از همه سلامت مردم در کلانشهرها را به مخاطره انداخته است.
5-درحالیکه حقوق رئیس و اعضای شورای ششم تهران حدود 18 تا 20 میلیون تومان است، یک عضو این شورا برای دخترش که رئیس دفتر او بوده، حقوق ناقابل 33 میلیون تومان در ماه را در نظر گرفته بود! یک عضو دیگر شورای شهر تهران دامادش را بهعنوان رئیس دفتر برگزیده بود.
6-شافعی رئیس اتاق بازرگانی ایران گفته که سطح مطالبه مردم به غذا و آب تقلیل پیدا کرده است، یعنی مردم مشکل تأمین غذا و آب دارند.
7-عیسی کلانتری وزیر پیشین کشاورزی و رئیس سابق سازمان محیطزیست گفته که مسئله اصلی کشور بحران آب است نه چیز دیگر.
8-آیتالله جوادی عاملی گفته ملتی که جیبش خالی است فقیر است.
9-به گفته مقامات، کسری بودجه امسال 300 تا 400 هزار میلیارد تومان است.
10-پارلمان اروپا با یک مصوبه و یک قطعنامه، سپاه پاسداران را در فهرست گروههای تروریستی قرار داد!
نمونههایی که برشمرده شد نشان میدهد که محاسبات، هدفگیریها و روشهایی که در حدود 18 ماه گذشته اتخاذ شده نتیجه مثبت نداشته، بلکه نتیجه منفی هم به بار آورده است. پرسش این است که چرا چنین شده است؟ ریشه مشکلات را باید در نوع نگاه دستاندرکاران حکومتی به رویدادهای داخلی و خارجی مشاهده کرد. اینکه بد شدن اوضاع را به گردن اینوآن بیندازیم، نوعی فرار به جلو و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است. تا زمانی که هر یک از مسئولان نقش خود را بهدرستی در آنچه بر کشور گذشته و میگذرد، نپذیرد، در به همان پاشنهای خواهد چرخید که درگذشته چرخیده است.
اثر تداوم تحریمها، عدم فروش نفت و عدمتأیید لوایح FATF بر اقتصاد و زندگی مردم قابل مشاهده است و پیشبینی نمیشود در سال آینده برجام احیاء، فروش نفت عادی، لوایح FATF تأیید و در روابط خارجی بهبود حاصل شود، بنابراین میتوان پیشبینی صاحبنظران و بانک جهانی درباره تورم بیش از 40 درصدی در سال 1402 را تا حدی درست دانست. احتمال اینکه تحریمها همچنان ادامه پیدا کند وجود دارد، بنابراین ما نمیتوانیم روی منبع درآمدهای نفتی حساب ویژه باز کنیم. مگر اینکه چرخش در روابط خارجی و سیاستهای داخلی و ترمیم کابینه و تیم اقتصادی صورت گیرد. در آن صورت ممکن است سال آینده وضع اقتصاد بهتر و تورم کاهش یابد.
در این شرایط دستگاه دیپلماسی باید وضعیت پیچیده و درهمتنیده را درک کند و ببیند که ایران در انزوا و محاصره دیپلماتیک قرار گرفته که تداوم آن برای مردم خسارتبار خواهد بود. لازم است به دلایل زیر ایران در روابط خارجیاش تجدیدنظر کند.
- چین در حال حاضر بیش از 300 میلیارد دلار دادوستد با کشورهای عربی دارد. طبیعی است که او طرف عربستان و امارات را بگیرد و از ایران فاصله بگیرد. چین از قدرت نرم آمریکا و تحریم میترسد، به همین دلیل با چین مماشات و معامله میکند. سیاستمداران چینی دریافتهاند که تداوم رشد اقتصادیشان که اکنون نصف شده است، بدون همکاری با امریکا ممکن نیست. پکن دریافته است که امریکا با تحریم میتواند صادرات این کشور را مختل کند. مهمتر اینکه فرهنگی در چین شکلگرفته که همواره خود را با شرایط جامعه در حال تحول بینالمللی وفق میدهند و سیاست تقابل و تعارض با غرب را برای حفظ نظام کمونیستی کنار گذاشتهاند.
- دولت جدید عراق در تکاپوی بازسازی کشورش است. این کشور در قالب این سیاست تلاش میکند تا با برقراری توازن در روابط خارجی با ایران، آمریکا، عربستان، ترکیه و ... کسب درآمد کند و زندگی مردمش را بهبود بخشد.
- کره جنوبی به دلیل رابطه گستردهای که با کشورهای عربی بهویژه امارات دارد با هدف کسب منافع بیشتر و برای خوشایند ابوظبی، ایران را تهدیدی برای آن کشور میداند.
- ترکیه بهعنوان بازیگری که نه نفت دارد و نه گاز، با همه کشورهای عربی ازجمله اسرائیل رابطه دارد و تلاش میکند این کشور را «هاب انرژی خاورمیانه» کند.
- دوستی ایران با روسیه و فروش تسلیحات به این کشور موقعیت ایران را در عرصه جهانی به مخاطره انداخته است. یک دلیل مهم که پارلمان اروپا مصوبه و قطعنامه علیه ایران داد و سپاه پاسداران را که یک نیروی نظامی رسمی است، تروریست خواند نزدیکی ایران به روسیه بوده است.
به عقیده نویسنده لازم است ایران در روابط خارجیاش تجدید نظر کند و با استفاده از تجارب کشورهایی مانند چین، عراق، ترکیه، مالزی و ... سیاست نرمش و تعامل را در پیش گیرد و هر جا که سود و درآمد برای کشور بود، به همانجا برود.
عقبنشینی چینیها از سیاست توپوتشر و سیاست مشت آهنین در برابر آمریکا به خاطر درآمد 600 میلیارد دلاری در سال است، در غیر این صورت مثل آب خوردن این کشور تایوان را اشغال میکرد و مثل پوتین در تله جنگ میافتاد. چین با نزدیکی به امریکا و اروپا توانست حدود 700 میلیون نفر چینی را از زیر خط فقر نجات دهد. آیا وقت آن نرسیده است که از تجربه چین و دیگر کشورها برای کسب درامد بیشتر و بهبود زندگی مردم استفاده کرد؟
دریچه دیپلماسی باید همواره باز باشد؛ اینکه قطع مذاکره با ایران در قطعنامه پارلمان اروپا رأی نیاورد، نشانه عقلانیت اعضای این پارلمان است که در هر شرایطی دریچه مذاکره باید باز باشد.
نویسنده پیشنهاد میکند تا دیر نشده اختلافات ریشهای و دیرینه با غرب بهویژه ایالاتمتحده حل شود. تا چنین اتفاقی رخ ندهد، نمیتوان شاهد رشد و شکوفایی اقتصاد و رفاه مردم بود. علت این است که آمریکا دارای قدرت نرم تحریم است و پیامد تحریم بدتر از جنگ است. پس گام نخست برای دستیابی به رشد و شکوفایی باید برداشتن تحریمها باشد.