حجت الاسلام سید ابوالفضل موسویان:
برخی فقها معتقدند:به صرف قیام حکم اعدام برای باغی نباید صادر شود
بسیاری از فقها بر این عقیده اند که اگر جرم دستگیر شدگان اخافه باشد و عمل آن ها منجر به قتل شود، حکم قتل است. اما صرف اخافه تعزیر دارد. یعنی مجازات جرم اخافه کمتر از قتل است و به حد مجازات اعدام نمی رسد.
در چنین شرایطی قاضی می تواند مجازات های دیگری برای مجرم در نظر بگیرد که البته به قتل نمی انجامد.
مساله دیگر این است که ترساندن مردم از جمله شروط این اتهام است. چنین مواردی وقتی در فقه می آید به مواردی نظیر ایجاد رعب و وحشت برای سرقت و بردن مال مردم و غارت اشاره دارد. در اتهام ایجاد رعب و وحشت منظور ایجاد چنین ترسی برای مردم است و مواردی مثل ایستادن در برابر حکومت و مخالفت با حکومت شامل این شروط نمی شود. مقابله در برابر حکومت "اخافه ناس" نیست. یعنی مقابله با حکومت به معنی ترساندن مردم نیست. زیرا حکومت با کسی که در برابرش ایستاده است برخورد می کند و در این مرحله شخص است که در موقعیت ضعیف تر قرار دارد نه حکومت. فقها در مبحث جهاد بحثی با عنوان باغی دارند که بیشتر با موارد اخیر سنخیت دارد. باغی کسی است که سرکشی می کند و در مقابل حکومت می ایستد. در خصوص برخورد با باغی هم شرایطی وجود دارد و به صرف مخالفت با حکومت نمی توان کسی را به عنوان باغی متهم و مجازات کرد از جمله شروط بغی کشیدن اسلحه در مقابل حکومت است. که در این خصوص فقها بحث کرده اند و به صرف قیام حکم اعدام برای باغی صادر نمی شود مگر اسلحه کشیدن او منجر به قتل شود.
اگر معترض راه را به روی مردم بسته و مردم را ترسانده است و قصد و نیت ایجاد ارعاب و یا بردن مال مطرح است می توان عنوان اخافه الناس را طرح کرد.
اگر مقصود معترض ایستادن در برابر حکومت و مامور حکومت بود و برخورد هایی کرده است نمی توان نیت ایجاد رعب و وحشت برای مردم را به وی نسبت داد.
دکتر علی نجفی توانا، وکیل دادگستری :
محاربه به معنی جنگ علیه خداو پیغمبر خدا ست
براساس منابع فقهی از جمله نسخ قرآن کریم، "محاربه" عمدتا حول محور اقداماتی مانند جنگ علیه خدا و رسول مکرم اسلام تعریف می شود. محاربه به معنی جنگ علیه خدا و پیغمبر خدا است نه جنگ با حاکم.
تعداد قابل توجهی از فقهای متقدم و متاخر از جمله شهید اول و شهید ثانی، آیت الله فاضل اصفهانی، آیت الله اردبیلی و امام خمینی و بسیاری دیگر از علما بر این موضوع اتفاق نظر دارند که محاربه اقدام افرادی است که با اسلحه قصد ترساندن مردم را دارند و نتیجه این قصد ایجاد ارعاب و ترس جمعی در محدوده جغرافیایی مشخص است.
به عبارت دیگر شخص به قصد جان و مال و ناموس عده ای اقدامی صورت می دهد و موجب ارعاب گروهی می شود. شخص حتما باید قصد و نیت ارعاب داشته باشد تا عمل او محاربه تلقی گردد. از این رو وقتی فردی با کسی اختلافی شخصی دارد. یا دست به اسلحه ببرد و با افراد مشخصی برخورد چند، موضوع تحت عناوین کیفری دیگری جز محاربه قابل بررسی است.
تفسیر شخصی من این است که محاربه از جمله جرایم بسیار سنگینی است که در شرع مقدس اسلام پیش بینی شده است و مراد از آن دفاع از ارزش های دینی است. از این جهت در قران بحث محاربه در برابر خدا و پیامبر (ص) مطرح شده است.
قصد محاربه از جمله مباحثی است که مقنن با رعایت بسیاری از جوانب آن را مشروط و مقید به برخی شرایط دانسته است.
در مورد اخیر برخی از فقها و حقوقدانان بر این عقیده اند که پرونده محسن شکاری باید از حالت محاربه خارج می شد. حمله معترض به مامور نیروی انتظامی با لحاظ مجموعه شرایط و در صورت احراز ارکان جرم، می تواند تحت عناوین دیگری بررسی شود. جرم دیگری به نام بغی وجود دارد. کسی که بر علیه نظام اسلامی قیام می کند و دست به اسلحه می برد باغی محسوب می شود. بغی به معنی قیام مسلحانه گروهی در برابر اساس نظام است. در چنین شرایطی و در صورت استفاده از سلاح این افراد به اعدام محکوم می شوند.
مجازات باغی باید از مجازات محاربه کمتر باشد. زیرا محاربه جنگ با خدا و پیامبر خدا و در بخشی ارعاب در محیطی جغرافیایی است، درحالیکه در بغی شخص بر علیه نظام اقدام می کند.
در مورد دستگیر شدگانی که محارب شناخته شده و به اعدام محکوم شده اند موضوع می تواند از محاربه خروج مصداقی داشته باشد و در صورت اثبات تحت عناوین دیگری قرار بگیرد.