ستاره صبح-
ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب در ارتباط با انتخابات دوم اسفند ماه مجلس و ایدههای متفاوتی که برای حضور اصلاحطلبان در آن مطرح میشود، میگوید: انتخابات برای همه جریانات سیاسی مهم است و نوعی موازنه اجتماعی جدید ایجاد میکند. در انتخابات آرای خاکستری در حکم میادین مشترک نفت و گاز محسوب میشوند که باید به سرعت جذب شود، وگرنه رقیب آن را مال خود میکند... سلب مالکیت از حق رأی شهروندان نوعی فرایند است که ظاهراً دموکراتیک است و طی آن در جریان انتخابات یک شهروند میپذیرد با اعتماد به یک جریان یا اشخاص معرفی شده یک حزب از حق سیاسی خود بگذرد و رأی خود را از طریق صندوق رأی به نام آن جریان سیاسی ثبت کند. این در حالی است که این موضوع در ایران این فرایند پیچیدگی دیگری پیدا میکند که نوعی واگذاری پلکانی و سلب مالکیت مضاعف از حق مردم است. نهاد شورای نگهبان با اعمال محدودیت و گزینش نامزدها مردم را وادار میکند از میان منتخبان این نهاد دست به انتخاب بزنند. فرآیندی که بهنظر میرسد با روح اصل 99 قانون اساسی و منطق بنیادین نظر حضرت امام مبنی بر «میزان رأی ملت است» در تناقض است
مسئول مشکلات کیست؟
شورای نگهبان با غربالگری نامزدهای انتخاباتی مردم را از داشتن نمایندگان واقعی خود محروم ساخته و مسئولیت پیامدهای سیاسی چنین اقدامی را نمیپذیرد. در حقیقت بخش عمده اعتراض این روزها نسبت به بیتوجهی و غفلت مجلس در رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم و یا کنار ماندن از تصمیمات کلان سیاست خارجی و داخلی یا اقتصادی و فرهنگی مسئولیتش متوجه شورای نگهبان است. شک نکنید که وضعیت فعلی کشور حاصل سیاستهای گذشته محافظهکاران و اصولگرایانی است که در این سالها به صورت آشکار و پنهان در هسته مرکزی قدرت کشور از جمله شورای نگهبان نقش و سهم داشتهاند.
توازن اسلامیت و جمهوریت
کارآمدی حکومت بستگی به توازنی دارد که میان دو پایه مشروعیت دهنده نظام سیاسی بر اساس قانون اساسی، یعنی اسلامیت و جمهوریت برقرار میشود. این توازن به گونهای برقرار خواهد شد که نهادهای انتصابی و انتخابی موازی، مقوم و تقویت کننده هم باشند و بتوانند کارآ جلوه کنند و مشکلات مملکت را حل و هم موجب ارتقا امنیت و منافع ملی شوند؛ اما متأسفانه در این سالها به نظر میرسد بنا به دلایلی موازنه به ضرر نهادهای انتخابی برهم خورده است. یک نهاد مردمی مثل مجلس که باید انحصار تقنین را در کشور داشته باشد، بخشی از وظایفش را گرفتهاند.
کاهش اعتماد به مجلس
آمار بگیرید و ببینید به چه میزان سرمایه سیاسی و اجتماعی کشور مستهلک شده. ببینید چگونه میزان اعتماد عمومی نسبت به اقتدار مجلس و دستگاه قانونگذاری کشور کاهش داشته است؛ در حالی که مردم همواره به انتخابات اعتماد نسبی و مشارکت مؤثر داشتهاند و سرمایه خود را صادقانه صرف تقویت و قوام نظام سیاسی کردهاند، ولی پرسش این است که چه به دست آوردهاند؟ منطق الزام به شیء ما را ملتزم به لوازم و تبعات شیء میکند. نمیشود سراغ مشارکت باشکوه رفت و در پی افزایش سرمایه سیاسی ملی بود، اما مجلس ناکارآمد تشکیل داد.
امیدوار به آینده
برای تشکیل یک مجلس مشورتی دمدستی و ناکارآمد نیازی به مشارکت رقابتی و کارزار انتخاباتی نیست. بعضی دوستان میگویند چه احتیاجی است که اصلاحطلبان مثل گذشته دل بسوزانند و هیزم تنور انتخابات بشوند پس بهتر آنکه کنار گود بنشینند تا بلوکهای اصولگرا که دنبال مصادره کل قدرتاند خودشان ببرند و بدوزند، اما من میگویم ما نمیتوانیم چشم خود را بر تحولات مثبت جامعه ببندیم. مردم هوشیارتر و آگاهتر از گذشته شدهاند سبک زندگی تغییر کرده. محاکمه یک روزنامهنگار یا یک کارگر وجدان عمومی را جریحهدار میکند. همه اینها به خاطر آگاهی روزافزون مردم و دسترسی عمیقتر به اطلاعات است؛ بنابراین نباید فرصت انتخابات را ندیده گرفت. جامعه ایران به رغم کلیشههای رسمی و پروپاگاندای رسانه ملی، یک جامعه در حال تحول و تحولخواه است، یعنی مطالبات مدرن و برابریخواهانه دارد، دنبال پاسخگو کردن مقامات است. بارها اصولگرایان حاکم خواستند صندوق رأی را از خاصیت بیاندازند ولی جامعه عکسالعمل نشان داد و همه را غافلگیر کرد.
نقد اصلاحطلبان
سهیم شدن در قدرت زیر زبان بعضی رفقای اصلاحطلب مزه کرده و حاضر نیستند منطق قدرت را نقادی کنند و توجیهگر قدرت شدهاند و حتی با منطق و زبان قدرت هم سخن میگویند. در همان حوادث اعتراضات دی ماه ۹۶ این رفتار به وضوح مشاهده شد... بخشهایی از جامعه از سیاست خسته شدهاند و از سیاستمداران دلخورند، از احزاب و گروههای سیاسی بالادستی دلزده شدهاند، میگویند سیاستمداران از اصلاحطلب و اصولگرا دستشان در یک کاسه است. درد مردم را نمیفهمند اینها حرفهایی است که در کوچه و خیابان، اتوبوس و تاکسی و مترو، در محافل خانوادگی و فضای مجازی میشنویم. با این حال پیشبینی من از انتخابات مجلس خوشبینانه است. تصور میکنم اگر اصلاحطلبان صادقانه با مردم سخن بگویند و از برنامههای خود برای کاهش آلام آنان بگویند و چهرههای فساد ستیز و پاکدست خود را به میدان بفرستند ورق برگردد.
توان اصلاحات برای تغییر
اصلاحطلبان باید نشان دهند که قادرند تفاوت معناداری میان این انتخابات با انتخابات پیشین که مجبور به عقبنشینی شده بودند، ایجاد کنند. اگر رفتار و گفتارشان، معنا و منطقی متفاوت از آنچه موجود است، بیابد و صدای بیصدایان شوند، آغوش ملت برایشان گشوده خواهد شد.