ستاره صبح-سخنان رهبر انقلاب فصل الخطاب است. ایشان بر مبنای تجربه گذشتهشان متوجه بودند که آمریکاییها قابلاعتماد نیستند و در موضوع برجام هم تذکر داده بودند که من به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم، اما برای آنکه مردم به دولتمردانی که با شعار تعامل با جهان روی کار آمده بودند اعتماد کرده بودند ایشان نیز پذیرفتند که مذاکره صورت گیرد؛ اکنون شاهد هستیم که وضع بدتر شده است، زیرا آمریکا خودش را کدخدای دنیا میداند و منافع و نظرات ایران را در نظر نمیگیرد. بنابراین خطوط کلی مذاکره را وضع و وارد جزئیات میشود؛ خطوطی که از سوی رهبری «فشار حداکثری» عنوانشده است. درواقع منظور آمریکا از مذاکره، واقعاً مذاکره نیست؛ بلکه تسلیم است. اصل مذاکره به معنای تعامل و گفتوگوی طرفین است، اما آنها میخواهند که ایران تسلیم شود. البته کنار گذاشته شدن جان بولتون از مشاور امنیت ملی آمریکا، نشان داد که ترامپ متوجه شده مشاورهها و نظرات بولتون به درد او نمیخورد و پسازاین ممکن است سیاستهای ترامپ تغییر کند. بر همین اساس عدهای گفتند خوب است همانطور که وقتی اوباما با رئیسجمهور ایران برای اولین بار در یک تماس تلفنی صحبت کرد، ترامپ هم دیداری با رئیسجمهور ایران داشته باشد و باهم عکس یادگاری بگیرند. درمورد دونالد ترامپ دو نکته وجود دارد؛ یکی اینکه به خاطر سابقه تاجر بودنش، در سیاست تبحری ندارد و همهچیز را بر مبنای قوانین تجارت مینگرد. دیگر اینکه میخواهد به مردم آمریکا اثبات کند که اوباما از او ضعیفتر بوده است. این برداشت وی اشتباه است؛ زیرا بهوضوح میتوان دید که تحریمهای دولت اوباما علیه ایران با اجماع جهانی همراه بود، درحالیکه تحریمهای دولت ترامپ یکجانبه بوده و سایر کشورها او را همراهی نکردهاند. بنابراین ترامپ به دنبال این است که با کشاندن ایران بهپای میز مذاکره، نشان دهد که باوجود کنار گذاشتن برجام، ایران را تسلیم کرده است. به همین جهت رهبری در یک واکنش هوشمندانه، راه مذاکره را بهکلی نبستند، بلکه عنوان کردند «اگر آمریکا حرف خود را پس بگیرد و توبه کند و به معاهده هستهای که آن را نقض کرده است برگردد، آنوقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، آمریکا هم میتواند شرکت کند.»