ستاره صبح-
رحمتالله بیگدلی، فعال سیاسی اصلاحطلب در میزگرد ایرنا با عنوان «انتخابات ۹۸» گفت: متأسفانه در برخی موارد اگر فردی جزو برخی احزاب باشد، نهادهای نظارتی با او برخورد سختتری دارند؛ در حالی که در نظامهای حزبی نفس عضویت در حزب یک امتیاز است. بیگدلی در ادامه گفت: یکی از مشکلات کشورهای جهان سوم دخالت حاکمان در انتخابات است. سعی میکنند که رقیب خودشان را از رقابت و انتخابات بیرون کنند. او ادامه داد: یکی از مشکلات ما این است که برخی جریانهای سیاسی وقتی در قدرت قرار میگیرند سعی میکنند با تصویب یک سلسله قوانین محدودسازی رقیب را قانونی کنند.
ضرورت آزادی رسانه
بیگدلی گفت: نکته بعدی فقدان گفتوگوی سیاسی باز است که باعث به حداقل رسیدن مشارکت مردم میشود. اگر ما آزادی رسانهها را نداشته باشیم، یعنی انواع مختلف رسانهها آزاد نباشند و نتوانند عادلانه در جامعه اطلاعرسانی کنند، هم در روند انتخابات اخلال ایجاد میشود و هم مشارکت مردم پایین میآید. یکی از مهمترین رسانهها در این مورد رسانه ملی است. باید رسانه ملی که در هر کشوری از بیتالمال ارتزاق میکند و بودجه خود را از دولت میگیرد و از جیب مردم خرج میکند نسبتش با آحاد ملت یکسان باشد؛ یعنی رسانه ملی، واقعاً ملی باشد تا بتواند هم آنچه را که در جامعه میگذرد برای مردم منعکس کند و هم بتواند با اعتمادسازی در میان مردم مشارکت سیاسی و اجتماعی را افزایش دهد. نباید اینگونه باشد که شخصی 20 میلیون رأی بیاورد، اما رسانه ملی دست کسانی باشد که هفت میلیون رأی آوردهاند. این موارد باعث میشود که مردم اعتماد خودشان را به رسانه ملی و نظام و بعد مشارکت سیاسی و اجماعی از دست بدهند.
دستکاری در مکانیسم انتخابات
بیگدلی گفت: نکته بعدی که میتواند در مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم تأثیر منفی داشته باشد دستکاری در مکانیسم انتخابات است. برای جلوگیری از دستکاری در انتخابات معمولاً در دنیا سعی میکنند تمام مراحل انتخابات به صورت کاملاً شفاف و در معرض دید مردم برگزار شود؛ یعنی هیچ مورد مخفی وجود نداشته باشد. وی افزود: من خودم در مواردی دیدهام که چگونه آرای انتخاباتی را عوض کردهاند و حتی حکم محکومیت از دادگاه گرفتهام؛ یعنی برای فرماندار و برای معاون سیاسی که این کار را کرده بودند از دادگاه حکم انفصال از خدمات دولتی گرفتم. اسناد را بردم به شورای محترم نگهبان ترتیب اثر ندادند و انتخابات را تأیید کردند و طرف وارد مجلس شد، اما رفتم به دادگاه شکایت کردم و بعد از چند سال حکم گرفتم. برای مثال در موردی بود که امضای ۱۶ نفر را جعل کرده بودند. صورتجلسهها را جعل کرده بودند. یا صندوقها را پر از رأی کرده بودند. این کارها در زمان تجمیع آرا انجام شده بود، یعنی زمانی که از دید مردم به دور است.
شورای نگهبان رد صلاحیت
بیگدلی گفت: چه کسی میگوید که شورای نگهبان نباشد؟ اتفاقاً فضایی در جامعه فضایی ایجاد شده که بیشتر کسانی را رد صلاحیت میکنند که قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول دارند. بسیاری از افراد را میشناسم که تأیید صلاحیت شدند، اما با خود من صحبت کردهاند که ما اصلاً نه قانون اساسی را قبول داریم، نه آخوند را قبول داریم و نه شورای نگهبان را. این افراد تأیید صلاحیت میشوند، چرا؟ چون در منازعات سیاسی و درگیریهای جناحی حضور ندارند. حساسیتی در مورد آنها وجود ندارد؛ اما کسانی که پیشگامان این انقلاب بودهاند و در تأسیس جمهوری اسلامی نقش داشتهاند رد صلاحیت میشوند.
اصولگراها قیم مردم نیستند
او در ادامه اظهار داشت: مشکل اساسی دیگری که من به اساس تفکر اصولگرایان وارد میدانم این است که آنها خودشان را قیم و متولی مردم میدانند. میگویند ما متولی مردم و اسلام هستیم. ما میفهمیم که مردم خطا میکنند و با انواع و اقسام فضاهای روانی که برای خودشان ایجاد میکنند احساس میکنند که واقعاً قیم مردم هستند. چرا شما احساس میکنید که شما بیشتر از دیگران و حتی خانواده شهیدانی چون مطهری و بهشتی دلتان برای اسلام میسوزد؟ چرا فکر میکنید که مثلاً خانواده شهید بهشتی نمیفهمند، چرا فکر میکنید خانواده شهید مطهری نمیفهمند. دیگران هیچ عِرق ملی ندارند، منافع ملی را نمیفهمند و به کشور و اسلام هم خیانت میکنند، اما شما هم متولی اسلام هستید، هم متولی دین و هم متولی مردم؟ ما باید این را از ذهن خودمان خارج کنیم. کسی نباید خودش را متولی مردم بداند. اینجوری نیست که افرادی که در مسند قدرت قرار میگیرند، از صدر تا ذیل خودشان را متولی مردم بدانند.
انتخاب بین بد و بدتر کافی است!
بیگدلی گفت: نکته دیگر اینکه همه میدانند که وجود اصولگراها به نفع غرب است. غرب با نمونه دموکراسی بومی و ملی ما مخالف است. در دوره آقای خاتمی ما از نظر غرب میشویم محور شرارت. آنها دوست دارند یکی مثل آقای احمدینژاد سر کار باشد. چرا؟ چون میتوانند پرونده ما را ببرند شورای امنیت و شرایط را آماده کنند که آمریکا با پول دیگران به ایران حمله کند. وی در پایان اظهار داشت: به طور کل، از نظر من آنچه مشارکت سیاسی را در کشور پایین آورده این است که ما تفکری داریم که خود را قیم مردم میداند. خود را تنها متولی اسلام و ملت و کشور میداند. اگر بخواهیم مشارکت اجتماعی افزایش پیدا کند، باید این تفکر را کنار بگذارند و اجازه دهند مردم کاندیداهای خودشان را داشته باشند. واقعیت این است. ما که نمیخواهیم سر همدیگر را شیره بمالیم. میخواهیم بدانیم که آیا این محدودیتهایی که ایجاد کردهاند مشارکت مردم در انتخابات را بالا میبرد. اگر واقعاً خواهان شرکت مرم هستیم باید کاری کنیم که احساس کنند در اداره کشور نقش دارند. مردم احساس کنند که تمام جریانهای مختلف در عرصه انتخابات کاندیدا دارند و میتوانند رأی خودشان را بدهند؛ یعنی مردم دیگر از انتخاب بین بد و بدتر واقعاً خسته شدهاند. من در بازار هستم، در دانشگاه هستم در بین روحانیون حضور دارم، همه میگویند ما دیگر خسته شدهایم.
قدیری ابیانه
محمدحسن قدیریابیانه نیز در این میزگرد گفت: من معتقدم، اگر مردم نقش و اهمیت و وظایف قوه مقننه را بدانند در انتخابات شرکت میکنند. در اینجا، دو مسئله مطرح است: یکی شرکت کردن در انتخابات و دیگر اینکه، با علم به وظایفی که دارند در انتخابشان درست عمل میکنند. فلسفه وجود قوه مقننه این است، در قوه مجریه قدرت متمرکز است برای مثال در کشور ما تمام مسائل اقتصادی از قبیل بانکها، صنایع و غیره دست دولت است. بیش از دو میلیون پرسنل وجود دارد. عمده مقامات را دولت تعیین میکند. نکته اینکه هرکجا قدرت جمع شود احتمال بروز فساد در آن بیشتر است. برای اینکه جلو این فساد گرفته شود مجلس را تشکیل دادهاند.