ستاره صبح آنلاین-به نظر شما انتشار خبر ایجاد دفتر تعامل با نیروهای مسلح در دانشگاه ها در چنین شرایطی سوال برانگیز است. به عقیده شما این تصمیم چه هدفی را دنبال می کند؟
این اخبار و تصمیمات واکنشی از سوی کسانی است که نمی توانند در تعصبات و حرف های خود تخفیفی قائل شوند. تصور می کنند دیدگاه های مطلق و یک سو نگر آن ها درست است. لذا به خودشان اجازه می دهند که دیگران را به قبول این تصمیمات وادار کنند.
اما فراتر از این مساله و فراتر از نقش تند رو ها در چنین تصمیماتی، اینکه آیا در نیروهای مسلح هم چنین احساس و اراده ای وجود دارد، که فراتر از تصور است.
یعنی گروهی که تمایل به در اختیار گرفتن همه چیز است و برای تحقق آن هدف مشترک به دنبال بهانه هستند که موضوع اعتراضات دانشجویان یکی از همان بهانه ها بود.
من فکر می کنم مدت ها است در ایران، نیروهای حامی انقلاب این رسالت را از آن خودشان می دانند که مستقیما وارد تمامی عرصه ها از جمله عرصه آموزش عالی کشور شوند و فکر می کنند می توانند با حضور مستقیم خود در همه این عرصه ها، احترامی همراه با بیم و هراس ایجاد کنند و مردم را به تابعیت عادت دهند.
آیا تصمیماتی از این دست و امنیتی کردن فضای دانشگاه ها می تواند هدف تند رو ها را محقق کند؟
این روش ها در جهان مدنی از بین رفته است. چون در زمان خود جواب نداد. سختگیری نتیجه نمی دهد. ممکن است برای مدت کوتاهی آرامشی بی پرس و جو برقرار کند. اما هر نسلی آموزش خودش را به نسل های بعدی می دهد و از صحنه خارج می شود.
همانطور که این نسل جوان کنونی با تجربیات نسل های قبلی خواسته ها و آرمان ها و دیدگاه هایش را به شیوه خود اعلام کرده و می داند که چه می خواهد و درس خود را دیگران خواهد داد.
من نمی دانم چرا به جای کنار آمدن با این حقایق، در برابر آن ایجاد مقاومت می کنند و با واکنش های تند بیشتر و خشم و رفتار های دوگانه با جامعه برخورد می کنند؟!
گویا بعضی ها فراموش می کنند که چگونه پیش از این تحولی در جامعه پدید آمد و علاقه عمومی به سرعت جای خود را به احترام داد و چگونه احترام جای خودش را به تبعیت داد و چگونه تبعیت جای خود را به بیم و هراس و ترس داد. این ترس هیچ جنبه مثبتی برای کسانی که مایل هستند جامعه از آن ها حرف شنوی داشته باشد، نخواهد داشت.
ایجاد دفاتر نظامی در دانشگاه ها نگران کننده است. در این صورت بیش از این که این حضور روزمره به عنوان نکته ای مفید به حال نظام باشد و به جای اینکه محبت آفرین و احترام آفرین باشد خود ممکن است موضوع و مساله ای تازه ایجاد کند.
به نظر شما نقش اساتید در تصمیمات غلط که برای دانشگاه ها گرفته می شود چیست؟
تعدادی استاد از دانشگاه ها رفته اند. اما آن هایی که نتوانستند و امکانات تدریس و کلاس در اختیارشان است عده ای باز در صدد هستند که کرسی های تدریس را رها کنند.
اما آن هایی که مانده اند و خواهند ماند، احتمالا نگران زندگی خودشان هستند.
آیا می شود به این وضعیت گفت کمال بهره برداری از نیازمندی های مردم؟ من امیدوارم و گمان نمی کنم چنین امر غیرعقلانی در دانشگاه ها جا بیفتد.
هر چند مطرح کردن آن نگران کننده است و دانشجویان و اساتید حق دارند نگران وضع آینده خودشان باشند. به گمان من در کل سیستم عقلانیت و عقلایی وجود دارند که مانع اجرای چنین پروژه ای شوند.
دنیا الگو های خوبی دارد. وقتی با متانت بیشتر با یک امر عادی و متداول مثل اعتراض برخورد شود نتیجه مطلوب تر است.
بین نوجوانان و جوانان و در دانشگاه ها بین زنان و مردان در دنیا اعتراض عادی است و رخ می دهد و با خونسردی با اعتراضات مقابله می شود. مسئولین در کشور ما هم می توانند نتیجه مطلوبی از این روش دریافت کنند.