ناهید نصرتی
فرزند پروری قوانینی دارد که اگر از همان ابتدا و به شکل تدریجی به کودک آموزش داده نشود، در سنین بالاتر برای کودک مشکلساز میشود. تحمل از دست دادن و مدیریت بردوباخت در زندگی یکی از مسائل مهمی است که باید به کودک آموزش داده شود که در بازیها و فعالیتهای کودکانه و همچنین در طول زندگی به فرایند انعطافپذیری و سازگاری کمک بسیاری میکند. بردوباخت جز مسائل مهمی است که باید واکنش بهموقع و صحیحی در مورد آن انجام داد. از دست دادن، شکست خوردن و باخت، یک اتفاق طبیعی در زندگی همه انسانهاست و همه آن را تجربه میکنند. پس بهتر است طوری آموزش داده شود که این شکست موجب تلاش بیشتر و بهینه شدن کارایی فرد شود، نه صرفاً از دست دادن امید و انگیزه و درنهایت کنار گذاشتن تلاش و پایین آمدن اعتمادبهنفس.
تحمل باخت برای برخی از کودکان دشوار است و بسیاری از والدین از این مسئله شکایت دارند که فرزندشان در هنگام بازی با دوستان یا در بازیهای گروهی بهمحض باخت، شروع به فریاد و پرخاشگری میکند و واکنش تند و نامناسبی دارد؛ اما جای نگرانی نیست چراکه این عادت قابلتغییر است، البته این تغییر نیاز به تلاش، همکاری و مدیریت والدین دارد.
نکته مهمی که نیاز به همدلی والدین دارد این است که شکست و باخت برای هیچکس لذتبخش و خوشایند نیست، پس از فرزندان انتظار نداشته باشید که قادر به درک این موضوع باشند؛ اما واقعیت این است که زندگی فرایند پیچیدهای دارد و همه باید طعم از دست دادن و باختن را در زندگی بچشیم.
درک این مسئله در کودکان پیشدبستان و دبستان متفاوت است. در کودکان کمتر از ۶ سال، دنیا به دو دسته تقسیم میشود: «بچههای خوب و بچههای بد.» درواقع از دیدگاه آنها بچههای خوب پیروز و موفق میشوند و بچههای بد شکست میخورند و بازنده هستند. آنها فکر میکنند پیروزی یعنی من خوبم و باخت یعنی من بد هستم.
تفکر کودکان دبستانی کمی پختهتر میشود. آنها باور دارند که بچههای خوب هم گاهی شکست میخورند، اما همچنان دیدگاه بچههای خوب و بد را قبول دارند. کودکان دبستانی رقابتجو هستند و کمکم وارد مرحلهای میشوند که درک بیشتری برای حقایق زندگی از خودشان نشان میدهند؛ بنابراین باخت در یک بازی را راحتتر از یک کودک پیشدبستانی میپذیرند.
کودکان باید با این حقیقت مواجه شوند که در یک بازی، یک نفر برنده است و یک نفر بازنده و در این مسیر والدین باید برای تلاش و زحمت فرزند خود ارزش ویژه قائل شوند تا کودکان نیز با این واقعیت راحتتر کنار بیایند.
توانایی لازم برای درک شکست و پیروزی بهمرورزمان و با بزرگتر شدن در کودکان ایجاد میشود، اما بعضی از کودکان بسته به خلقوخوی آنها روحیه رقابتپذیرتری دارند و ممکن است در مقابل شکست، خشم و تهاجم بیشتری نشان دهند. گاهی ما بزرگترها تشنه پیروزی و بردن هستیم و کودک میفهمد که در صورت بردن به او افتخار میکنیم و همین روحیه رقابتی در ما الگویی رفتاری برای کودکانمان میشود. درواقع چه در گفتار و چه در عمل باید طرفدار تلاش کودک باشیم نه بردوباختش.
گاهی برخی والدین تلاش کودک را تحسین میکنند، اما در عمل طوری رفتار میکنند که چقدر بردن مهم است. پرسش این است که وقتی کودک در مقابل شکست و باخت عصبانی میشود، چیزی را پرتاب میکند یا گریه میکند، چطور رفتار کنیم؟
وقتی با کودک بازی را شروع میکنید اجازه دهید برنده باشد تا با حس بهتر و شهامت بازی را شروع کند، اما اگر خیلی بازی را جدی گرفت و واکنش تند نسبت به بردوباخت نشان داد و غمگین یا آشفته شد، بازی را متوقف کنید تا در زمان بهتری که شرایط مناسب بود ادامه دهید. در بازیهای گروهی تحمل بردوباخت برای کودکان بهتر میشود و رفتار معقولتری خواهند داشت. اجازه دهید فرزندتان احساسات و ناامیدیهایش را بیان کند. قضاوت و نصیحت کردن در این زمان بیفایده است. بعدازاینکه رفتار کودک به حالت عادی برگشت میتوانید با او صحبت کنید و ارزشهای واقعی مثل تلاش، پشتکار و لذت بازی کردن در کنار همبازیها را برایش توصیف کنید. برای تلاش کودک ارزش و احترام قائل باشید. داستانهایی از قهرمانان واقعی و رقابتهای درست را برایشان تعریف کنید تا با مفهوم واقعی رقابت آشنا شوند.
نکته پایانی اینکه، درست باختن یعنی بعد از شکست ناامید نشوند، دوباره امتحان کنند و تجربه کسب کنند. در طی انجام مسابقه از بازی لذت ببرند و تفریح کنند تا اینکه روی نتیجه تمرکز کنند. هر چه بیشتر روی مفهوم تفریح، تمرکز کنید فرزندتان بیشتر مفهوم بردوباخت را درک میکند. سعی کنید برای فرزندتان بهترین الگو باشید.