ستاره صبح آنلاین- بایدن و تیمش برای فرار از شکست در افغانستان و بهبود وضعیت سیاسی کشور، باید کاری اساسی انجام دهند تا مورد تشویق عموم قرار گیرند که به معنایی ممکن است بسیار خطرناک و یا جسورانه باشد.
تخلیه آمریکاییها و دستکم برخی از افغانهای آسیبپذیر از کابل بدون حادثه دیگری به پایان رسیده است، هرچند سؤالاتی در مورد کسانی که ممکن است در جریان این عملیات ضعیف جامانده باشند، وجود دارد. جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا که بهشدت آسیبدیده است، با سوگند گرفتن انتقام از عاملان احتمالی بمبگذاری انتحاری که منجر به کشته شدن 13 تفنگدار دریایی و دریانوردان آمریکایی شد، درصدد بازگرداندن جایگاه قبلی خود است؛ اما با توجه به عدم وجود منابع نظامی قابلتوجه در ایالتهای افغانستان مشخص نیست که چگونه مجازات اضافی انجام خواهد شد. برخی حتی انتساب این حمله به گروهی با عنوان داعش-خراسان را زیر سؤال میبرند که ادعا میشود، اعتباری برای آن قائل شدهاند.
طالبان هرگونه نقش در این بمبگذاریها را رد میکند و گزارش میشود که آنها با داعش دشمن هستند و این حمله را به موضوعی داخلی بین افغانها و یک گروه از تروریستهای بینالمللی تبدیل کرده است.
پت لانگ سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا که تجربه زیادی در زمینه مبارزه با تروریسم در خاورمیانه و آسیای مرکزی داشته و تحولات اخیر افغانستان را بهدقت زیر نظر دارد، میگوید: «گروههای جهادی تمایل تاریخی برای نشان دادن جنبههای مثبت همکاری و اینکه پیروزی به چه شکل خواهد بود، دارند. جهادیها امیدوارند این موج در سراسر جهان موفق به استخدام و بهکارگیری نیروهای جدید و پیشرفتهای عملی گردد، حرکتی که نهایتاً میتواند منجر به فروپاشی کشورهای غرب به همان شیوه فروپاشی دولت افغانستان گردد. دولت بایدن بهوضوح میخواست اینچنین تصور کند که آنها میتوانند طالبان را از سایر گروههای جهادی از طریق منافع شخصی و گروهی خود مانند به رسمیت شناخته شدن بینالمللی، کمکهای خارجی، دسترسی به دنیای بانکها و غیره جدا کنند. درواقع جهادیها خواستار نابودی ثمره اصلی معاهده وستفالی یا آنچه بهعنوان حاکمیت «دولت-ملت» شناخته میشود، هستند. با این نابودی و جنگ علیه دستاوردهای تاریخی آن، آنها درصدد اعمال حاکمیت امت یا دینسالاری اسلامی بر خواهند آمد. آیا آنها فکر میکنند تحقق چنین چیزی وجود دارد؟ با در نظر گرفتن آنچه آنها انجام میدهند ... آیا نباید منتظر حملات بیشتر و بزرگتری باشیم؟»
درواقع، مشاهده لانگ توسط تحولاتی که منجر به حمله ایالاتمتحده به افغانستان در سال 2001 شد، حمایت میشود، جایی که دولت طالبان متهم به دادن پناهگاه و سایر مزایای مادی به اسامه بنلادن و القاعده شد. در آن زمان بهطور گستردهای تصور میشد که بنلادن پشت حملات 11 سپتامبر قرار داشته است، اگرچه در مورد آنچه واقعاً 20 سال پیش اتفاق افتاده، تردیدهای فزایندهای وجود دارد. درواقع گزارشهای مداوم از این حکایت دارد که طالبان از آن زمان تا به امروز از بقایای وابسته به القاعده محافظت کرده و حتی با آنها همکاری داشته است.
پس همه اینها کجا خواهد رفت؟ اولازهمه، باید جنبه سیاسی آنچه در حال وقوع است را در نظر گرفت. در حال حاضر مردم آمریکا عملیات خروج بایدن از افغانستان را منفی میدانند، حتی اگر برخی موافق باشند که عقبنشینی از افغانستان کار درستی بوده و هست. دفاع بایدن که توسط همه بازیگران دولتی درگیر در این شکست و همچنین رسانهها مطرح میشود، این است که آنچه رخ داد، قابل پیشبینی نبود. البته اینیک دروغ است، زیرا اطلاعات کاملاً واضح بوده است؛ اطلاعاتی که در 10 سال گذشته در مورد فساد دولت افغانستان و وضعیت وخیم ارتش این کشور جمعآوری شده است. پرسش این است که آیا هیچکس در واشنگتن گزارشهای اسفبار صادر شده توسط بازرس کل ویژه بازسازی افغانستان (سی گار) و یا سایتهای سیا و سفارت را نخوانده است؟
برای بهبود وضعیت سیاسی کشور، بایدن و تیمش باید کاری اساسی انجام دهند که موردقبول رسانهها و عموم مردم باشد. کاری که میتواند به معنی چیزی خطرناک یا جسورانه باشد. این همانجایی است که عنصر خطر وارد میشود. این بدان معناست که در جایی مداخله یا بمبگذاری صورت خواهد گرفت. متأسفانه، در اواخر هفته گذشته نفتالی بنت، نخستوزیر جدید اسرائیل درحالیکه بحران در افغانستان در حال شکلگیری بود، بهطور اتفاقی و شاید هم از روی عمد در واشنگتن به سر میبرد. وی بدون شک به بایدن و بلینکن توصیههایی بهویژه در مورد ایران و ایجاد خلأ قدرت در منطقه که ایرانیان ممکن است به دنبال سوءاستفاده از آن باشند، کرده است. اکنون به ادعای بنت، زمان حمله فرارسیده است، اما آیا میتوان بایدن ترسناک و آسیبپذیر را متقاعد کرد؟ پاسخی که ظن به آن بهزودی روشن خواهد شد.
فیلیپ جیرالدی
2 سپتامبر 2021
تارنمای استراتژیک کالچر
برگردان، کوتاهسازی و اقتباس علیاصغر شهدی
Asghar.shhadi@gmail.com