ستاره صبح-
نوشتار پیش رو آخرین یادداشت نویسنده در سال 1399 است. نگارنده در سالی که سپری شد 50 یادداشت تحلیلی-تفسیری را باهدف حمایت از حقوق مردم (که رسالت اصلی مطبوعات است) به رشته تحریر درآورد و در معرض دید مخاطبان، «تصمیمسازان» و «تصمیمگیران» قرارداد. نوشتار حاضر «الگو» و «راهکاری» ارائه میکند که اگر حاکمیت به آن توجه کند، مشکلات و بحرانها از میان خواهد رفت. باید دانست که بحرانهای انباشتهشده، ریشهاش در سازوکارهای داخلی و ادامه تنش با غرب (بهویژه ایالاتمتحده) است. واقعیت این است که چین با داشتن بیش از یک میلیارد نفر جمعیت، توانست در طول چهار دهه (2018-1978) از یکسو 800 میلیون چینی را از زیرخط فقر خارج کند و مهمتر اینکه 100 میلیون چینی را از زیرخط فقر مطلق نیز خارج کرده و این دو اتفاق را اخیرا جشن گرفته است؛ مهمتر اینکه مقامات این کشور وعده فردای بهتر به چینیها را دادهاند. هدف انقلاب اسلامی در ایران این بود که طبقه پایین جامعه، بالا بیاید و سطح زندگی آنان را نزدیک به افراد پردرآمد کند؛ اما درگذر زمان شاهد واقعیت تلخ گسترش فقر و افزایش تعداد ثروتمندان بوده و هستیم. آنچه شاهدش هستیم این است که به دلیل افزایش فاصله طبقاتی، «درههای فقر» در برابر «قلههای ثروت» در جامعه ایرانی نمایان شده است. پرسش این است که چرا به اینجا رسیدهایم و برای برونرفت از مشکلات چه باید کرد؟ نویسنده بر این باور است که تصمیمات غلط سیاسی و اقتصادی، نقص قانونگذاری، عدم باور از نظام بینالملل و نداشتن اطلاع کافی و دقیق از ساختار آن و تداوم تنش میان ایران و ایالاتمتحده (که سیاست تهاجمی در دولتهای احمدینژاد منجر به صدور شش قطعنامه علیه ایران شد و در دوره حسن روحانی با خروج ترامپ از برجام در 18 اردیبهشت 97 و تحریم نفتی به اوج رسید)، نتیجهاش بدتر شدن وضع زندگی مردم شده است. دراینارتباط معاون اول رئیسجمهور گفته در سه سال گذشته تحریمهای نفتی باعث شده تا حدود 100 میلیارد دلار از درآمد ارزی کشور کاسته شود. رئیسکل بانک مرکزی هم گفته درآمد نفتی ایران در سالهای قبل از 97، حدود 40 تا 60 میلیارد دلار در سال بود، اما در دو سال گذشته درآمد نفتی ایران درمجموع حدود 20 میلیارد دلار بوده است. اثر تحریم یعنی همین؛ وقتی کشور نتواند نفتش را بفروشد نتیجهاش رشد اقتصادی منفی و کوچک شدن «کیک اقتصاد» است. اصولگراها تلاش میکنند دولتی مشابه و از جنس مجلس یازدهم را روی کار آورند؛ گروههایی از مردم هم از صندوق رأی دلسرد شدهاند، اما مردم باید بدانند که یکدست شدن حاکمیت که در فاصله سالهای 84 تا 92 تجربه شد، برای کشور خسارتهای جبرانناپذیر به بار آورد و تکرار آن میتواند بازهم هزینه بر گُرده مردم سوار کند. به عقیده صاحب این قلم، وضع جامعه مشابه ماههای قبل از انتخابات ریاست جمهوری خرداد 92 است؛ یعنی وضع اقتصاد و معیشت مردم بد و ناامیدکننده است. در آن زمان مردم دریافتند که ریشه مشکلات کشور در دیپلماسی و روابط خارجی نهفته است؛ به همین دلیل به حسن روحانی رأی دادند که نتیجهاش برجام شد. همگان میدانند که پس از برجام گشایش اقتصادی و رشد اقتصادی حاصل و سفره مردم بزرگتر شد. به گفته وزیر خارجه، قرار بود در ایران 85 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی صورت گیرد؛ اگر این اتفاق رخ میداد از یکسو ترامپ نمیتوانست تحریم حداکثری اعمال کند و از سوی دیگر با ایجاد اشتغال، مردم از مزایای آن بهرهمند میشدند؛ اما با اتفاقاتی که در «درون» و «برون» رخ داد، این فرصت از بین رفت. اکنون هم شرایط، مشابه خرداد 92 است؛ زیرا مردم دریافتهاند که بخش عمدهای از مشکلاتشان به دلیل تداوم تحریمهاست. بنابراین در این شرایط مردم باید بازهم در انتخابات شرکت کنند؛ با انتخاب رئیسجمهور «دیپلمات» و تشکیل یک «دولت تکنوکرات» با اولویت قرار دادن اقتصاد، روابط خارجی و توجه بهسلامت مردم، میتوان مشکلات را حلوفصل و آینده بهتر را پیش روی ایرانیها قرار داد.