ضرورت کاهش مصرف آب
کشور همچنان در بحران آب به سر میبرد. ۷۵ درصد کشور را مناطق خشک و نیمه خشک و فراخشک تشکیل میدهد. بیش از ۵۰ درصد سدهای بلند باستانی دنیا در ایران است. ارزیابیهای ما میگوید که در مهر ماه سدهای کرج لار و ماملو به احجام مرده میرسند و سد لتیان هم در آبان ماه به این نقطه خواهد رسید. به معنی قطع انتقال آب از این سدها به تهران نیست چرا که به رغم اینکه به حجم مرده یعنی پایینترین سطح میرسند ولی جریان به هنگام و دبی پایه دارند.این بدان معنی است که انتقال آب بیشتر از حجم ذخیره نداریم پس باید به شدت مراقب مصرف باشیم.
الان موفق شدیم میزان مصرف آب را در تهران حدود ۱۴ تا ۱۵ درصد کاهش دهیم. میزان مصرف آب در مرداد ماه در تهران کاهشی به این میزان را نسبت به سال گذشته شاهد بود. اگر بین ده تا دوازده درصد دیگر صرفهجویی اتفاق بیفتد از این گردنهی حساس عبور خواهیم کرد.
وضعیت پروژه طالقان
فاز اول خط سامانه دوم از طالقان به تهران با ظرفیت دو و نیم متر مکعب بر ثانیه وارد سرویس شده و فاز دو نیز با ظرفیت انتقال ۲.۵ متر مکعب دیگر تا اوایل مهر وارد مدار خواهد شد. این کار همزمان با کاهش مصرف موثر است. مردم میتوانند در خانه هم مراقبت کنند. کافی است شیر آب را تا ته باز نکنند و مصرف خودشان را نصف یا حتی یک سوم کنند. تا دی ماه منتظر بارش چندانی نباشید. امیدوارم بارش بیشتر از برآورد شود.
دستاندازی به منابع محیط زیست
در چند دهه گذشته، مخصوصاً در شصت تا هفتاد سال اخیر الگوی توسعه مناسبی را برای ایران انتخاب نکردیم. از منظر آب و توسعه وقتی با سرزمین خشک، نیمه خشک و فرا خشک طرف هستید نباید اجازه میدادید کلان شهرها به شکل کنونی در کشور ایجاد شود. شکلگیری کلان شهرها در این نواحی یعنی دستاندازی به منابع محیط زیستی مثل آب، جنگل، هوا و خاک. ما جز در بخشهایی از البرز و زاگرس که بارشهای خوبی دارند در بقیهی کشور با بحران روبهرو هستیم. سیاستگذار بیش از ظرفیت تابآوری فشار به محیط وارد کردیم.
استفاده از تجربه موفق شهرهای جهان
توکیو، شانگهای یا مسکو و قاهره و ... را ببینید همهی اینها در اطراف رودخانههای بزرگ یا پهنههای آبی شکل گرفتهاند. ریودوژانیرو یا نیویورک هم کنار دریا هستند. آوردهی آب رودخانهای مثل ولگا بیش از دو برابر منابع آب تجدیدپذیر کل ایران است. الان میبینید مردم قزوین از آب سد طالقان استفاده میکنند، مردم استان البرز از سد طالقان و سد کرج استفاده میکنند و آب مورد نیاز تهرانیها علاوه بر این دو سد، از لار و لتیان و ماملو تامین میشود. این محدوده نزدیک به 20 میلیون جمعیت را در بر میگیرد. در ارزیابیهای ابتدایی قرار بود تهران دو تا سه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. حدود ۹ میلیون نفری در مناطق بیست و دو گانه تهران هستند. حالا اعداد اتباع و جمعیت چهارده میلیون نفری در روز و جمعیت شهرکهای اقماری را در نظر بگیریم بحران بیشتر نمایان می شود.
عدم توزیع عادلانهی فرصت
مشکل این است که تهران، کرج، مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز و کرمان و چند شهر دیگر بزرگ محسوب میشوند و بقیه شهرها امکانات خاصی ندارند. ما اصل عدالت را در توزیع فضایی رعایت نکردیم. این مناطق را تبدیل کردیم به شهرهای استثنایی و فرصتهای استثنایی. زیرا تصمیمگیرندگان و اعضای هیئت حاکمه و افراد ذینفوذی غالباً از همین مناطق بودند و در نتیجه فرصتها را بیشتر در مناطق خودشان متمرکز کردند. حاصل این بود که چنین شهرهایی مهاجر پذیر شدند و بقیهی شهرهای کشور مهاجر فرست شدند. در این فضا این کلانشهرها با اضافه برداشت منابع محیط زیستی خودشان مواجه هستند. ناپایداری در آب و هوا ، شلوغی شهری و ... آسیبهایی است که به دلیل عدم توزیع عادلانهی فرصتهای توسعه در کشور است. باید فرصتهای توسعه برای همه به صورت مساوی فراهم شود. آدمهای ذینفوذ باید نگاهشان ملی باشد. تلاش نکنند هر چه فرصت بودجه و فرصت توسعه و ... هست را به طرف منطقهی خودشان بکشانند. ما راهی نداریم جز اینکه به توسعه پایدار رو بیاوریم. توسعهی نامتوازن در حال نابودی کشور است.
ضرورت رعایت الگوی کشت
مشکل این است که 30 درصد محصولات کشاورزی از مزرعه تا سفره به ضایعات تبدیل میشود. پس میشود سطح زیر کشت محصولات کشاورزی را کاهش داد اما افزایش تولید محصولات کشاورزی را داشت. اتفاقا میشود از امنیت غذایی مراقبت کرد ولی جلوی این حجم هدر رفت آب را گرفت. بیش از دو برابر این میزان در بخش کشاورزی در حال هدر رفتن است. باید با کشاورزان صحبت کنیم و بگوییم بیا فلان مزیت یا شغل را بگیر و کشاورزی نکن.