بهاره گلپرور: در طول تاریخ کشورها، همواره آغاز و پایان جنگ و تبعات آن فراتر از خواست مردم عادی بوده است. در این مسیر هنرمندان، نویسندگان و نمایشنامهنویسان برخاسته از دل جامعه هر کدام با هنر خود تلاش کرده با زبانی صریح و گاه تلخ، بیش از روایتهای قهرمانانه و ملیگرایانه، به ابراز اعتراض و نقد و مذمت جنگ به نمایش واقعیات پرداختند؛ گاه به انتقاد از سیاستهای جنگطلبانه پرداخته و گاهی با نگاهی انسانی، به ترسها، فرسودگی روانی، از دست دادنها و تبعات پس از جنگ میپردازند.
برخی از آثار اقتباسی ضدجنگ نیز از این قائده مستثنی نیستند:
«در جبهه غرب خبری نیست»
فیلم سینمایی «در جبهه غرب خبری نیست» اقتباس از کتابی به همین نام، نوشته اریش ماریا رمارک است؛ این کتاب نخستین بار در سال ۱۹۲۹ به زبان آلمانی به چاپ رسید و جنگ جهانی اول را با نگاهی کاملاً ضدجنگ از دیدگاه سربازان جوان آلمانی روایت میکند. این رمان از همان ابتدای انتشار بهسرعت جهانی شده و به یکی از مهمترین آثار ضدجنگ در قرن بیستم تبدیل شد.
«سلاخخانه شماره پنج»
فیلم سینمایی «سلاخخانه شماره پنج» یکی از مهمترین و متفاوتترین آثار ضدجنگ در تاریخ سینماست که بر اساس رمانی به همین نام نوشته کرت ونهگات، نویسنده معاصر آمریکایی ساخته شده است. این فیلم ترکیبی از طنز تلخ، سوررئالیسم، علمی-تخیلی و واقعگرایی جنگی است که تصویری عمیق، غریب و تلخ از جنگ و زمان ارائه میدهد. این فیلم به کارگردانی جورج روی هیل، محصول سال ۱۹۷۲ بوده که برنده جایزه هیأت داوران جشنواره کن و تحسینشده توسط منتقدان است.
رمان «سلاخخانه شماره پنج» در سال ۱۹۶۹ منتشر شد و یکی از برجستهترین رمانهای ضدجنگ قرن بیستم به شمار میرود. این کتاب تلفیقی از واقعیت، خیال، طنز و تراژدی است و به موضوع بمباران درسدن در جنگ جهانی دوم و تأثیر آن بر شخصیت اصلی داستان، بیلی پیلگریم میپردازد. همچنین از این رمان اقتباسهای تئاتری بسیاری نیز انجام شده است.
«پایان سفر»
فیلم سینمایی «پایان سفر» محصول ۲۰۱۷ یک درام جنگی ضدجنگ و روانشناختی است که بر پایه نمایشنامه مشهور ر. سی. شریف ساخته شده است. این فیلم از موفقترین اقتباسهای سینمایی از ادبیات ضدجنگ است که با نگاهی انسانی، تراژدی جنگ را از درون سنگر و ذهن سربازان به تصویر میکشد نه از دل میدان نبرد. این فیلم به کارگردانی ساول دیب محصول کشور انگلیس است و داستان گروهی از سربازان بریتانیایی را روایت میکند که در یک سنگر در جبهه غربی فرانسه مستقر میشوند؛ آنها میدانند حملهای سنگین از سوی ارتش آلمان در راه است. ر. سی. شریف نویسنده این نمایشنامه در مصاحبهای گفته بود: «نمیخواستم اثری ضدجنگ یا سیاسی بنویسم؛ فقط میخواستم نشان دهم درون آن سنگر چه گذشت. این صداقت خودش ضدجنگ از آب درآمد.»
«جانی تفنگش را برداشت»
فیلم سینمایی «جانی تفنگش را برداشت» محصول ۱۹۷۱ به کارگردانی و نویسندگی دالتون ترامبو یکی از تکاندهندهترین، شاعرانهترین و ضدجنگترین آثار سینمایی قرن بیستم است؛ فیلمی که با ترکیب کابوس، خاطره، واقعیت و توهم، روایتگر فاجعه انسانی در دل جنگ است، بدون آنکه حتی یک گلوله را نشان دهد. ترامبو رمان این فیلم را در سال ۱۹۳۹ نوشت و خودش نویسنده و کارگردان فیلم بود. داستان فیلم درباره یک سرباز جوان آمریکایی به نام جو بونهام است که در جنگ جهانی اول به شدت مجروح میشود و بینایی، شنوایی، گفتار و تمامی اندامهایش را از دست میدهد و به یک «زندانی در بدن خودش» تبدیل میشود. این فیلم به بررسی تأثیرات جنگ و پیامدهای فاجعهبار آن بر روی انسانها میپردازد. «جانی تفنگش را برداشت» برنده جایزه بزرگ هیأت داوران جشنواره کن در سال ۱۹۷۱ شد. نکته قابل توجه این است که دالتون ترامبو نویسنده و کارگردان فیلم، خود در دوران جنگ سرد به دلیل عقاید سیاسیاش با مشکلاتی روبرو بود و از کار در هالیوود منع شده بود. این فیلم یکی از آثار مهم و تأثیرگذار در کارنامه او به شمار میرود.
«تبصره ۲۲»
فیلم سینمایی «تبصره ۲۲» به کارگردانی مایک نیکولز محصول سال ۱۹۷۰ یکی دیگر از آثار ضدجنگ است. این فیلم بر اساس رمانی با همین نام نوشته جوزف هلر ساخته شده و یکی از برجستهترین و پیچیدهترین آثار ضدجنگ، ضدفراسازمان، و ضدبوروکراسی نظامی در ادبیات و سینمای قرن بیستم به شمار میآید. این فیلم با زبان طنز سیاه، بیمنطقی، و کابوسهای پوچگرایانه، به جنگ جهانی دوم نگاهی کاملاً متفاوت و تکاندهنده دارد.