حذف ارز ترجیحی کالاها را گران خواهد کرد
حسین غلامی، فعال صنفی بازنشستگان کارگری با انتقاد از تورم و ناتوانی دولتها در کنترل بازار گفت: به دنبال تورم، فقر در سفره بازنشستگان عیان و آشکار است؛ در روزهای اخیر، محمدرضا باهنر که هفت دوره معاون رئیس مجلس بوده و اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت است؛ اظهار کرده «میزان تورم بهصورت تصاعدی طی هفت سال اخیر ۶۰۰ درصد بوده است». تورم ۶۰۰ درصدی کمرشکن است اما یک محاسبه ساده نشان میدهد تورم واقعی طی این هفت سال با تورم سالیانه حتی ۴۰ درصد در واقعیت حدود ۱۰۵۴ درصد بوده، یعنی در یک بازه زمانی هفتساله، قیمتها بیش از ده برابر شده است. دولتها با چاپ اسکناس بدون پشتوانه و افزایش قیمتها کاری کردهاند که امروز خط رفاه به بیش از ۴۰ میلیون تومان در ماه رسیده است.
غلامی معتقد است؛ بودجه تنظیمشده از سوی دولت برای سال ۱۴۰۴، کمکی به بهبود اوضاع نمیکند، دستاورد چنین بودجهای افزایش تورم و فقر در میان مزدبگیران و خانوادههای با درآمد ثابت است.
به گفته این فعال صنفی کارگران بازنشسته، بهجای تأمین حقوق مکفی آحاد مردم بهخصوص فرودستان مطابق اصول سوم بند ۱۲ و اصول ۲۹ و ۳۱ و ۴۳ قانون اساسی، مواد ۴۱ قانون کار و ۹۶ قانون تأمین اجتماعی؛ با پاک کردن صورتمسئلهی فقر و ناتوانی معیشتی، به اقدامات بیفایدهای مانند همسانسازی و یکسانسازی و پرداخت یکمیلیون تومان به سبک کمیته امداد اشتغال دارند. فقر گروههای بیشتری از مزدبگیران در درخواهد گرفت؛ از این پیامد منفی راه گریزی نیست. اقتصاددانان میگویند: راهکار برونرفت از وضعیت فعلی نه اقتصادی بلکه سیاسی است. با حذف ارز ترجیحی کالاها، تورم بیش از قبل خواهند داشت. خواست ما این است که حقوق و دستمزد در سطح رفاه باشد، حقوقی که با آن بتوانیم یک رفاه حداقلی را برای خانوادههایمان فراهم کنیم؛ بازنشسته سی سال کارکرده رفاه حداقلی، حق مسلم اوست. به اعتقاد این فعال صنفی بازنشستگان تأمین اجتماعیِ تهران، در یکسو، 10 درصد گروهها و افرادی هستند که ۶۵ درصد ثروت را در دست خود انباشتهاند و غالباً مالیات هم نمیدهند و در طرف دیگر اکثریت ۹۰ درصدی مردم هستند که عموماً از ثروت محروماند، با فقر دستوپنجه نرم میکنند و مالیات میپردازند و هزینههای دولت را تأمین میکنند؛ اما باید پرسید دولت سمت چه کسی ایستاده است! غلامی ادامه میدهد: در این سند، بودجههای برخی نمادها چند برابر شده اما مزد و حقوق فقط ۲۰ درصد افزایشیافته؛ آیا این سیستم، مصداق عدالت است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران تشریح کرد
ضرورت آموختن مهارتهای زندگی
روانشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران گفت: خشونتهای خانگی که منجر به قتل میشوند ناشی از مجموعه عللی هستند که یکی از دلایل آن ناشی از یاد نگرفتن روشهای حل مسئله و نداشتن کنترل خشم است. علیاصغر اصغرنژاد فرید به ایرنا گفت: همه انسانها عصبانی میشوند و ابراز خشم طبیعی است اما پرخاشگری رفتاری غلط است که در رابطههای خیلی نزدیک به هم مانند رابطههای زوجین بیشتر امکان دارد که بروز کند و این رابطهها در معرض درگیری و تنش هستند که باید آن را مدیریت کرد. ارتباط چهار حالت دارد که شامل جنگیدن، فرار کردن، تسلیم شدن و مذاکره است. انسانها هنگامیکه نتوانند باهم مذاکره کنند، مستعد بروز خشونت و پرخاشگری هستند. افراد در این وضعیت یا فرار میکنند یا میجنگند و جنگ واکنش طبیعی به شمار میرود که باید آن را مدیریت کرد.
نداشتن مدیریت هیجانی
این روانشناس در پاسخ به این سؤال که چه عواملی زمینهساز منجر شدن خشونت خانگی به قتل هستند، گفت: نداشتن مدیریت هیجانی و عدم مدیریت خشم میتواند زمینهساز قتلهای خانگی باشد. مدیریت هیجانی یکی از مهارتهای مهم در زندگی است که به مدیریت آگاهانه، هوشیارانه و خلاقانه هیجانات اطلاق میشود. همچنین گاهی برخی افرادی که الکل یا مواد مصرف میکنند، کنترل هیجان را تحت تأثیر قرار میدهد و فرد دچار پرخاشگری میشود.
پرخاشگری مسئله را برطرف نمیکند
اصغرنژاد فرید تصریح کرد: البته ممکن است مشکلات جدی روانپزشکی نیز موجب خشونت خانگی و قتل خانگی شوند اما دلیل اصلی خشونت خانگی این است که انسانها یاد نگرفتند چطور باهم مذاکره کنند و به تفاهم برسند. همه ما باید مهارت ارتباطی را یاد بگیریم و هنگامیکه چالشی پیش میآید، آن را با زبان خوش حل کنیم زیرا پرخاشگری مسئلهای را برطرف نمیکند. در پرخاشگریها، دو طرف دعوا -چه کسی که پرخاشگری را شروع کند و چه کسی که آن را ادامه دهد- در بروز آن نقش دارند و مردم باید مدیریت خشم را فرابگیرند تا بتوانند از بروز بحران پیشگیری کنند.
کنترل عوامل تنشزا
وی در پاسخ به این سؤال که چرا فردی دست به قتل عامدانه میزند، اضافه کرد: شواهد نشان میدهد کسی زیاد در معرض مشاهده صحنههای پرخاشگری باشد، مستعد پرخاشگری میشود. همچنین افرادی که ازنظر اخلاقی رشد کافی نکردهاند، نمیتوانند مسائل را بهطور معقول حل کنند. این افراد روشهای حل مسئله را بلد نیستند. گاهی افرادی که دست به قتل خانگی میزنند زمینه محرومیت و ناکامی و پرخاشگری دارند و گاهی ممکن است مواد مصرف کند.