کریستوفر نولان بر این باور است که ردیلی اسکات کاری کرده تا اشتیاق تاریک خودمان را در «گلادیاتور ۲» ببینیم.
کریستوفر نولان، کارگردان «اوپنهایمر» درباره فیلم «گلادیاتور ۲» ریدلی اسکات اظهار نظر کرد. به گزارش مهر به نقل از ورایتی، وی نوشت: در اولین «گلادیاتور» ریدلی اسکات، ماکسیموس از ما میپرسد: «اینجا خوب سرگرم نیستید؟» و ما با این حقیقت مواجه میشویم که در واقع با این فیلم داریم از کولوسئوم دیدن میکنیم. اسکات میداند که ما آنجا نیستیم تا با فرهنگ رومی آشنا شویم، آنجا هستیم تا آرزوهای تاریک خود را در برداشتی راحت ببینیم. او کارگردانی بسیار باتجربهتر از آن است که با زمان ما پیش برود، او به دنیای «گلادیاتور ۲» اجازه میدهد خودش صحبت کند، و یک بار دیگر به ما نشان میدهد که چه کسی هستیم و از ما دعوت میکند تا از راندن سرشار از دیوانگی لذت ببریم. چرا کوسهها در کولوسئوم وجود دارند؟ چون ما آنها را میخواهیم و اسکات استادانه این خواست ما را پاسخ میدهد. وقتی او نشان میدهد که چگونه از بازیها برای دستکاری افکار عمومی استفاده میشود، ما نمیتوانیم سایه خودمان را که روی شنها پخش میشود، نبینیم.
نولان افزوده است: مانند بهترین دنبالههایی که انتظار زیادی برای دیدن آنها وجود دارد، «گلادیاتور۲» هم یک بازسازی و هم یک دنباله است و این گواهی بر درخشش و توانایی اسکات است که موفق شده تا بین فیلم اصلی و ضرورت توسعه آن در دنباله، به توازن برسد. یک عمر تجربه موجب می شود تا اسکات در کنترل لحن موفق باشد و با چنان صحنهپردازی اکشن فیلمش را بالا ببرد؛ میزانسن باورنکردنی، صحنه هایی که بیشازحد بر آنها تسلط داریم و آنها را دقیق مشاهده میکنیم که حاصل استفاده او از چند دوربین و با سبکی بسیار متفاوت با نسخه اصلی است، موجب می شود تا اکشن به طرز ماهرانهای در سکانسها واضح و خیرهکننده باشد. اثر فقط برای سرگرم کردن نیست، بلکه ما را به سمت آگاهی از مضامین فیلم میکشاند. فیلمسازان کمی تا به حال توانستهاند به شکلی نامرئی در چندین سطح کار کنند. اسکات در فیلمهایش از «بلید رانر» تا «تلما و لوئیز» و تا «گلادیاتور ۲» از توانایی گسترده بصری هنری خود برای وضوح موضوع اصلی اش بهره میگیرد.
برادر تام هنکس بدل او شد
«فارست گامپ» که امسال ۳۰ ساله شد، داستان مرد جوانی را میگوید که با پای خودش به دل حادثه میرود و عین آهن آبدیده، هر بار قویتر و موفقتر از قبل، برمیگردد و به زندگیاش ادامه میدهد. تام هنکس با این فیلم جاودانه شد و این فیلم هم جایگاه خاصی در فرهنگ امریکایی پیدا کرد. به گزارش همشهری آنلاین، سال ۱۹۹۴ یکی از سالهای خوب سینما بود، سالی پر از فیلمهای بهیادماندنی، چه برای مخاطب عام و چه برای مخاطب خاص؛ سالی که فیلمهای عامهپسندش برای جلبتوجه مخاطب یکسره به بحثها و گفتمانهای روز چنگ نمیانداختند و فیلمهای متفاوت و خاصش واقعا فرم متفاوتی داشتند و سینما را قدمی به جلو هُل میدادند. شاید کمتر سالی در تاریخ سینما تا این حد فیلم خوب در ژانرهای مختلف به خودش دیده باشد؛ کمدی، ترسناک، درام، اکشن، فانتزی، فرار از زندان، جنایی و انیمیشن. از فیلمهای عامهپسند ژانری این سال میشود «رستگاری در شائوشنک»، «لئون»، «مصاحبه با خونآشام»، «احمق و احمقتر»، «کارآگاه حیوانات»، «وکیل هادساکر»، «اد وود» و «سرعت» را نام برد و از فیلمهای متفاوتش «داستان عامهپسند»، «قاتلین بالفطره» و «سهرنگ: سفید» را. اما احتمالا مهمترین فیلم این سال «فارست گامپ» به کارگردانی رابرت زمهکیس و با بازی تام هنکس و رابین رایت بود. «فارست گامپ» همه عناصر لازم برای موفقیت را داشت؛ قصهگویی به شیوه فلاش بک، شخصیت مرکزی کاریزماتیک، غافلگیریهای فراوان، لحظات عاطفی اثرگذار، موقعیتهای کمیک و بازیگران درجهیک. فیلم داستان مرد جوانی را میگوید که با پای خودش به دل حادثه میرود و عین آهن آبدیده، هر بار قویتر و موفقتر از قبل، برمیگردد و به زندگیاش ادامه میدهد. از خوشقلبی فارست است یا از اقبال بلندش، زندگی هر دفعه در بدترین لحظات روی خوشش را به او نشان میدهد. این فیلم امسال ۳۰ ساله شد، فیلمی که در فرهنگ عامه امریکا جایگاه خاصی دارد. به همین مناسبت نگاهی به آن انداختهایم.