علی نصیریان در آیین نکوداشت خود گفت: آنچه انجام دادم آرزوهای خودم بوده است و انتظار مدح و ثنا ندارم. آمدند گفتند که میخواهند خیابانی را به نامم کنند، اما مخالفت کردم؛ چون نویسنده بزرگی گفته وقتی رمان را خواندی بینداز و برو و ما هم همین طوریم.به گزارش ایرنا از موسسه تصویر شهر، آیین نکوداشت و نامگذاری سالن اصلی پردیس ملت به نام استاد علی نصیریان، پنجشنبه برگزار شد.
آقای نصیریان الگوست
در این برنامه شهاب حسینی روی سن آمد و با بیان اینکه خدا را شکر میکنم افتخار این را دارم که امروز اینجا باشم، افزود: صحبت کردن درباره استاد نصیریان مانند این است که یک برکه کوچک بخواهد درباره اقیانوس صحبت کند و کار سختی است. من خطاب به همنسلانم و نسلهای آینده صحبت میکنم؛ چنانچه دنبال یک الگوی مشخص، واضح، ملموس و قابل درک میگردید تا شکوه حضورتان را در فضای حرفهای رقم بزنید، آقای نصیریان بهترین نمونه چنین الگویی هستند.
آقای نصیریان حاشیه نداشته است
در ادامه این مراسم بهمن فرمان آرا روی سن آمد و قبل از صحبت درباره نصیریان با یادآوری اینکه جای داریوش مهرجویی اینجا خالی است، گفت: آقای نصیریان سمبل فردی است که در اجتماع هم زندگیش و هم کار هنریش را همیشه درست کرده و حاشیه نداشته است. چیزی که امروز میبینیم، مردی است که باعث افتخار تئاتر مملکت ماست و بسیار مفتخریم که چنین شبی جمع شدیم از ایشان تشکر کنیم و برای کتاب نفیس چاپ شده خوشحال باشیم، اما خیلی چیزها باعث میشود که خوشحالی ما همیشه اشکالی داشته باشد.
تاریخ شفاهی سینما باید مدون شود
داریوش مؤدبیان در ادامه گفت: این کتابی که خانم نگار حسینی آماده کردند و داوود موسایی ناشر آن بود و چندسالی به دلیل جمع آوری اسناد و مدارک طول کشید، تازه قدم اولی است که در زمینه تاریخ شفاهی برداشته شده است. تاریخ شفاهی باید مدون شود تا تأثیرگذار باشد. بسیاری از کتابهایی که راجع بازیگری، تئاتر و هنر و سینماست، به شکل خاطرهای است و هنوز بزرگان اهل فن بازیگری برای آماده کردن متنی تأثیرگذار، به سختی کاری را پیش میبرند.
آرزوهای خودم را بازی کردم
علی نصیریان با تشکر از حاضران در جمع گفت: دوستان در این جمع صحبتهایی درباره من کردند که من اصلا آرزو نمیکردم و نمیکنم؛ چون از بچگی نمایش را دوست داشتم و مادرم ساز تنبک و دف میزد و بعضی اوقات که دف میزد با او آواز میخواندم و آنچه انجام دادم آرزوهای خودم بوده است و انتظار مدح و ثنا ندارم. آمدند گفتند که میخواهند خیابانی را به نامم کنند، اما مخالفت کردم؛ چون نویسنده بزرگی گفته وقتی رمان را خواندی بینداز و برو و ما هم همین طوریم.
وی با بیان اینکه علاقه به کارهای نمایشی از کودکی در من شکل گرفت، ادامه داد: پس از تشکیل گروه تئاتر در دبیرستان، به گروههای تئاتری برای اینکه بدانم کدام تئاترها شاگرد میگیرند، پیدرپی مراجعه کردم تا اینکه بالاخره جامعه باربد درخواست زد و به تئاتر سعدی رفتم.
نصیریان با اشاره به تشکیل تئاتر سعدی و حضور تأثیرگذار عبدالحسین نوشین به عنوان نقطه عطف تئاتر ایران، گفت: عبدالحسین نوشین- از اعضای حزب توده- از داخل زندان تنها کتاب تئاتر را نوشت؛ یعنی در سال ۱۳۳۰ فقط یک کتاب تئاتر داشتیم و اینها جزو تاریخ شفاهی ماست.
این استاد عرصه هنر و بازیگری با بیان اینکه در آن زمان تئاتر سعدی مغایر با تئاتر لاله زاری بود، افزود: در کودتای ۲۸ مرداد تئاتر سعدی را آتش زدند و کلاسهای ما به هم خورد. پس از به آتش کشیده شدن تئاتر سعدی، به هنرستان هنرپیشگی رفتم و یک مدرسه تئاتر در ایران بود که سیدعلی خان نصر مؤسسه پرورش افکار را تأسیس کرد.
نصیریان تصریح کرد: هیچ کار دیگری در عمرم به جز بازیگری انجام ندادم و فقط مدت کوتاهی در مدرسه ابراهیم بنی احمد معلم شدم. یکبار جمشید شیبانی موقعی که آقای هالو را بازی کرده بودم، مرا در اداره هنرهای دراماتیک دید و گفت خودت بیا این را بساز و فیلمش کن؛ گفتم من کارگردان فیلم نیستم و بیشتر علاقهمند به بازیگری و ارتباط انسانی با تماشاگر هستم. به همین دلیل، تئاتر یک چیز غیرقابل تکثیر و شامل یک ارتباط منحصر به فرد انسانی دوطرفه است و از اول عاشق این موضوع بودم.