بلکفرایدی در کشورهای غربی و اروپایی پشتوانه و دلیلی روشن دارد؛ قرار است مردم برای کریسمس خرید کنند و تخفیفها کمک میکنند خانوادهها هزینه کمتری بپردازند. اما اوایل آذرماه در ایران هیچ مناسبت خاصی ندارد؛ نزدیکترین مناسبتِ بومی به «جمعه سیاه» شب یلدا است.
با این حال استقبال از جمعه سیاه نشان میدهد که وقتی با اقتصاد نوسانی مواجه هستیم که برنامهریزی بلندمدت دشوار است، هر فرصتی که ظاهراً صرفه اقتصادی ایجاد کند یا واژه «تخفیف» را مقابل دیدگانمان قرار دهد، میتواند با اقبال عمومی روبهرو شود، حتی اگر تجربه ثابت کرده باشد گاهی با تخفیفهای غیر واقعی روبهرو هستیم.
اما واقعیت این است که برخی از این تخفیفها نمایشی هستند؛ قیمتها پیش از بلک فرایدی افزایش یافته و سپس با تخفیف اعلام میشوند. ظاهرا مشتری سود میکند، اما در عمل فروشنده از سودش کوتاه نیامده است و خریدار با تصور صرفهجویی خرید میکند. البته این رفتار عمومی نیست، اما سهم قابلتوجهی از تجربه مصرفکننده را شکل میدهد. در نتیجه، سود اصلی نصیب فروشندگان میشود و مشتریان عملاً منفعت چندانی نمیبرند. همچنین این رویداد با سنتهای ایرانی همخوانی ندارد و به جای آن میتوان مناسبتهای بومی مانند یلدا یا نوروز را به فرصت خرید واقعی و فرهنگی تبدیل کرد.