1404 شنبه 6 دي
برچسب:

#رمان

آگاتا کریستی از جهانی می‌نویسد که دیگر وجود ندارد؛ جهانی از دهکده‌ها، سالن‌های بزرگ روستایی، چای عصرانه، قطارهای کند، و آدم‌هایی که نقاب نجابت بر چهره دارند. اما این جهان، با همه‌ی کهنگی‌اش، هنوز زنده است. شاید چون ما، برخلاف تصور خودمان، هنوز به همان اندازه مستعد شر هستیم؛ فقط شیوه‌ی پنهان‌کردنش عوض شده است. کریستی نویسنده‌ی گذشته است، اما نه گذشته‌ای بی‌خطر و نوستالژیک؛ بلکه گذشته‌ای که زیر پوستش، شر آرام و صبور نشسته است.

آخرین خبرها