ستاره صبح آنلاین: کسری بودجه سال جاری که عمدتاً ناشی از ساختار معیوب اقتصاد سیاسی، ناکارآمدی سیاستگذاریهای داخلی اعم از مالی و پولی، وابستگی به منابع نفتی و کاهش درآمدهای ارزی است که بر اساس گزارش بانک مرکزی حدود ۸۰۰ هزار میلیارد تومان خواهد شد.
*اگر این آمار را حمل بر صحت کنیم، با فرض اینکه ۷۰ درصد آن یعنی ٥٦٠ هزار میلیارد تومان، از محل انتشار اسكناس و احتمالاً از صندوق توسعه ملی تأمین شود، با احتساب ضریب فزاینده پولی ٧/٦، حدوداً ۴۲۰۰ هزار میلیارد تومان بر حجم نقدینگی تا پایان سال اضافه خواهد شد که با افزودن حجم نقدینگی پایان سال ١٤٠٣ به میزان ١٠١٦٥ هزار میلیارد تومان، کل نقدینگی در پایان سال جاری به ١٤٢٠٠ هزار میلیارد تومان خواهد رسید كه با برآورد بانک مرکزی که ۱۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان است همخوانی دارد.
*کشور در تمام سالها با كسری بودجه روبهرو بوده است، اما امسال این كسری منحصربهفرد است یعنی روزانه باید ١٠ هزار و ٦٠٠ میلیارد تومان نقدینگی خلق شود تا بودجه تأمین گردد این به مفهوم فروریختن آوار تورم ٨٠ درصدی بر اقتصاد كشور است.
*عدم تعادل در بودجه كه كل اقتصاد را با ناترازی بیشتری روبهرو میسازد، بك واقعیتی است كه باید از سوی سیاستگذاران بهدرستی فهم شود، نه آنكه از آن ابزاری برای ساختن توهم استفاده شود.
*اینكه بازگشت تحریمهای شورای امنیت بر اقتصاد بیتأثیر است توهمی بیش نیست، بنابراین تصمیماتی که بر اساس توهم باشد نتیجه وخیمتری میدهد.
*گزارش رسانههای بینالمللی حاكی از آن است كه اتحادیه اروپا و ٩ كشور غیر عضو، به تحریمها پیوستهاند. فروش نفت به چین هرچند با تخفیفات همراه است، اما با وجود تشدید رصد شناورها، رسیدن به مقصد از یکسو و بازگشت وجوه آن در قالب نقد از دیگر سوی محل تردید است، زیرا تجربه ثابت کرده است كه این كشور با استفاده از سازوکار تحریمها، بازار ایران را از محصولات خود بهویژه خودرو اشباع میکند. مضاف آنکه شرکتهای چینی که با غرب مراودات تجاری دارند حاضر نیستند با به خطر انداختن منافع خود، روابط تجاری با جمهوری اسلامی را پی گیرند. البته این محدودیتهای شدید کم یا بیش در مورد سایر اقلام صادراتی کشور نیز صدق میکند و لذا کاهش درآمدهای ارزی را به یک واقعیت انکارناپذیر تبدیل میکند که در افزایش کسر بودجه خود را نشان میدهد. نا ترازی در کسر بودجه منشأ عدم تعادل اقتصادی است که به ضعیفتر شدن هر چه بیشتر اقتصاد میانجامد.
*مشکل زمانی به اوج میرسد که در مقام مقایسه با کشورهای پیرامونی قرار میگیریم. دستیابی به پیشرفت به فروافتادن در پسرفت تبدیلشده، هرسال ابعاد کسر بودجه وسیعتر، مازاد نقدینگی بیشتر و تورم افزونتر میشود و اقشار بیشتری از جامعه را در کام فقر میکشد. تحلیل بودجه نشان میدهد که هیچ ارادهای برای بسامان کردن اقتصاد دیده نمیشود، منابع قادر به پر کردن چالههای عمیق مصارف نهادهای تحمیلی بر بودجه نیستند، نهادهایی که نهتنها نقشی در افزایش تولید ناخالص داخلی و تأمین رفاه و آسایش مردم ایفا نمیکنند بلکه باعث اتلاف منابع میشوند و شکاف بین فقر و غنا را فراختر میسازند. کشور بزرگ ایران به بهشت اولیگارشها و رانتخواران همیشه درصحنه تبدیلشده که با تمسک به هر وسیلهای در تثبیت وضع موجود کوشیدهاند، با فرصت سوزیهای عمدی به استقبال مكانیسم ماشه رفتند و بر طبل پیروزی كوبیدند. هشدارهای جامعه جهانی را به سخره گرفتند. این در حالی است که سرزمین سوخته غزه نیز اذهان تاریك آنان را نسبت به واقعیات موجود روشن نساخته است
*عدم شركت در نشست شرمالشیخ را یك تاكتیك پیروزمندانه در راستای تفكر استراتژیك و نگاه ایدئولوژیك تلقی میکنند، درحالیکه عدم شركت در این اجلاس، حقیقتی است كه از انفعال جمهوری اسلامی مرتبط با تصمیمات مدیریتی کشورهای منطقه و دیگر كشورهای جهان حكایت دارد. درواقع با عدم شركت در شرمالشیخ روند ایزوله شدن جمهوری اسلامی در منطقه تشدید شده است. البته این بدین مفهوم نیست که ایران به حال خود رها شود، غرب همچنان پی گیر خواستههای خود، ابتدا از طریق مذاکره مستقیم و درنهایت اقدام نظامی خواهد بود. ترامپ در آخرین اظهارات خود ضمن استقبال از صلح، گزینه نظامی را منتفی ندانست. اولتیماتوم اخیر ترامپ از جنس همان است که در پایان مدت دوماه توسط نیروی نیابتی وی اسرائیل اجرا شد و جنگ ۱۲ روزه را بر جمهوری اسلامی تحمیل کرد. خطر نزدیک است اما متأسفانه ذهنیت برخی از سیاستگذاران بلا تغییر مانده و از درک آن ناتواناند. تا این آخرین پنجره برای مذاکره رودررو بسته نشده، لازم است دیپلماسی مذاکره در راستای حفظ سرزمین و صیانت از حقوق جامعه در دستور کار قرار گیرد.