ساوی توضیح میدهد که سرقت جواهرات لوور تنها یک رخداد امنیتی نیست، بلکه نمادی از شکنندگی روایت «امنیت مطلق» و «مالکیت دائمی» موزههای بزرگ است. به باور او، لوور همواره خود را بهعنوان خزانهای جهانی برای حفاظت از میراث بشری معرفی کرده، اما این تصویر، واقعیت تاریخی پیچیدهتری را پنهان میکند؛ واقعیتی که با جنگها، فتوحات نظامی و استعمار گره خورده است.
در بخش مهمی از گفتوگو، ساوی به تاریخ شکلگیری لوور اشاره میکند. او یادآور میشود که بسیاری از آثار شاخص این موزه در دوران ناپلئون و در جریان لشکرکشیهای نظامی به اروپا و فراتر از آن به فرانسه منتقل شدهاند. از نگاه او، این انتقالها را نمیتوان صرفاً «گردآوری هنری» نامید، بلکه باید آنها را در چارچوب «غارت فرهنگی» تحلیل کرد؛ مفهومی که امروزه بیش از گذشته در مطالعات موزهداری و حقوق فرهنگی مطرح است.
ساوی که در سالهای اخیر بهواسطه گزارش مشهور خود درباره بازگرداندن آثار آفریقایی از موزههای اروپایی شناخته شده، تأکید میکند که مسئله بازپسگیری آثار، فقط یک بحث حقوقی نیست، بلکه موضوعی اخلاقی، تاریخی و انسانی است. او میگوید آثار هنری تنها اشیای زیبا نیستند، بلکه حامل حافظه، هویت و روایتهای تاریخی جوامعی هستند که از آنها جدا شدهاند.
به اعتقاد او، موزههایی مانند لوور اگر میخواهند در قرن بیستویکم مشروعیت خود را حفظ کنند، باید بهجای مقاومت در برابر این بحثها، وارد گفتوگویی شفاف و صادقانه شوند. ساوی تأکید میکند که بازگرداندن آثار به معنای «خالیشدن» موزهها نیست، بلکه میتواند به شکلگیری روابط فرهنگی تازه، همکاریهای بینالمللی و بازتعریف نقش موزهها بهعنوان نهادهای زنده و پاسخگو منجر شود.
او در پایان، سرقت اخیر لوور را فرصتی نمادین میداند؛ فرصتی برای بازاندیشی در این پرسش که «چه کسی حق نگهداری از میراث جهانی را دارد؟» و اینکه آیا موزههای بزرگ میتوانند از نهادهایی مبتنی بر قدرت تاریخی، به فضاهایی برای عدالت فرهنگی و گفتوگوی جهانی تبدیل شوند یا نه.
نویسنده مقاله به زبان اصلی: ریچارد بروکس (Richard Brody)