در سطح نخست، از دید هنجارهای فرهنگی و اخلاقی، تماس فیزیکی میان مرد و زن نامحرم در بسیاری از جوامع از جمله جامعه ایران، در محدودهی هنجارهای پذیرفتهشده قرار ندارد و میتواند به عنوان رفتاری غیرمتعارف یا حتی نقضکنندهی نظم اخلاقی عمومی تلقی شود. از این منظر، عمل مذکور ممکن است با واکنش منفی افکار عمومی مواجه شود، حتی اگر نیت کنشگر، ابراز احترام یا قدردانی باشد. در سطح دوم، این رفتار از منظر روابط قدرت نیز قابل تأمل است.
وقتی یک مدیر مرد در جایگاه اقتدار، نسبت به کارمند زن خود چنین حرکتی انجام میدهد، فارغ از نیت شخصی، این کنش میتواند بهطور نمادین بازتولیدکنندهی نوعی قدرت جنسیتی و سلسلهمراتبی باشد. تحلیل فمینیستی چنین وضعیتی را بازتابی از ساختار پدرسالارانهی روابط کاری میداند که در آن قدرت و جنسیت درهم تنیدهاند. در سطح سوم، بر اساس رویکرد کنش متقابل نمادین، معنا و تفسیر این رفتار وابسته به برداشت ذهنی طرفین و ناظران اجتماعی است.
ممکن است از دید دکتر تأملی این عمل نشانهی صمیمیت و احترام باشد، اما از نگاه دیگران یا خودِ کارمند، معنا و احساس متفاوتی از آن دریافت شود. در واقع، در جامعهی مدرن که مرزهای رفتار حرفهای دقیقتر شدهاند، چنین کنشی حتی اگر نیت خیر داشته باشد، میتواند به عنوان رفتاری غیرحرفهای در محیط کار تعبیر شود. در مجموع، رفتار یادشده در چارچوب جامعهشناسی را میتوان ترکیبی از نقض هنجار، بازنمایی قدرت، و کنش نمادین چندمعنا دانست؛ کنشی که تفسیر آن تنها در بستر فرهنگی، جنسیتی و سازمانی مشخص معنا پیدا میکند.