در هفتههای گذشته فضای سیاسی منطقه دوباره پرتنش شده است. خبرها و تحلیلها از گوشه و کنار، بار دیگر این پرسش را مطرح میکنند که آیا امکان دارد اسرائیل دوباره به ایران حمله کند یا این فقط یک موج دیگر از گمانهزنیهای سیاسی است. هرچند مقامهای رسمی در دو طرف معمولاً از واژه «جنگ» استفاده نمیکنند، اما واقعیت این است که نشانههای مختلفی باعث شده بسیاری از تحلیلگران احتمال درگیری را جدیتر از ماهها یا حتی سالهای گذشته بدانند.
بسیاری از مردم، بهخصوص کسانی که اخبار منطقه را دنبال میکنند، میپرسند آیا این بار ماجرا جدی است یا مانند دفعات قبل، پس از مدتی آرام میشود. پاسخ قطعی وجود ندارد، اما میتوان مجموعهای از عوامل را بررسی کرد که نشان میدهد چرا این بحث دوباره داغ شده و چرا کارشناسان با حساسیت بیشتری به آن نگاه میکنند.
افزایش تحرکات نظامی؛ نشانهای از نگرانی دو طرف
یکی از دلایل بالا گرفتن بحث احتمال درگیری، افزایش تحرکات نظامی در منطقه است. در هفتههای گذشته گزارشهای غیررسمی درباره جابهجایی تجهیزات نظامی، پروازهای شناسایی بیشتر، و آمادهباش برخی پایگاههای نظامی منتشر شده است. این موارد لزوماً به معنای آغاز جنگ نیست، اما در فضای پرتنش موجود میتواند حساسیتها را بالا ببرد.
اسرائیل بهطور سنتی هرگونه فعالیتی را که آن را «تهدید» برای خود بداند، با جدیت دنبال میکند. از سوی دیگر، ایران نیز در سالهای اخیر تلاش کرده توان دفاعی و پاسخدهی خود را تقویت کند، تا در صورت هرگونه حمله احتمالی آماده باشد. همین تقابل باعث شده هر حرکت کوچک، بعضاً بزرگتر از واقعیت دیده شود و شایعات درباره حمله احتمالی افزایش یابد.
موضوع هستهای و موشکی؛ محور اصلی اختلاف
یکی از مهمترین دلایل بالا ماندن تنش، اختلاف بر سر پرونده هستهای ایران است. اسرائیل ادعا میکند که برنامه هستهای ایران میتواند در آینده تهدیدی امنیتی برایش باشد. ایران نیز تأکید دارد که فعالیتهایش کاملاً صلحآمیز و تحت نظارت بینالمللی است.
در کنار این موضوع، برنامه موشکی ایران نیز یکی از نقاط اختلاف مهم است. اسرائیل هرگونه پیشرفت موشکی ایران را تهدیدآمیز میداند، درحالیکه ایران آن را بخشی از توان دفاعی خود توصیف میکند. ترکیب این دو موضوع باعث شده برخی تحلیلگران بگویند اگر پیشرفتهایی صورت گیرد که از نگاه اسرائیل «حساس» تلقی شود، احتمال اقدام نظامی افزایش مییابد.
بازدارندگی ایران؛ مانعی برای جنگ مستقیم
در کنار تمام این نگرانیها، بسیاری از کارشناسان معتقدند که حمله مستقیم اسرائیل به ایران کار سادهای نیست و با ریسکهای زیادی همراه است. ایران طی سالهای گذشته توان دفاعی و موشکی خود را تقویت کرده و این موضوع در صورت هرگونه درگیری میتواند برای هر دو طرف هزینههای سنگینی داشته باشد.
همچنین درگیری مستقیم، احتمال درگیر شدن کشورهای دیگری در منطقه را نیز بالا میبرد؛ موضوعی که میتواند نتایج غیرقابل پیشبینی و خطرناک داشته باشد. همین ریسکها باعث شده برخی تحلیلگران بگویند اگرچه تنشها بالا رفته، اما وقوع جنگ گسترده همچنان محتمل نیست و دو طرف ترجیح میدهند بحران در سطح تهدید و جنگ روانی باقی بماند.
نقش قدرتهای جهانی؛ عامل بازدارنده یا تشدیدکننده؟
قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا، نقش مهمی در کاهش یا افزایش تنش دارند. گاهی حمایتهای نظامی آمریکا از اسرائیل موجب نگرانی درباره مرحله جدیدی از تنش میشود. از طرف دیگر، آمریکا و کشورهای اروپایی معمولاً تلاش میکنند تنشها از حد معینی فراتر نرود، زیرا وقوع جنگ در منطقه میتواند بازار انرژی و اقتصاد جهانی را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد.
این تلاشها گاهی باعث میشود احتمال درگیری کاهش یابد، اما در زمانهایی هم که تنشها بالا میرود، اظهارنظرها و تحرکات قدرتهای بزرگ میتواند فضا را حساستر کند.
تنش بالا، اما جنگ قطعی نیست
در نهایت میتوان گفت شرایط منطقه در وضعیتی قرار دارد که نه میتوان از جنگ قریبالوقوع سخن گفت و نه میتوان احتمال آن را صفر دانست. مجموعه عوامل موجود — از اختلافهای هستهای و موشکی گرفته تا تحرکات نظامی و فضای سیاسی — باعث شده احتمال درگیری نسبت به سالهای قبل جدیتر باشد. اما در مقابل، هزینههای بالای جنگ، پیچیدگیهای سیاسی و بازدارندگی موجود، همچنان مانع از وقوع یک درگیری گسترده است.
به عبارتی میتوان گفت منطقه روی لبه تنش قرار دارد؛ اما اینکه این تنش به جنگ تبدیل شود یا نه، به تصمیمات دو طرف و تحولات هفتهها و ماههای آینده بستگی دارد.