چه ارزیابی از عملکرد مجلس یازدهم دارید؟ آیا مجلس توانست در سالی که گذشت توفیقی در حوزه اقتصادی و به ویژه اصلاح نظام بانکی کشور کسب کند؟
در دوره ای مجلس فعلی در مورد مسائل بانکی خیزی برداشت تا کارهایی صورت بگیرد، به ویژه که قانون بانک مرکزی حدود دو ماه پیش تصویب شد، ولی اصرار ما بر این بود که برخی از مشکلات اساسی بانک ها از جمله بنگاه داری بانک ها، خلق پول و معاملات سوری در این قانون مورد توجه واقع شود.
متاسفانه ذی نفعان بانک های خصوصی در این مرحله دخالت زیادی داشتند و قانون تصویب شده نتوانست به طور صددرصدی مشکلات بانکی را رفع کند.
عمده مشکل امروز مجلس در این نکته خلاصه می شود که نمایندگان، از تخصص کافی در حوزه بانک و اقتصاد برخوردار نیستند.
گاهی نقص از تورم قوانین است. از سال 1351 تا 1362 قانون بانکی داریم. در تمام این قوانین قوانین مادر ذکر شده ولی به صورت جزیره وار اعمال شده بود که در قانون بانک مرکزی یک جا جمع شدند.
امروز بخش قانون بانک مرکزی به اتمام رسیده و قوانین بانک های عامل نوشته می شود. در این حوزه نیز چالش هایی با ذی نفعان بانک های خصوصی داریم. این گروه تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا منافع خودشان را تامین کنند.ش
با توجه به اشرافی که بر امور اقتصادی مجلس دارید، در سالی که گذشت چه نیاز ها و کمبود هایی را در قوانین حوزه بانکداری برجسته دیدید؟ کدام بخش ها در حوزه بانکی به اصلاح نیاز دارند؟
مهمترین مشکل امروز کشور مسائل اقتصاد است و در بین مشکلات اقتصادی، مسائل حوزه بانکی از جمله برجسته ترین گلوگاه های اقتصادی کشور هستند. به باور من عملکرد نظام بانکی کشور از مهمترین عوامل بروز و ظهور مشکلات اقتصادی است.
ایران در سایر حوزه ها از جمله استقلال کشور، مباحث فرهنگی، دانشی و بهداشتی در منطقه رتبه بالایی دارد ولی متاسفانه در بخش اقتصاد و به خصوص در حوزه بانکداری دچار ضعف ساختاری هستیم.
مشکلات اقتصادی سرمایه های اجتماعی کشور را از بین می برد. این مشکلات امروز ما را در وض جنگی اقتصادی قرار داده است. تحریم هم در مشکلات اقتصادی ایران تاثیر داشته و دارد.
تنها حرکت انقلابی کشور در بخش اقتصاد به تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال 1362 بر می گردد که متاسفاه تحولی ایجاد نکرد و تنها چند قرارداد جایگزین قرض ربوی شدند.
چون ساختار ها و زیر بنای سیستم بانکی تعویض نشد، عملا ادامه آن مسیر به امروز انجامید که بانک پولی به مردم می دهد، به مدتی خاص، با سودی خاص و در پایان قرارداد سود اش را می گیرد.
این روند پیش از انقلاب قرض ربوی بود و امروز عناوینی دیگر دارد. این نواقص بزرگ ارتباطی با مدیران بانکی و کارمندان این مجموعه ها ندارد بلکه نواقصی بالا دستی است.
در چند ساحت بانکی مشکل داریم. یکی از آن ها موارد خارج از مباحث بانکی است که از جمله آن می توان به خصوصی سازی بانکداری اشاره کرد که در سال 1383 به استناد بر سیاست های اصل 44 مجوز ورود بانک های خصوصی به عرصه بانکداری را صادر کردیم این مهمترین و ریشه ای ترین مشکل است. در این فقره بانک مقصر نبود بلکه نظام و سیستم به بخش خصوصی اجازه دارد که مجموعه های بانکی تاسیس کند.
ساحت دوم چالش ها ستادی در داخل بانک ها است که مانع از اجرای قانون تصویب شده در حوزه عملیات بانکی بدون ربا می شود.
تاثیر منفی بنگاه داری بانک ها بر بخش واقعی اقتصاد چیست؟ آیا می توان ادعا کرد در سالی که گذشت بانکداری بازوی تولید بود؟
متاسفانه برعکس بود. مکاتب مختلف اقتصادی در موضوعاتی دارای اختلاف و در مباحثی دارای اتحاد هستند. دانش اقتصاد از بخش واقعی اقتصاد و بخش مالی اقتصاد صحبت می کند. بخش واقعی اقتصاد، مهم است و قدمتی دیرینه دارد. ولی بخش مالی بعد ها به اقتصاد اضافه شده است و ماموریت رفع نیازمندی بخش واقعی را بر عهده دارد.
بخش واقعی یعنی شرکت ها، صنعت، کشاورزی، خدمات، تولید و... هر مجموعه ای که جریان نیروی کار را برقرار می کند و مواد اولیه را به تولید تبدیل می کند و محصولی ارائه کرده است یا ماموریت توزیع محصول را برعهده دارد، در بخش واقعی اقتصاد تعریف می شود.
بخش واقعی اقتصاد در کنار سایر نیازمندی های خود از جمله مدیریت و دانش، دو نیاز ویژه دارد. تامین نقدینگی و سرمایه نیاز ویژه بخش واقعی است. این پول توسط بخش مالی اقتصاد یعنی بورس و بانک تامین می شود.
نیاز ویژه دوم در بخش واقعی اقتصاد، پوشش ریسک است. هر فعالیت اقتصدی ریسکی دارد اقتصاد های جهانی در بازار های مالی بخشی به نام بیمه را برای پوشش ریسک بخش واقعی در نظر گرفته است. در هرکشوری که بازار های مالی به درستی نقش خود را ایفا می کنند و بازار های واقعی با خیالی آسوده به فعالیت می پردازند، شاهد پیشرفت خواهیم بود ولو چنین کشوری در تحریم باشد و یا از دیگر فشار های بیرونی رنج ببرد. روسیه نمونه کشوری است که با وجود تحریم و جنگ، وضعیت اقتصادی مطلوبی دارد زیرا بازار های واقعی و مالی اش به درستی نقش خود را ایفا می کنند.
اما در کشور هایی که بخش مالی وارد حوزه کاری بخش واقعی اقتصاد می شود، اقتصاد به لرزه می افتد. بانکی که محل تامین سرمایه صنعت است نباید به عنوان سهامدار یا صاحب صنایع عمل کند. کار بانک جمع کردن نقدینگی و پمپاژ آن به بخش واقعی اقتصاد است.
بانک ها به جای تامین سرمایه برای بخش واقعی اقتصاد، شرکت های تابعه ایجاد کرده و به رقبای قدرتمندی تبدیل شده اند که حتی بخش واقعی اقتصاد را زمین گیر می کنند. بانک ها به جای تزریق سرمایه ها به بخش واقعی اقتصاد هولدینگ هایی ایجاد کرده و خود بنگاه داری می کنند. مقام معظم رهبری در عرایض خود می فرمایند: بانک ها غلط می کنند بنگاه داری کنند. منظور آقا این است که بانک باید نقدینگی بخش واقعی اقتصاد را فراهم کند نه اینکه رقیب تولید کننده باشد. بانک ها با خرید بیش از نیمی از سهام شرکت ها در مجامع و هیات مدیره سهم بیشتری می گیرند و حتی مدیر عامل شرکت ها را تعیین می کنند یک بنگاه اقتصادی را از آن خود می کنند. این مساله مورد توجه مقام معظم رهبری بود و به آقای روحانی عرض کرد: به شما گفتم جلوی بنگاه داری بانک ها را بگیرید. این رفتار بانک ها موجب شده بخش هایی از بدنه واقعی اقتصاد جدا شده و بانک تاسیس کنند یا صاحبان صنایع و تولید کننده ها بنگاه اقتصادی خود را می بندند و سرمایه را در بانک می خوابانند تا بدون تحمل ریسک ماهانه سود خود را بگیرند. بنگاه داری بانک ها به این ترتیب یک اقتصاد واقعی را فلج و نابود می کند.