ستاره صبح-حجتالاسلام دکتر جواد اژهای، نماینده رهبری در امور دانشجویان اروپا و آمریکا در تاریخ 24 آبان 1399 در پی ابتلا به کرونا در سن ۷۲ سالگی درگذشت. وی که داماد و پسرخاله دکتر بهشتی و از طرف مادری جزو خاندان صدر بود، پیش از انقلاب دکترای روانشناسی تجربی از دانشگاه وین گرفت و پس از انقلاب در دولت میرحسین موسوی، وزیر مشاور و رئیس سازمان بهزیستی و سپس معاون فرهنگی نخستوزیر شد. او در دهه شصت سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) را تأسیس کرد و دو دهه رئیس سمپاد بود. مرحوم اژهای همچنین در دولتهای هاشمی و خاتمی، مشاور فرهنگی رئیسجمهور بود و در زمان احمدینژاد مجبور به کنارهگیری از سمپاد و دولت شد. در پی درگذشت این عزیز دانشمند و نخبه وطنپرست، دکتر فتحالله امی استاد دانشگاه تربیت مدرس دل نوشتهای برای این مرحوم نوشته که در ادامه میخوانید. آن جمال و قدرت و فضل و هنر زآفتاب حٌسن کرد آنسو سفر بازمیگردند چون استارها نور آن خورشید زین دیوارها (مولانا) اکنون به کجا بروم و راز دل بگشایم؟! 35 سال قبل که نماینده نهاد جهاد دانشگاهی در شورای هماهنگی نهادهای انقلابی در نخستوزیری واقع درخیابان پاستور بودم، بعد از تعویض رئیس شورا (مهندس داودی) که منتصب مرحوم رجایی بود، دکتر جواد اژهای جایگزین او شد و در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری و نخستوزیری مهندس میرحسین موسوی، وزیر بهزیستی شد و با پیشنهاد او و حمایت دولت سازمان استعدادهای درخشان (سمپاد) بنیان نهاده شد. این سازمان تاکنون خدمات ارزشمندی انجام داده و میدهد. دکتر اژهای که از هوش سرشار و نبوغ ذاتی برخوردار و تخصص خود را در شناخت نخبگان و ویژگیهای تیزهوشان در دوره دکترا در اروپا اخذ کرده و با صدها مقاله، سبک آموزشی کشورهای توسعهیافته در آموزشوپرورش استعدادهای درخشان را موردعلاقه قرار داده بود، سازمان استعدادهای درخشان را بنیان گذاشت و بیش از 20 سال مدیریت آن را عهدهدار شد. وی در روز خداحافظی با سمپاد چنین گفت: «وقتی آمدم، موی سپیدی بر چهرهام نبود و اکنون بعد از گذشت بیش از 21 سال، با قامتی راست و امیدوار، محیط کار را ترک میکنم؛ با فرزندی رشید به نام «سمپاد» برای ایران اسلامی، مقاوم و سازشناپذیر».یکی از اشتباهات دولتمردان نهم و دهم تعویض دکتر اژهای از سمپاد بود. کسی که آموختهها و تجربههای ارزشمند خود در اروپا را خالصانه تقدیم وطن کرد. در کشوری که نخبه کشی در آن سابقه تاریخی دارد، او با تأسیس سمپاد این سابقه ننگین را به پرورش نخبگان تبدیل کرد. ایشان در زمان مدیریت خود عدالت در پذیرش دانشآموزان نخبه و مستعد را در آزمونهای سمپاد فراموش نکرد و در نامه خداحافظی سمپاد در این مورد چنین نگاشته است: «در این مدت وقتی فرزند استانداری در آزمون ورودی سمپاد مردود میشد، خوشحال نمیشدم، اما وقتی فرزند بلال فروشی روبروی استانداری قبول میشد، از شادی در پوست خود نمی-گنجیدم.» دکتر اژهای که یک نخبه وطنپرست بود هرگز نخبگان را به ترک وطن تشویق نمیکرد. در همین رابطه در دل نوشته خود مینویسد: «فرزندان سمپادیام! اطمینان داشته باشید هیچ کجا مانند وطن یک فرد نیست و هیچ افتخاری بالاتر از تلاش برای تعالی و رشد شکوفایی سرزمین مادری نیست!» آن عزیز دانشمند از باندبازی و رانت متنفر بود و هرگز به سفارش کنندگان توجه نمیکرد. او در این رابطه نوشته است: «من خوشحالم که هیچیک از سفارش شدگان معدود نمایندگان مجلس و معدود کارگزاران نظام که عادت به ثبت سفارش داشتند به سمپاد راه نیافتند که اگر چنین بود، در طول این سالها با سمپادیهای عاشق و درعینحال مطالبهگر روبهرو نبودم». استاد اژهای همزمان با رسالت پرورش استعدادهای درخشان و نخبگان کشور، بار نمایندگی مقام معظم رهبری در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا را نیز بر دوش داشت، ایشان در تأسیس انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا بهویژه اروپای شرقی، روسیه و کشورهای مشترکالمنافع نقش اساسی داشت و برای تأمین مکان و پایگاه معنوی مناسب این تشکلهای فرهنگی در مراکز تجمع دانشجویان ایرانی و دانشجویان سایر کشورهای مسلمان پرتلاش بود. او با سفرهای سالانه به این کشورها و حضور در تجمع دانشجویان به سؤالات آنها پاسخ میداد و هرگز در مقابل انتقادات تند جوانان دانشجو برنمیآشفت و با آرامش و شرح صدر خاص خود، نقدهای منطقی را میپذیرفت. در دیدار با دانشجویان، به همسران و فرزندان آنها هدایای درخور شأن آنها اهدا میکرد و اصرار داشت اینگونه هدایا را خود تهیه کند و باسلیقه و شناخت به اصول روانشناسی هدایایی انتخاب میکرد که حداکثر تأثیر را بر روحیه فرزندان دور از وطن دانشجویان داشته باشد. این معلم گرانقدر ضمن راهنمایی پایاننامهها و رسالههای دهها دانشجوی تحصیلات تکمیلی دوره ارشد و دکترا در دانشگاه تهران، سردبیری نشریه علمی - پژوهشی انجمن علوم روانشناسی تربیتی را نیز عهدهدار بود که خود عضو هیئت مؤسس آن انجمن نیز بود. این انجمن علمی توسط ایشان تأسیس و تا پایان عمر نیز با هیئتمدیره ادواری آن همکاری داشت و با تلاش او دهها شماره از نشریه علمی این انجمن به چاپ رسید. ازآنجاکه گامهای این مرد بزرگ در صراط مستقیم و انجام عمل صالح برداشته شد، مسئولیت مؤسسه حقوق کودکان در اسلام (کافل) را نیز عهدهدار بود و با کمک مردان خَیر مثل دکتر محمدرضا بهشتی (فرزند شهید آیتالله بهشتی) و جناب دکتر واعظ مهدوی در احیای حقوق کودکان مظلوم در مناطق محروم کشور تلاش میکرد؛ نمونه آن احداث دهها مدرسه در دورههای ابتدایی و متوسطه در سیستان و بلوچستان بود که آثار ماندگار و صالحات الباقیات این بزرگواران در آن مناطق است و حکم صدقه جاریه را دارد. هرگاه دلتنگ میشدم و از اوضاع سیاسی و مدیریت کشور گلهمند بودم بهاتفاق دوستان که رایزن-های علمی ادواری وزارت علوم در اقصا نقاط جهان بودند و از او خاطرات خوش داشتند، دقایقی به محضر او مشرف میشدیم و از ضعف مدیرانی مثل خودمان در اداره کشور انتقاد میکردیم. او نیز با همدردی، ما را تسکین میداد و ناامیدی ما را به امید مبدل میکرد و باروحیهای شاد از محضرش مرخص میشدیم. هنگامیکه خبر ارتحال آن مرد بزرگ را شنیدم برای تسکین قلبم به قرآن پناه بردم و تفعل زدم، این آیه آمد: «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ» (23 الأحزاب) اکنونکه جای او خالی است به کجا بروم و راز دل بگشایم؟! راهش ادامه و یادش و خاطرهاش گرامی باد. آن یار کزو خانه ما جای پری بود سر تا قدش چون پری از عیب بری بود اوقات خوش آن بود که با دوست بسر رفت باقی همه بیحاصل و بیخبری بود (حافظ)