کد خبر : 83151 تاریخ : ۱۳۹۹/۹/۱۶ - 00:04
ستاره صبح به مناسبت روز دانشجو در گفت‌وگو با صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی بررسی کرد فرازوفرودهای هفت دهه جنبش دانشجویی در ایران اشاره: شانزدهم آذر هرسال به یاد سه دانشجوی شهید، مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی و آذر (مهدی) شریعت‌رضوی که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات‌متحده آمریکا و همچنین ازسرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (حدود چهار ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد همان سال) در دانشکده فنی دانشگاه تهران شهید شدند، به‌عنوان «روز دانشجو» گرامی داشته می‌شود. دکتر علی شریعتی درباره این سه شهید می‌نویسد: «این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفته‌ بودند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافته‌ بودند، نخواستند همچون دیگران کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فروبرند. این سه تن ماندند تا هر که را می‌آید، بیاموزند، هرکه را می‌رود، سفارش کنند. آن‌ها هرگز نمی‌روند، همیشه خواهند ماند.» پس از این واقعه، سالگرد 16آذر تا پیروزی انقلاب، نماد اعتراض دانشجویان به استبداد و نبود آزادی بود. به همین دلیل چندهزار دانشجو به‌خاطر مخالفت با استبداد و آزادی‌خواهی دستگیر و روانه زندان شدند. همچنین پس از انقلاب جنبش دانشجویی در ساختار سیاسی کشور به‌عنوان یک جریان فکری و یک عنصر غیرقابل‌حذف اجتماعی حضور موثر داشته و بسیاری از پیروزی‌های مهم مانند پیروزی خاتمی در دوم خرداد و پیروزی روحانی در سال‌های 92 و 96 به دلیل حضور پررنگ دانشجویان در عرصه انتخابات بوده است. دراین‌ارتباط ستاره صبح در گفت‌وگو با دکتر صادق زیباکلام، که زمانی خود دانشجو بود و اعتراض می‌کرد و اکنون استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران است، به‌مرور فرازوفرودهای هفت دهه جنبش دانشجویی ایران پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

ستاره صبح-

جنبش دانشجویی در ایران که به فاصله کوتاهی پس از تأسیس دانشگاه تهران در دهه 20 خورشیدی آغاز و در سال‌ها و دهه‌های بعدی فرازوفرودهای بسیاری به خود دید، در مقاطع مختلفی از تاریخ معاصر ایران که آبستن حوادث و رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی بوده، نقشی مؤثر و غیرقابل‌انکار ایفا کرده است. شاید نخستین جرقه‌های این جنبش را بتوان در ماه‌های پس از سقوط دولت محمد مصدق و به دنبال آن، تظاهرات و اعتصاب‌های برخی اقشار مردم و گروه‌های سیاسی همسو با دانشجویان جستجو کرد که درنهایت با اعلام ازسرگیری روابط ایران و بریتانیا و همچنین سفر ریچارد نیکسون، معاون رئیس‌جمهور وقت آمریکا به تهران، این جرقه شعله‌ور شد و سپس واقعه حمله سرکوب‌گرانه نیروهای امنیتی به دانشکده فنی دانشگاه تهران در 16 آذر 1332 به شهادت سه دانشجوی این دانشکده انجامید، موضوعی که بدل به نماد مقاومت جنبش دانشجویی در برابر استعمار، استبداد و سرکوب شد. در دهه‌های بعد، جنبش دانشجویی با وقوع رویدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی که یکی از نقاط عطف آن، مبارزات انقلاب اسلامی سال 1357 بود، تغییرات وسیعی را از سر گذراند و حتی در مقاطعی، به‌خصوص در سال‌های پایانی دهه 70 که با روی کار آمدن دولت اصلاحات همراه بود، پیش‌گام و پیشتاز جنبش‌های اجتماعی شد و در مقایسه با فضای عمومی جامعه، تأثیرگذارتر و تعیین‌کننده‌تر عمل کرد.

شکل‌گیری جنبش دانشجویی
دکتر صادق زیباکلام در گفت‌وگو با ستاره صبح در خصوص ریشه‌های شکل‌گیری جنبش دانشجویی در ایران گفت: «اگر بخواهیم به‌طورکلی بررسی کنیم، می‌توان گفت که بعد از عصر رضاشاه یعنی از سال‌های ابتدای دهه 20 که فضای سیاسی باز در کشور به وجود آمد، شاهد شکل‌گیری جنبش دانشجویی بودیم. در طول بیش از 7 دهه از آغاز این جنبش، دانشجویان و جنبش دانشجویی همواره پیش‌آهنگ مبارزات ضداستبدادی، ضددیکتاتوری و خواهان برقراری استقلال و آزادی بوده‌اند. در این میان روز ۱۶ آذر 1332 که در آن سه تن از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در اعتراض به رژیم شاهنشاهی در دانشگاه به شهادت می‌رسند، این حادثه تلخ نقطه عطف در تاریخ مبارزات دانشجویی می‌شود؛ زیرا اعتراضاتی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد همان سال علیه دولت مصدق آغازشده بود. در سال‌های بعد نیز باوجود آن‌که شاه توانسته بود با بازداشت بسیاری از فعالان سیاسی، صداهای موجود در جامعه را خاموش کند و برای نمونه، بسیاری از اعضای جبهه ملی و فعالان ملی‌مذهبی را دستگیر کند، اما دانشگاه چه در سالگردهای واقعه ۱۶ آذر و چه در باقی مناسبت‌ها، همواره فریاد اعتراض و دادخواهی‌اش بلند و به‌عنوان یکی از جریانات جلودار مبارزه علیه رژیم شاه، طی ۲۵ سال پس‌ازآن واقعه تا انقلاب اسلامی، هرگز سکوت نکرد. اگر بخواهیم به گروه‌هایی که بعد از ۲۸ مرداد در مبارزات انقلابی فعالیت داشتند اشاره‌کنیم، می‌توان گفت که عمده زندانیان سیاسی دوران شاه را «دانشجویان» تشکیل می‌دادند. به عبارتی حدود 80 درصد از زندانیان سیاسی آن دوران، دانشجویان و 20 درصد دیگر بازاریان، روحانیون، روشنفکران، کارگران، معلمان و دیگر اقشار جامعه بودند.»

تغییرات جنبش پس از انقلاب
این استاد علوم سیاسی در ادامه به تغییرات جنبش دانشجویی پس از پیروزی انقلاب اشاره و خاطرنشان کرد: «بعد از انقلاب، جنبش دانشجویی به دو گروه تقسیم شد؛ یک گروه مارکسیست‌ها و چپ‌گراها بودند که به‌تدریج در مقابل انقلاب قرار گرفتند و رفته‌رفته حذف شدند، بخش دیگر اسلام‌گراها و دانشجویان مسلمان طرفدار انقلاب بودند که عملاً در رهبری انقلاب و مدیریت کشور حل شدند. کما اینکه مدیریت جنگ در سال‌های آغازین آن، غالباً توسط دانشجویان مسلمان صورت گرفت و در سال‌های بعد از جنگ نیز دانشجویان وارد نهادهای انقلابی مانند جهاد سازندگی و نظایر آن شدند؛ به‌عبارت‌دیگر می‌توان گفت این گروه بخشی از نظام و حاکمیت بود. بدین ترتیب بعد از سال‌های آغازین انقلاب، چیزی به نام جنبش دانشجویی در کشور نداشتیم، چون آن‌ها در بدنه نظام فعال بودند. بعدها گروهی از دانشجویان که سرخورده شدند، حرکت‌هایی را شروع کردند که مصادف با دهه 70 بود، درحالی‌که ابتدای این دهه ازآن‌جهت که یک مرحله پوست‌اندازی انقلاب بود با سکوت آغازشده بود.»

جنبش دانشجویی و اصلاحات
زیباکلام در ادامه گفت‌وگوی خود با ستاره صبح به احیای جنبش دانشجویی پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات پرداخت و افزود: «جنبش دانشجویی در شرایطی که ذکر شد، رفته‌رفته در حال جدا شدن از نظام بود؛ اما در جریان دوم خرداد سال 1376 و پیدایش جنبش اصلاحات، حیات جدیدی در دانشگاه‌ها به‌وجود آمد؛ به‌گونه‌ای که جنبش دانشجویی و «دفتر تحکیم وحدت» به‌نوعی جلودار جریان اصلاحات بود. از همان زمان تا حدود دو سال بعد، پیش از واقعه «کوی دانشگاه» در 18 تیر 1378، به دلیل همسو شدن جریان‌های دانشجویی با جریان اصلاحات و دولت سید محمد خاتمی، یک نقطه عطف بود، درست همانند سال‌های اولیه انقلاب که جنبش‌های دانشجویی در بدنه نظام حل‌شده بودند؛ اما با سرکوب دانشجویان در تیر 1378، سرخوردگی در دل جنبش دانشجویی به‌وجود آمد که می‌توان گفت بخش‌های مهمی از جنبش دانشجویی، راه خود را از دولت اصلاحات جدا و مستقل‌ شدند.»

دانشگاه‌ها در دولت احمدی‌نژاد
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه به وضعیت دانشگاه‌ها پس از دوران اصلاحات و در دولت محمود احمدی‌نژاد اشاره و خاطرنشان کرد: «دولت محمود احمدی‌نژاد باعث بسته شدن برخی از انجمن‌های اسلامی و تشکل‌های مستقل دانشجویی شد. درنتیجه در فاصله سال‌های 1384 تا 1388، فضای سکوت و سکون بر دانشگاه‌ها حاکم شده بود. بااین‌حال، چنین شرایطی مانع از نقش‌آفرینی جنبش‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها در جریان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 نشد؛ انتخاباتی که در آن بخش عمده دانشجویان از نامزد موردحمایت اصلاح‌طلبان یعنی میرحسین موسوی جانب‌داری می‌کردند. فعالیت جنبش دانشجویی در اعتراضات همان سال منجر به سرکوب این جنبش و برخوردی مانند تعلیق از تحصیل و بازداشت عده‌ای از آنان شد؛ به‌طوری‌که از مهرماه 1388 دانشگاه‌ها باز به شرایط سکوت برگشته بودند، زیرا کمیته‌های انضباطی، بسیاری از دانشجویان را به دلیل شرکت در اعتراضات از تحصیل محروم کرده بودند. شرایط تا رسیدن به پایان دولت احمدی‌نژاد به همین منوال بود، ولی در سال 1392، دانشگاه‌ها سهم به‌سزایی در پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری داشتند. خوشبختانه در سال اول روی کار آمدن دولت روحانی، بسیاری از دانشجویانی که از تحصیل محروم شده بودند به دانشگاه‌ها بازگشتند و انجمن‌های اسلامی و تشکل‌های دانشجویی هم فعال شدند.»

غیرسیاسی‌شدن جنبش دانشجویی
صادق زیباکلام در ادامه این گفت‌وگو با اشاره به تغییرات سیاسی و اجتماعی دهه 90، گفت: «اتفاقی که در دهه ۹۰ به‌تدریج در دانشگاه‌ها رخ داد این بود که دانشجویان نسبت به دهه‌های پیشین، غیرسیاسی‌تر شدند. به عقیده من غیرسیاسی‌شدن مهم‌ترین ویژگی جنبش دانشجویی در دوران فعلی است. باوجود آن‌که در دوره اول دولت حسن روحانی، تحرک مختصری در دانشگاه‌ها به‌وجود آمد، ولی عملکرد روحانی و کابینه‌اش به‌گونه‌ای بود که به دلیل فاصله گرفتن او از شعارهایش در کمپین انتخابات، نوعی سرخوردگی نسبت به دولت و به‌طورکلی حاکمیت، در میان جنبش دانشجویی به وجود آمد و روند غیرسیاسی شدن دانشگاه‌های ایران سرعت بیشتری به خود گرفت. در طول بیش از 7 دهه از آغاز جنبش دانشجویی در کشور، کمتر سابقه داشته که دانشگاه این‌چنین از مسائل سیاسی فاصله بگیرد. البته در دو مرحله اعتراضات مدنی در دی 1396 و آبان 1398 تعدادی از دانشجویان دانشگاه‌های کشور بازداشت شدند که این به معنی حضور دانشجویان در اعتراضات است، ولی این حضور هرگز مثل کنش‌گری دانشجویان در دهه‌های گذشته نبود. این موضوع نشانگر دل‌زدگی از سیاست و بی‌اعتمادی به جریانات سیاسی است. البته درست همین است و به نظر من نباید کانون فعالیت‌های سیاسی یک کشور، فقط در دانشگاه‌های آن باشد. چه قبل و چه بعد از انقلاب، به دلیل آن‌که احزاب و تشکل‌های سیاسی در ایران چندان فعال نبوده و نیستند، شاهد جنبش دانشجویی بوده‌ایم. درواقع جورِ نداشتن احزاب را دانشجویان کشیدند. درحالی‌که اگر کانون‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، صنفی و... در جامعه وجود داشته باشند، دلیلی وجود ندارد که دانشگاه یک کانون سیاسی باشد. در کشورهایی نظیر ژاپن، آلمان، فرانسه و... شاهد فعالیت‌های دانشجویی هستیم، ولی احزاب و تشکل‌های سیاسی و صنفی به‌گونه‌ای در این کشورها فعال هستند که حضور دانشجویان چندان پررنگ نیست. به نظر من کشور باید به این سمت برود که تشکل‌ها، گروه‌ها و احزاب رفته‌رفته در کشور فعال شوند و بار سیاسی جامعه فقط بر دوش جنبش دانشجویی نباشد.»

دانشگاه جزیره نیست!
این استاد و پژوهشگر علوم سیاسی در پایان به دلایل دل‌زدگی ایجادشده در فضای دانشگاه پرداخت و تصریح کرد: «بخشی از دل‌زدگی دانشجویان طبیعی بوده و هست زیرا جامعه ما ازنظر سیاسی دچار ناکامی‌ها و قبض‌وبسط‌ شده است. برای مثال امروز در جامعه شاهد هستیم بسیاری از افرادی که در انتخابات سال 1396 شرکت کردند، در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند 1398 شرکت نکردند و می‌گویند حاضر به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری 1400 نیستند. طبیعتاً این دل‌زدگی در بین دانشجویان نیز به مقدار زیادی به‌وجود آمده است. نکته ضروری که همواره باید در خاطر داشته باشیم آن است که دانشگاه مثل یک جزیره منفک و جداافتاده در دل یک اقیانوس نیست، بلکه به طرق مختلفی با اقشار جامعه در ارتباط است؛ بنابراین آنچه در بین اقشار مختلف جامعه پدید آمده، در دانشگاه‌ها و بین دانشجویان نیز ایجادشده است. البته ممکن است در جریان جنبش‌ها و فعالیت‌های آزادی‌خواهانه‌ای که در آینده ایران برای دموکراسی و آزادی شکل خواهد گرفت، بازهم دانشجویان پیش‌آهنگ سایر اقشار جامعه شوند. ولی دل‌زدگی یا حتی دل‌مردگی‌ای که در بطن جنبش دانشجویی امروز وجود دارد، به دلیل احساس سرخوردگی و ناامیدی ناشی از ندیدن نور در فضای سیاسی ایران است. وضعیتی که نه‌فقط برای دانشجویان، بلکه در میان سایر اقشار جامعه و حتی در بین جوانان متولد دهه‌های ۷۰ و ۸۰ نیز وجود دارد.» 

(گفت‌وگو: مصطفا صباغ، روزنامه‌نگار)