تصمیم نسنجیده افزایش قیمت بنزین در آبان 1398 که سران سه قوا یعنی حسن روحانی و علی لاریجانی و سید ابراهیم رئیسی بدون زمینه سازی قبلی قیمت را از 1000 تومان به 3000 تومان افزایش دادند باعث شورش خونین شد. اموال عمومی تخریب شد، عدهای کشته و زخمی شدند، صدها نفر روانه زندان شدند. همچنین جنبش سبز در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 88 صورت گرفت که در این اتفاق هم عدهای کشته، عدهای مجروح و عده زیادی از فعالان سیاسی شناخته شده و مقامات پیشین کشور بازداشت شدند و موسوی و کروبی هم به حصر خانگی رفتند. مهم تر از همه به لحاظ گسترده و پایداری اعتراضات مربوط به مرگ مهسا امینی که روز 22 شهریور 1401 توسط گشت ارشاد دستگیر و فوت کرد جرقه اعتراضات بی سابقهای را در کشور زد. انتظار میرفت که عاملان این مرگ مجازات شوند که نشدند به همین دلیل فضای کشور ملتهب و اعتراضی شد. هر چند اعتراض به ظاهر سرکوب شد، اما آثار و عوارض آن همچنان باقی مانده است. زخم این اعتراض و دیگر اعتراضات همچنان بر پیشانی ملت باقیست و تا ریشه یابی و حقیقت یابی نشود از ذهن مردم پاک نمیشود. جنگ 12 روزه به کشور شوک وارد کرد و میطلبد که خطاها و اشتباهات گذشته که در این یادداشت به آنها اشاره شد مرور شود و با تغییر رویکرد آشتی ملی صورت گیرد و به خواست مردم توجه شود تا زخمها التیام بخشند. پس از انقلاب تلاش شد تا حجاب اجباری بر بانوان تحمیل شود غافل از اینکه هر چیزی که در آن اجبار و زور باشد نتیجه عکس میدهد. اتفاقی که درباره مبارزه با بی حجابی با صرف هزینه های فراوان اتفاق افتاد این بود که زمینه را برای رشد بی حجابی فراهم کرد که این روزها در خیابان شاهد اش هستیم. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور هم به مخالفت با حجاب اجباری برخاست. نتیجه این شد که انتخاب پوشش نسبت به گذشته آزاد شد و بساط نهادهای هزینه ساز جمع شد. اگر این روند ادامه پیدا کند و نوع پوشش آزاد باشد پیش بینی میشود بانوان با حجابتر از حال و گذشته خواهند شد و زخمها نیز به تدریج از میان برود. حال توپ در زمین حاکمیت است. وقتی قرآن میگوید در پذیرش دین اجبار نیست باید در پذیرش حجاب اجبار و اکراء وجود داشته باشد؟