اخیراً فرماندار خواف اعلام کرد که در هفته دولت، موانع ساخت اماکن فرهنگی و مذهبی برطرف خواهد شد. این تصمیم مفید و دیرهنگام، یادآور یکی از مهمترین چالشهای مناطق اهل سنت در کشور است؛ ممانعتهای طولانی که گاه به رنجش و فاصله میان حکومت و بخشی از مردم دامن میزد. به همین مناسبت، به بازخوانی ماجرای ساخت مصلی بزرگ شهر خواف اشاره میشود: اوایل دهه هفتاد، مردم خواف قطعه زمینی چند هکتاری در حاشیه شهر را با دیوار آجری محصور کردند تا مصلی بسازند. اما مخالفتهای شدید مسئولان اجازه ساخت و احداث نمیداد. حتی ساخت وضوخانه و سرویس بهداشتی هم ممنوع شده بود. علمای اهل سنت، بهویژه مولانا حبیبالرحمان مطهری، تحت فشار قرار گرفتند. یکبار ایشان را تا نیمهشب در فرمانداری بازخواست کردند و این فضا، شهر را به رعب و نگرانی فرو برد. مردم تنها در اعیاد بزرگ، گاه بر سکوی گلی سادهای نماز میگزاردند و با دلی غبارآلود مصلی را ترک میکردند تا انتخابات مجلس پنجم فرا رسید و با همه محدویتهای اعمال شده جوانترین نماینده دانشگاهی کشور از حوزه خواف و رشتخوار انتخاب گردید. در آن زمان شرق ایران جولانگاه اشرار مسلح افغان بود. گروگانگیری، باجخواهی و شهادت صدها تن از مردم، امنیت و اقتصاد منطقه را فلج کرده بود. نماینده خواف در دیدار با رئیسجمهور وقت، آیتالله هاشمی رفسنجانی، و سپس در جلسهای خصوصی با رهبر انقلاب، اوضاع امنیتی و محرومیتهای اقتصادی منطقه را گزارش داد و خواسته مردم برای احداث مصلی خواف و مسجد اهل سنت در مشهد را مطرح کرد. رهبر انقلاب با ساخت مصلی مخالفتی نکردند، اما مخالفتهای استانی همچنان ادامه داشت. استاندار وقت خراسان، عبدالله کوهپایی، با صراحت اعلام کرد: «اجازه نخواهیم داد در آنجا حتی خشتی روی خشت بگذارید.» اما نماینده مردم پاسخ داد: «به فضل خدا بهترین مصلی ایران را در خواف خواهیم ساخت. با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی و استیضاح عبدالله نوری، سیدعبدالواحد موسوی لاری به وزارت کشور رسید. او پیشتر همراه نماینده خواف، فرمانده نیروی انتظامی، محمدباقر قالیباف، به مناطق مرزی سفر کرده بود و از مشکلات شرق کشور اطلاع داشت. با شروع کار مجلس ششم وزیر کشور پذیرفت به خواف سفر کند. هزاران نفر از مردم از شهر و روستا در زمین مصلی گرد آمدند. جوانان با ساز و دهل محلی فضای شادی آفریدند و دختران خوافی با لباسهای سنتی و گلهای رنگارنگ آماده استقبال شدند. اما در آخرین لحظه، فکسی از استانداری رسید که بهدلیل «ابری بودن هوا» سفر وزیر لغو شده است. در حالی که خورشید در آسمان خواف میدرخشید، این خبر یأس سنگینی بر دلها انداخت. پس از تماس مستقیم با استاندار و سپس خود وزیر، نماینده خواف تأکید کرد: «۱۵ هزار نفر منتظر شما هستند؛ اگر نیایید من از همینجا به هرات خواهم رفت و تا شروع کار مصلی بازنخواهم گشت.» سرانجام وزیر پذیرفت و با هلیکوپتر راهی خواف شد. ساعت هفت صبح، هلیکوپتر وزیر کشور بر همان سکوی گلی مصلی نشست. صدای فریاد شوق مردم به آسمان برخاست. دستههای گل به وزیر تقدیم شد و او در میان شور مردم، بر متن درخواست مردم امضا زد و دستور صدور مجوز ساخت مصلی خواف را صادر کرد. اشک شوق بر دیدگان همه جاری شد. آن روز، مردم خواف طعم پیروزی را چشیدند. وزیر پس از سخنرانی در مسجد جامع، به حوزه علمیه احناف رفت و از مردم تقدیر کرد. صفوف منظم استقبالکنندگان با لباسهای سفید محلی از مسجدجامع تا حوزه علمیه تصویری ماندگار در تاریخ خواف بر جای نهاد. بنابر این مصلی خواف تنها یک بنا نیست، بلکه روایت ایستادگی در برابر فشارها و تبدیل تهدیدها به فرصت برای حفظ وحدت است. امروز این مصلی چون نگینی در شرق ایران میدرخشد. چنین میراثی، نه فقط برای مردم خواف، بلکه برای همه ایران اهمیت دارد، زیرا وحدت و اعتماد متقابل، سرمایهای است که بدون آن نمیتوان به توسعه و امنیت پایدار دست یافت.