با توجه به این نکته که در برخی محافل و گروهها هجمه علیه مذاکرات بالا گرفته، لطفاً فضای عدم گفتوگو یا به نتیجه نرسیدن ایران و غرب در مذاکرات را ترسیم کنید. به نظر میرسد دولت سایه برای گریز از مسئولیتهای خود در قبال بیدفاع رها کردن مردم و حتی فرماندهان و دانشمندان هستهای در مقابل حملات ترکیبی دشمن که منجر به تعطیل کشور و صنایع شد و گریز مردم از شهرها را شاهد بودیم و امروز هم باعث قطع آب و برق مردم شدهاند، به جای قبول مسئولیت و پوزش خواهی با فرار به جلو طوری رفتار میکنند که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است. یک نفر از این طیف با تعبیری زشت گفت اگر هزار نفر کشته شدند، در همان مدت سه هزار نفر به دنیا آمدهاند. تبلیغات ستیزه جویانه موجب ناامیدی مردم و فرار سرمایه میشود اگرچه با قدرت نمایی و تبلیغات میتوان مردم را به سکوت واداشت. وظیفه دولت مذاکره سازنده و امید بخش و توافق با اروپا و آمریکاست. تعامل، سازگاری با جهان و خروج از انزوای جهانی است. وظیفه دولت تدارک فوری برای ساخت نیروگاههای متعارف و خورشیدی گسترده و رفع کمبود برق و تدارک سیستمهای شیرین سازی منابع داخلی آب است. توسعه انرژی خورشیدی و مزارع گلخانهای برای دریافت سهمیه آب وظیفه حاکمیت است وگرنه راهپیمایی و شعار بر تهدید وقوع جنگ میافزاید. راه چاره امرا برای زندگی مردم مذاکره برای کسب رضایت نفع دوطرف است. غرب با تکذیب و تهدید قانع نمیشود. عدم مذاکره خطر تجدید حمله هوایی را بالا میبرد زیرا اکنون دیگر آن پرده حرمت و خویشتن داری دریده شده است. آمریکا هم نگران تهدیدهای دور از خاک خودش نیست.
اخیراً دبیر مجمع تشخیص مصلحت در اظهار نظری گفت: «فعال کردن مکانیزم ماشه فرقی برای ایران ندارد.» این بیان، ساده سازی فاجعهای نظامی است یا تبعات فعال سازی مکانیسم ماشه در برابر فشارهایی که در دهههای اخیر بر کشور وارد شده ناچیز ارزیابی میشود؟ آفای رضایی شاید توسط مشاورانشان توجیه نشده است که فعال کردن مکانیسم ماشه یعنی ابطال قطعنامهای که شش قطعنامه محکومیت ایران را معلق کرده بود. طبق ماده ۷ منشور ملل متحد مکانیسم ماشه اجازه میدهد که علیه ایران اقدامات حاد بینالمللی اعمال شود. مانند ممنوعیت ورود و خروج کشتیها به بنادر و هواپیماها به فرودگاهها. حتی این مسئله میتواند به اقدامات نظامی علیه ایران ختم شود. اقدام نظامی در جنگ 12 روزه بدون مجوز شورای امنیت انجام شد و پس از کسب مجوز اقدامات دسته جمعی هم محتمل میشود. مذاکرات ایران و طرفهای غربی معمولاً پروسهای طولانی، زمان بر و عموماً بی نتیجه دارد. در این فصل با توجه به شرایط طرفین باید چه نگاهی به مذاکرات داشت؟ آیا مذاکرات استانبول هم در صورت فرسایشی و بی نتیجه بودن مثل گفتوگو های ایران و آمریکا ما را با آغاز حملات اسرائیل روبهرو خواهد؟ بی نتیجه بودن گفتوگوها و تنش نظامی همراه با مشکلات کنونی با تعطیلی صنایع و قطع حقوق شاغلین که اکنون هم ثباتی ندارد همراه میشود و شرایط را مشکلتر و غیر قابل پیشبینی خواهد کرد. پرسش این است که این همه سختی و خطر و ستیزه جویی و آسیب و انفجار و شهادت برای چیست؟ برای دفاع نظامی ایران از دعاوی گروه حماس؟ این موضوع باید به دولت خودگردان فلسطین و جهان عرب واگذار شود. ما در عالم همسایگی و روابط مذهبی باید از آنان در مراجع بینالمللی پشتیبانی کنیم. مذاکره در این مرحله با گذشته فرق میکند. در آن زمان اسرائیل در محاصره نیروهای جمهوری اسلامی در منطقه بود و میکوشیدند خطر ساخت تسلیحات اتمی منتفی شود و جمهوری اسلامی از هدف نابودی اسرائیل دست بردارد و در مقابل امتیازاتی بگیرد. اکنون جنگ انجام شده و آمادگی ادامه هم موجود است و روابط سرد شده است. اکنون انتظار دارند جمهوری اسلامی برنامه هستهای آسیب دیده خود را برای مدتی تعطیل کند و رفع تهدید را روشن کند و در مقابل تحریمها لغو شود. اما هنوز هم میتوان با شرط لغو تحریم به توافقی برای تولید سوخت هستهای زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی رسید که پیشنهاد بنده طرح کنسرسیوم بینالمللی است که حتی اگر کشورهای ثالث نپذیرند پیشنهاد آن جلب اعتماد میکند.