کد خبر : 739104 تاریخ : 1404/4/22 - 02:44
فریدون مجلسی- تحلیلگر سیاسی برنده و بازند جنگ ۱۲ روزه برای نویسنده برد و باخت نظامی در این جنگ نامربوط است و هر دو طرف را در کل بازنده می‌دانم. برای نویسنده آسیب ندیدن کشور و ملت مهم است.

در این مورد خاص یعنی وارد شدن ایران در جنگی برای احقاق حقوق گروه فلسطینی حماس که مورد حملات مکرر اسرائیل بوده است برد و باخت آن قابل درک نیست. برای قربانیان خشونت متأسفم و جنایاتی را که در جنگ اسرائیل و حماس به مردم بیگناه رفته است محکوم و از فجایع دولتی مدعیِ فرهنگ و قربانی نازیسم ابراز بیزاری می‌کنم. اما دخالت و پاسخ‌گویی یا مصالحه را در آن دعوا وظیفه دولت و مردم فلسطین و امت مقتدر و ثروتمند عرب می‌دانم که غالباً با شیوه‌های جنگی حماس موافق نیستند و معتقد به اجرای قطع‌نامه ۲۴۲ شورای امنیت و قوانین بین‌المللی و تشکیل دولت فلسطین به موازات کشور اسرائیل در مرزهای شناخته شده قبل از جنگ ۱۹۶۷ و جبران خسارات و برچیدن شهرک‌های اشغالی اسرائیل در ساحل غربی رود اردن هستند. چگونگی و حل این مسئله بستگی به نظر و روش آنها دارد.

دست آورد جنگ
در مورد جنگ ۱۲ روزه برد جمهوری اسلامی را در آن می‌دانم که اولاً اسطوره نفوذ ناپذیری اسرائیل شکسته شد و اکنون می‌تواند با شرایط هوشمندانه‌تری وارد مذاکرات جدی برای پایان دادن مناقشات خود با آمریکا و شرکایش شود. خصوصاً آنکه قدرت فزاینده متکی بر ثروت و علم و صنعت اعراب اسرائیل را وادار به پذیرش تعامل و دادن امتیاز در مقابل تضمین بقای خود می‌کند و ترجیح خواهد داد به جای تحمل هزینه‌های گزاف دفاعی و جنگی از بازار گسترده و ثروتمند عربی منتفع شود.
برد دیگر ایران این است که ضمن مقاومتی نابرابر مطمئن شد که اسرائیل ‌و آمریکا یک جبهه و بسته‌ای واحد هستند و لازم است استراتژی خود را با واقعیات تطبیق دهد و به جای حضور در خاکریز اول دفاع از منافع اعراب مسئله آنان را به استراتژی مسالمت آمیز خودشان واگذار و از آن حمایت کند.
برد سوم آنکه می‌تواند با بهره‌مندی از این فرصت و تعامل به طور آبرمندانه تحریم زیانبار ایران را لغو کند.
اسرائیل نیز به بهای هزینه گزافی که تقبل کرد می‌تواند بقای مسالمت آمیز خود را در تعامل با فلسطینیان و اعراب بداند و از آن بهره‌مند شود.

ضربه ایران به اسرائیل
اسرائیل که در ۴۷ سال گذشته در مقابله با تهدید نابودی از عرصه روزگار ملتهب و نگران بوده و با واکنش‌های حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی و دولت پیشین سوریه و حوثی و حتی حشدالشعبی عراق احساس امنیت و آسایش خود را از دست داده و بعد از عملیات ۷ اکتبر حماس به مرحله جنون رسیده بود با اتکا به حمایت آمریکا و اروپا دست به عملیاتی قماری در همان حد جنون آمیز و خشن دست زد تا حماس و حزب الله و بشار اسد و حوثی را تضعیف کند و سپس در شرایطی که وضعیت اقتصادی ایران مناسب نبود با غافلگیری به دشمن اصلی خود جمهوری اسلامی و فرماندهانش ضربه وارد کند. اما با وجود آسیب فراوان ضربه متقابل و هشدار دهنده‌ای هم دریافت کرد، گرچه آسیب رساندر اما هدف اصلی خود را که براندازی نظام بود دور از دست رس یافت و پس از دخالت نظامی آمریکا در بمباران فردو به آتش بس تن داد.

پس از آتش‌بس
ایران همکاری خودش را با آژانس به حالت تعلیق درآورد. این تعلیق تذکری حاکی از خشم بوده و قابل درک است. اما آژانس در جوّی نگران و نه چندان حمایت آمیز از جمهوری اسلامی قرار دارد. آخرین رأی گیری در شورای حکام نشان داد که غیر از حمایت رقابت آمیز روسیه و چین و کشور کوچک بورکینافاسو از جمهوری اسلامی حمایت نکرد. خروج از NPT هم که به معنی آزادی عمل برای ساخت سلاح هسته‌ای تلقی خواهد شد، و با توجه به اینکه از برخی تریبون‌های فرعی اما وابسته به نظام تبلیغاتی هم درباره آن شده است، به مصلحت نیست و با واکنش خطرناک مواجه خواهد شد.

غنی سازی اورانیوم
با توجه به اینکه غنی سازی در حد قانونی برای ساخت میله‌های سوخت نیروگاه‌های منطقه پیرامونی امکان ادامه کار در قالب یک کنسرسیوم بین‌المللی با مشارکت این کشورها موجود است شایسته به نظر می‌رسد که با رفع تعلیق امکان مذاکره و توافق با غرب در این باره فراهم و با ابراز حسن نیت درباره تشکیل چنان کنسرسیومی احتمالاً با مشارکت عربستان و امارات و ترکیه و مصر که احداث نیروگاه‌های هسته‌ای را در برنامه دارند زیر نظر آژانس بین‌المللی انرژی مذاکره شود.
چون شخصاً بیزار از جنگ و خواهان صلح و آسایش و رفاه مردم و توسعه کشور هستم و این مهم در سایه صلح و امنیت امکان‌پذیر است آرزو می‌کنم مقامات به جای اندیشه انتقام متقابل و تصاعدی به حفظ زیربناهای ارزشمند موجود بیندیشند تا با فراهم آمدن امکان مشارکت سیاسی مردم و رفع موانع بین‌المللی بتوان با سرعت بیشتر در راه توسعه جبران مافات کرد و بتوانیم حضور فعالی در شأن ایران در عرصه بین‌المللی داشته باشیم.