کد خبر : 698008 تاریخ : 1404/2/8 - 02:50
علی ظفرزاده - دبیر کل جمعیت تولید گرایان ایران تأمین منافع ملی با دیپلماسی فهم وعمل سیاسی نسبی است، علم سیاست فن وفرمول نیست.

جوهر ومحور علم سیاست شناخت منافع بازیگران بین‌المللی در عرصه سیاست، شامل منافع سیاسی واقتصادی وقدرت وموقعیت، کوتاه مدت و بلند مدت تأمین منافع ملی است.
علم سیاست همانند دیگر علوم انباشتی ونظری است وتشخیص منافع ملی نیازمند مفهوم سازی و درک موقعیت زمانی ومکانی و موقعیت‌ها است.
*فهم، متأثر از رویدادهای تاریخی موقعیت‌ها است وبینش سیاسی همبستگی معناداری به فهم وتجربه سیاستمدار دارد.
*کسی ممکن است سال‌ها در عرصه سیاسی حضور داشته اما فاقد بینش سیاسی رو به رشد باشد، بنابراین فهم سیاسی صرفاً آموزشی نیست بلکه کفه تفهمی ادراکی وذاتی آن سنگین‌تر است.
شناخت رقبای بین‌المللی، تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، اقتصاد، دانش، تکنولوژی، توان نظامی وسیاسی ودیگر عوامل ملی، کنشگران بین‌المللی پیش فرض هرگونه کنش سیاسی است.
بنا بر این ملاحظات بود که پس ازجنگ جهانی اول دانش روابط بین‌الملل مورد توجه قرار گرفت وبه عنوان رشته علمی مجزا در دانشگاه‌های اروپا وامریکا ایجاد شد وپس از جنگ جهانی دوم وتجربیات حاصله از مذاکرات ومناقشات تکامل یافت واساتید ویژه شاخه‌های متعدد رشته روابط بین‌الملل تربیت شدند.
اساتید برجسته حوزه سیاست هانس جی. مورگنتاو است. او بنیان‌گذار نظریه واقع‌گرایی سیاسی، نظریه‌ای کلیدی در دیپلماسی است که در کتاب معروفش «سیاست در میان ملت‌ها» آن را به رشته تحریر درآورده است.
*براساس نظریه وی دیپلماسی زمانی موفق است که مبتنی بر واقع‌گرایی باشد و بر پایه‌ی درک درست از قدرت و منافع ملی شکل بگیرد.

چهار شرط اساسی دیپلماسی:
1. درک درست از منافع ملی خود و دیگران: کشورها باید منافع خود را به‌طور واقع‌بینانه بشناسند و درک کنند که دیگر بازیگران بین‌المللی نیز بر اساس منافع خود عمل می‌کنند.
2. توانایی دیدن سیاست از منظر دیگران: یعنی دیپلمات باید بتواند دنیای ذهنی و منافع طرف مقابل را بفهمد و تحلیل کند.
3. آمادگی برای سازش در مسائل قابل مذاکره: نه از موضع ضعف، بلکه برای جلوگیری از برخورد پرهزینه، به شرطی که منافع حیاتی به خطر نیفتد.
4. اتکا به قدرت در صورت شکست دیپلماسی: اگر دیپلماسی موفق نشود، باید آمادگی استفاده از قدرت برای دفاع از منافع ملی وجود داشته باشد.
*مورگنتاو تأکید می‌کرد که دیپلماسی اخلاق‌محور، اگر از واقعیت‌ها جدا شود، منجر به فاجعه می‌شود؛ بنابراین، دیپلماسی موفق باید همیشه در چارچوب توازن قدرت و شناخت دقیق واقعیت‌های سیاسی جهانی عمل کند وقدرت اساس روابط بین‌الملل است ولی باید با مسئولیت های همراه باشد تا از خشونت جلوگیری شود.
۴- دولت‌ها باید آماده مصالحه در مورد موضوعاتی که برایشان حیاتی نیست باشند.
۵- دولت هرگز خودرا در موقعیتی قرار ندهند که عقب نشینی از آن بدون ازدست دادن حیثیت یا قبول مخاطرات ناممکن باشد.
۶- نیروهای مسلح ابزار سیاست خارجی‌ هستند نه اربابان.
*بر اساس نظریه مورگنتا نظام بین‌الملل آنارشیک (یعنی در نظام بین‌الملل هرج‌ومرج و بی قانونی وجود دارد) است وقدرت ومنافع ملی دومفهوم اصلی هستند ومفهوم منافع ملی جوهره سیاست تلقی می‌شود و ایدئولوژی واخلاقیات پوشش‌های هستند که واقعیت سیاست را پنهان می‌کنند و دیپلماسی باید عاری ازجنگ آوری باشد، یعنی نباید تابع مبارزات ایدئولوژیک شود.
از نظر او برای حفظ نظم وصلح بین‌الملل با توجه به آنارشیک بودن نظام بین‌الملل (یعنی در نظام بین‌الملل هرج‌ومرج و بی قانونی وجود دارد) چهار اصل زیر باید رعایت شود.
۱- موازنه قدرت ۲- حقوق بین‌الملل ۳- سازمان‌های بین‌المللی ۴- دیپلماسی بین‌المللی.

عناصر قدرت ملی از نظر مورگنتا:
۱- جغرافیا ۲- منابع طبیعی ۳- توان صنعتی (تکنولوژی بومی) ۴-امادگی نظامی، ۵- جمعیت ۶- منش وروحیه ملی -۷ کیفیت دیپلماسی ۸- کیفیت حکمرانی
این چکیده نظریات کاربردی استاد برجسته روابط بین‌الملل است که در بخش مذاکرات بین دولت‌ها کاربرد دارد. کتاب او مرجع درسی است که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود.
در این مقطع که کشور در وضعیت قرمز -آبی، مذاکره- مناقشه، با امریکا قرار دارد نگاه و استفاده از نظریه مورگنتا برای تیم مذاکره کننده در مذاکرات توصیه می‌شود.
خوشبختانه جامعه ایران ازمرحله شعارهای عوام گرایانه وتنش آفرین، به‌عنوان فریضه ومکمل فرایض عبور کرده وبه مرحله سوژه شناسا رسیده است. نظریه صلح مصلحتی حسنی (ع) هم بعنوان یک استراتژی مطرح است که در قالب نظریه واقع گرایی ارزیابی می‌شود.
ما به یک جهش استراتژیک رسیده‌ایم. اگر ادامه یابد از دام شعارهای عوام گرایانه، تنیده در ذهن وزبان رسته، و واقعیات قدرت و الزامات آن را درک کرده‌ایم، اگر چه با تأخیر و خسارات و آسیب مادی و معنوی همراه بوده است، اما نحوه ورود خرمندانه مقامات به مذاکر ه با آمریکا قابل تقدیر و واقع گرایانه ارزیابی می‌شود.
موفقیت در مذاکرات جایگاه ایران را با چند مؤلفه مهم از عناصر قدرت ملی و تقویت سایر مؤلفه‌ها و همزمان اصلاحات به نفع مردم و رفع تبعیض و اعلام عفو عمومی در عرصه ملی و بین‌المللی تثبیت خواهد کرد.
قبول قطع‌نامه 598 از سوی بنیان‌گذار جمهوری اسلامی که به پایان جنگ انجامید و همچنین گفت‌وگو ایران با شش قدرت جهانی در موضوع برجام دو اقدام مهم تاریخی هستند که در قالب نظریه واقع گرایی ارزیابی شده و می‌شوند. اکنون هم در مذاکرات ایران با امریکا بهره گیری از نظریه واقع گرایی نتیجه می‌دهد نه آرمان گرایی و لج و لج بازی.