در حالیکه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا با جدیت ادامه دارد و هفته های آینده دور سوم این مذاکرات با وساطت عمان برگزار خواهد شد، بسیاری از تحلیلگران پیگیر واکنش های سیاسی دیگر کشورها هستند. کشورهای خاورمیانه، اروپا و روسیه، هر یک واکنش خاصی نسبت به این مذاکرات داشتند.
در این میان، روسیه که در مذاکرات دوران شهید رئیسی، نقش برجستهای در مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا داشت، اکنون نیز، تلاش دارد نقش برجستهای در مذاکرات ایفا کند. این نقش به حدی جدی است که مذاکره کنندگان ایران، قبل از مذاکرات دوم در رم و مذاکره کنندگان آمریکایی، پیش از مذاکرت نخست در عمان به روسیه سفر کردند تا نظر مسکو را در رابطه با این مذاکرات جویا شوند.
در مذاکرات قبل، به جز روسیه و اروپا، چین هم مشارکت زیادی در وساطت ایران و آمریکا داشت اما در مذاکرات فعلی، چین دیگر نقش آفرینی سابق را ندارد و پکن ترجیح داده سکوت پیشه کند. اگرچه پکن رسما از حلوفصل معضلات هستهای ایران و آمریکا حمایت کرده است، اما دیگر آن نقش آفرینی سابق را ندارد و به نظر میرسد علاقه اش را به واسطه گری از دست داده است. اما آیا این سخن درست است؟
ترامپ بارها اعلام کرده که چین بزرگترین دشمن خارجی اش به حساب میآید. برخی تحلیلگران معتقدند آمریکای ترامپ با حلوفصل مشکلاتش با روسیه و ایران، قصد دارد به مصاف چین رفته و تمام تلاشش را برای محدود کردن پکن به کار گیرد. از این رو چین علاقه زیادی به توافق هستهای میان تهران و واشنگتن ندارد و دوست دارد اختلافات تهران و واشنگتن پا برجا باشد تا از فشار آمریکا بر او کم شود و همزمان، بتواند از طریق تجارت با ایران، این کشور را به یکی از متحدان اصلی خود در خاورمیانه تبدیل کند.
در مقابل این تحلیل، تبیین دیگری وجود دارد که مسئله را از جهتی دیگر بررسی میکند. بر اساس این تحلیل دوم، حلوفصل معضلات هستهای ایران و آمریکا به معنی رفع موانع تجارت میان ایران و کشورهای دیگر، به دلیل رفع خطر اسنپ بک و لغو تحریم های آمریکا، خواهد بود و همین مسئله میتواند مشکلات چین را در تحقق آرزوی دیرینش برطرف کند.
بر اساس یک تئوری، چین اساس سیاست خارجه خود را بر «تجارت» بنا نهاده است و مصداق این سیاستِ تجارت محور در خاورمیانه طرح «کمربند و جاده» است. نقطه عطف این طرح اتصال آسیا، آفریقا و اروپا از طریق شبکهای از مسیرهای تجاری زمینی و دریایی است. این پروژه یک نقطه ژرف و مهم در سیاست خارجی و اقتصاد چین بوده که از سال 2013 شروع به کار کرده است .
بر اساس این نظر، چین به دنبال ثبات کشورهای خاورمیانه، رفع تنشها و عادی سازی روابط تجاری است تا بتواند طرح خود را پیش ببرد. یکی از علتهایی که باعث شد شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، دو سال قبل، میان تهران و ریاض واسطه شود و تنش های آنان را رفع کند، همین امر بود .
بنابراین، چین نه تنها از بهبود رابطه ایران و آمریکا ناراحت نمیشود بلکه با آغوش باز از این مسئله استقبال میکند. اما اگر چنین است پس چرا چین دیگر نقش سازنده سابق را در زمینه بهبود رابطه ایران و آمریکا ایفا نمیکند؟ علت این است که چینِ شی جین پینگ دشمن آمریکای ترامپ است و قدرت وساطت میان ایران و آمریکا را ندارد؛ چرا که اساسا قدرت واسطه گری ندارد. رابطه چین و آمریکای ترامپ مانند رابطه چین و آمریکای اوباما نیست و همین مسئله باعث شده پکن به گوشهای خزیده و منتظر نتیجه مذاکرات باشد.
خبر فوری