مایی که ما مردم نیستیم ولی به نام ما و برای ماست. مایی که با ما بیگانه است ولی مارا درهم شکسته است. ادامه سخن من از آن مایی است که ما نیستیم مایی که انزوا و تحریم را بر خود تحمیل کرده ومی کند. مایی که درگذشته اسیر مانده و با آینده بیگانه است. مایی که قدرت وتوان را در برد وسوخت موشک جستوجو میکند نه اندیشه، دانش، توسعه، رسانه، تجارت، اقتصاد. مایی که دیپلماسی را به میدان واگذار میکند وهزینه میکند وزیان میبیند. مایی که به نشست داووس وسخنان ظریف میشوردوکفن پوش میشودکه گفته است زنان بدون پوشش اجباری مورد مزاحمت قرار نمیگیرند ونگفته که برزنان سخت میگیریم وجریمه کرده و.... مایی که نمیخواهد بداند درنشست داووس چه گذشت کشورها چگونه در مقوله هوش مصنوعی رقابت کرده ودرسرمایهگذاری دراین حوزه ازهم پیشی میگیرند وآیندهای را میسازند که ما از آن دور مانده وخواهیم ماند. مایی که پیروزی را درغزهای شدن ولبنان شدن میبیند نه دردبی شدن وعربستانی که درحال شدن است. مایی که مرگ را میستاید و انگار زندگی را نمیشناسد ویا برای دیگران چنین نمایش میدهد. مایی که ازگفتوگو میگریزد و ستیز را بهتر از گفتوگو میستاید. مایی که فرصتهای تاریخی را میسوزاند وبه آتش میکشد وتهدیدها را به رایگان به جان میخرد. مایی که نخبگان را میراند و غیر نخبگان را ارج مینهد. اندک کسانی که ماندهاند نیز ستودن پیشه میکنند تا تنها اندکی گفتن بتوانند. مایی که یاد نگرفتهایم پذیرش عدم موفقیت نشانه توانمندی است و آن را پیروزی میخوانیم. مایی که تحریم را نعمت ودور زدن تحریم را فرصت میداند و نمیداندچه میدهد وچه میگیرد. ما که توسعه را نمیشناسد و شعار میدهد و انگار با خردورزی بیگانه است. مایی که نیاندیشیده سخن میگوید وبارمعنایی وپیام سیاسی سخن خویش نمیداند وهزینه روی هزینه میتراشد. مایی که زندگی و پیشرفت کشورهای پیرامون را نمیبیند ودرک درستی از مناسبات بینالمللی و فرصتها ندارد. این ما با ما چه کرده ومی کند. آن ما برای این ما، مشکلات انباشته به بار آورده، به خود آییم از مایی قبلی بیرون آییم و به مایی که سر لوحه کار، پیشرفت، ترقی، رفاه، همزیستی مسالمت آمیز، دور از تنش و درگیری در آییم.