کد خبر : 696235 تاریخ : ۱۴۰۳/۱۰/۲۲ - 04:14
عباس عبدی نقطه عطف نظام رسانه‌ای ۱۸ دی سالگرد اصالت تأسف‌بار موشك به هواپیمای اوكراینی بود. رویدادی كه اثرات بسیار منفی در فضای سیاسی ایران داشت و می‌توان گفت نقطه عطفی در نگرش و اعتماد عمومی به ساختار بود. این یادداشت یكی از تبعات آن را كه ممكن است كمتر به چشم حكومت بیاید به تصویر كشیده است.

اخیرا مطلبی منتشر شد كه بیانگر مواضع بیش از ۵۰ تن از فعالان رسانه‌ای یا سیاسی طی ۳ روز اول رویداد، یعنی از سقوط تا اعلام رسمی اصابت موشك بود؛ مواضعی كه به ‌طور ضمنی یا صریح اطلاع‌رسانی غربی‌ها و مخالفان نظام را درباره اصابت موشك به هواپیما رد می‌کرد. البته هنگامی كه مستندات را می‌خوانیم، برخی افراد به این صراحت نگفته‌اند، ولی در مجموع رویكرد اطلاع‌رسانی مخالفان حكومت را رد كرده یا نمی‌پسندیدند.

موضع همه این افراد از یك زاویه نبود؛ برخی وظیفه توجیه‌گری داشتند و هر خبر رسمی را تأیید یا خبر مخالفان را چشم بسته رد می‌كنند. تعداد قابل توجهی از آنان افراد موجهی هستند كه ظاهرا بی‌گدار به آب نمی‌زنند؛ انگیزه‌های آنان اغلب خیرخواهانه بود و قصد دفاع از سیاست‌های رسمی را نداشتند، بلكه هدف‌شان دفاع از كشور بود، ضمن اینكه استدلال‌های به نسبت قابل توجه هم در خصوص غیرممكن بودن اصابت موشك می‌شنیدند. مهم‌ترین استدلال این بود كه در صورت اصابت موشك، هواپیما در آسمان منفجر می‌شود و این را خیلی‌ها می‌گفتند. نكته دیگر اینكه ضوابط امنیتی پرواز آن اندازه دقیق هست كه چنین رخدادی را شاهد نباشیم. ولی نمی‌دانستند موشك تور- ام۱ مثل نارنجك عمل می‌كند و پیش از اصابت منفجر شده و تركش‌های آن به هدف اصابت می‌كند.

همان سوراخ‌هایی كه در بدنه هواپیمای اوكراینی بود و نشانه اصابت تركش از بیرون است. در هر حال خیلی‌ها آمادگی ذهنی این را نداشتند كه در آن شرایط بخواهند بشنوند كه این هواپیما با موشك خودی ساقط شده است و در نتیجه با ادعاهای رسمی همدلی كردند و روایت رسمی از سقوط هواپیما تا دو روز اول روایت غالب بود و تبلیغات غربی‌ها را نوعی جنگ روانی می‌دانستند كه البته چنین رفتاری مسبوق به سابقه بود. از روز دوم كم‌كم این روایت كمرنگ شد و تق آن در روز سوم در آمد. در حالی كه نظام اطلاع‌رسانی رسمی می‌توانست از روز اول روایت خود را با اما و اگر مواجه كند و انواع و اقسام خلاف‌های آشكار را بیان نكند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این روایت‌محوری سقوط كامل اعتماد به نظام رسانه‌ای رسمی شد. این بی‌اعتمادی به كسانی هم كه به ‌طور صریح یا ضمنی علیه اصابت موشك موضع گرفته بودند نیز سرایت كرد. پس از روشن شدن حقیقت هر كه علیه اصابت موشك موضع گرفته بود، احساس كرد كه روایت رسمی او را فریب داده است. آنان دو گروه بودند؛ برخی افراد معتبری هستند و مردم به حرف آنان اعتماد دارند.

این گروه از این پس در موارد مشابه سكوت می‌كنند، حتی اگر روایت‌های رسمی را معتبر بدانند، حاضر به دفاع از آن نخواهند شد؛ چون مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد؛ پس اصل را بر نادرستی روایت‌های رسمی می‌گذارند. حتی اگر دفاع كنند هم فایده‌ای ندارد، زیرا مخاطبان این سابقه را روی میزشان می‌گذارند. خودشان هم چون این ضعف را احساس می‌كنند ترجیح می‌دهند سكوت كنند. جالب اینكه تجربه اینها، دیگران را هم به سكوت وادار می‌كند. گروه دوم كه ماله‌كش هستند؛ اعتباری ندارند و دفاع آنها اثری ندارد و احتمالا در دفاع از روایت‌های رسمی مواضع تند‎تر و افراطی می‌گیرند. شاید مدافعان و هواداران را راضی كنند، ولی نتیجه از پیش روشن است. دیگر اثر مهم این رفتار، بازسازی و تقویت اعتبار نظام رسانه‌ای غربی و مخالفان و كلا هر چه ضدروایت رسمی است، بود.

این اثر تخریبی در آینده نیز بر فضای ارتباطی و اطلاع‌رسانی ایران استمرار خواهد داشت. بی‌اعتباری رسانه رسمی كه پیاپی پیام‌هایی را در نفی اصابت موشك و هر احتمالی به جز روایت رسمی پخش می‌كرد نیز مزید بر علت شده كه قدرت رسانه‌ای نظام را در مواجهه با دیگران بسیار تضعیف كرده است. با این حساب حتی اگر به جنگ روایت‌ها قائل باشیم، از همین الان نتیجه آن معلوم است؛ گویی با تیر و كمان به جنگ پهپاد رفتن است. این ناكارآمدی رسانه رسمی از پیام اخیر مقام رهبری به صدا و سیما قابل استنتاج است كه «امروز پیروزی یك طرف را توانایی او در گرفتن و رساندن پیام و روایت او از واقعیت، رقم می‌زند؛ بسیار پیش و بیش از آنكه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه مهم باید دقت و تلاش و ابتكار خود را مضاعف كنیم.» اگر با اتكا به وضعیت موجود بخواهیم از رو در رویی احتمالی دو‌ نظام رسانه‌ای ارزیابی كنیم باید دور پیروزی را پیشاپیش خط كشید؛ چون با این نظام رسانه‌ای فشل به مقابله با دیگران نمی‌توان رفت و پیشاپیش شكست خورده است.