کد خبر : 696141 تاریخ : ۱۴۰۳/۱۰/۱۷ - 03:43
رابطه فقر با تحریم گروه اجتماعی: موضوع فقر و نابرابری اجتماعی و شکاف طبقاتی مردم را آزار می‌دهد. چندی پیش وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد که بیش از 30 درصد مردم زیرخط فقر نسبی و شدید قرار دارند.
علی آقا محمدی، مدیر اقتصادی دفتر رهبری گفت که نزدیک به 20 میلیون ایرانی در شرایط سخت و کم برخوردار زندگی می‌کنند. روز گذشته در نشست «افق‌گشایی موضوع فقر» رئیس مؤسسه کار و تأمین اجتماعی گفت: ۲۷ درصد مردم درگیر فقر هستند. علی ربیعی، دستیار ویژه رئیس‌جمهور در این نشست ریشه فقر را مسائل سیاسی و فرهنگی دانست و گفت: تداوم تحریم‌ها باعث فقیرتر شدن مردم می‌شود. با این وجود آرمان گراها و تندروها کماکان به دنبال آمریکا ستیزی و اسرائیل ستیزی هستند و دو لایحه پالرمو و سی اف تی از سال 97 تاکنون در مجمع تشخیص مصلحت نظام خاک می‌خورد. نپیوستن به اف ای تی اف ارتباط بانکی ایران با بانک‌های جهان را مختل کرده و هزینه انتقال پول به کشور را نیز بیشتر کرده است.

ضرورت تأمین نیازهای اساسی
رئیس مؤسسه کار و تأمین اجتماعی بابیان اینکه بین ۲۲ تا ۲۷ درصد مردم درگیر فقر بوده و در تأمین حداقل نیازهای اساسی دچار مشکل هستند، تأکید کرد: اهمیت دادن به موضوع فقر جزو مهم‌ترین مسائلی است که باید به آن توجه کرد. امروز فقر در ایران دیگر یک مسئله حاشیه‌ای نیست بلکه به یک واقعیت انکارناپذیر تبدیل‌شده است. ابراهیم صادقی فر گفت: با اهرم اقتصادی به جنگ فقر رفتن اشتباه است و باید ریشه‌های آن را در موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دنبال کرد. صادقی فر با تأکید بر اینکه سیاست‌گذاران باید برنامه جامع و هماهنگی برای فقرزدایی داشته باشند، افزود: در کشور نیاز به یک گفتمان رفاهی داریم. آمارها نشان می‌دهد که بازماندگی از تحصیل در حال افزایش است که این نیز به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی است و باید مسائل مربوط به آن را بررسی کرد. سیاست‌گذاری در دولت‌ها در کاهش یا افزایش فقر در جامعه در کنار عواملی مانند جنگ و کرونا تأثیرگذار بوده است. باید دید چرا باوجود منابع نفتی همچنان جامعه درگیر فقر است؟ سهم ساختارهای اجتماعی و فرهنگی در بازتولید فقر چه بوده است. پاسخ دادن به این سؤالات باعث می‌شود در جهت فقرزدایی قدم‌های درستی برداریم.

انقلاب برای فقرزدایی بود
«علی ربیعی» دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور گفت: شعار انقلاب اسلامی فقرزدایی و علت مشارکت مردم در آن نیز مقابله با همین مسئله بود. باوجوداینکه رهبران ما همیشه آرزوی مقابله با فقر را داشتند، روسای دولت‌ها همیشه به دنبال حل این مشکل بودند اما این مسئله محقق نشده است.
وی بابیان اینکه تحریم فقر را از استثنا به‌قاعده تبدیل کرده، گفت: نمی‌دانم کسانی که تحریم را نعمت می‌دانستند چطور باید جواب خدا را بدهند؟ سیاست‌هایی که رفع تحریم را به تعویق انداخت منجر به فقر گسترده شد. بخشی از ناکارآمدی سیاست‌های فقرزدا در ایران ناشی از عوامل بیرونی است. زیست درازمدت در دوران تحریم هم امید زدا ست هم جامعه را از احساس اطمینان تهی می‌کند و درنهایت منجر به زندگی در شرایط ریسک می‌شود. عدم آرامش روانی در زمان زندگی همراه با ریسک، از دلایلی است که در فقرزدایی ناکام ماندیم.

نابرابری بیرونی و درونی
ربیعی گفت:‌ نخستین یافته من این است که کشورهای جهان سوم مانند ایران با نابرابری بیرونی و درونی مواجه هستند. اکنون حتی در کشورهای توسعه‌یافته‌ نیز نابرابری وجود دارد که این در داخل نیز تأثیر می‌گذارد و نابرابری در داخل نیز منجر به شکاف داخلی می‌شود. درگذشته احساس نابرابری کمتر بود اما اکنون افزایش‌یافته است. بخشی از ناآرامی‌های سیاسی و بی‌ثباتی سیاسی ناشی از فقر است.

سیاست‌ توسعه‌ای مانع برابری
ربیعی گفت: روند توسعه در کشور بر اساس دیدگاه‌های مدرنیزاسیون (جامعه مدرن) شکل‌گرفته است. نخستین علتی که منجر به عدم تحقق فقرزدایی شده مسئله سیاست‌های توسعه است که دستیابی به ثروت را نابرابر می‌کند. در ذات این نوع سیاست‌ها نابرابری و فقر نهفته است. هرقدر این سیاست‌ها تداوم پیدا کند ما نابرابری را خواهیم داشت و امیدی به بهبود نیست.

آفت مدیریت‌ فامیلی
ربیعی بابیان اینکه یکی از علل عدم فقرزدایی را نهفته در سیاست‌گذاری‌ها می‌داند، تأکید کرد: مشکل اساسی ما که مرتبط با فقر است، بروکراسی آسیب خورده است و نظامی که اساس آن نخبه‌گرایی نیست موفق نخواهد شد. مدیریت فامیلی و آسانسوری باعث می‌شود در بخش سیاست‌گذاری عملکرد مناسبی نداشته باشیم. بروکراسی کنونی ما نمی‌تواند سیاست رفاهی درست تولید کند، سیاست‌گذاری‌های ما با فقدان دانش همراه است.

تعارض منافع و فساد
ربیعی، تعارض منافع و فساد را سومین عامل عدم تحقق فقرزدایی برشمرد و گفت: کشورهای شبیه به ایران آن‌قدر مسائل جاری دارند که سیاست‌گذار فرصت سیاست‌گذاری معطوف به حل مسئله را ندارد و باید با چالش‌ها مواجه شود. تعارض منافع قدرت سیاست‌گذاری را کاهش می‌دهد و ۲ دام ایجاد می‌کند؛ نخست تعارض منافع و دیگری سیاست‌های توده‌ستایانه. بزرگ‌ترین عامل عدم کارآمدی سیاست‌های فقر در این نکته نهفته است که فقر وقتی قاعده شد دیگر قابل‌برنامه‌ریزی نیست. فقر قاعده یعنی وقتی صدک‌بندی می‌کنید و افراد به سهولت سقوط می‌کنند، سیاست‌گذاری سخت می‌شود.
برگرفته از: جماران