کد خبر : 695896 تاریخ : ۱۴۰۳/۱۰/۵ - 01:19
رضا رمضانی خورشید دوست- استاد دانشگاه امیرکبیر و عضو انجمن علوم سیستم‌های ایران وفاق پزشکیان پشتوانه نظری ندارد معنای «وفاق» دولت با مردم به صورت «همکاری» یا «ائتلاف» با بخشی از «مردم» مخالف خواهد بود.

پرسش این است وفاق یا دباس که مورد تأکید رئیس‌جمهور است، در دستگاه هدف-وسیله چه وضعیتی دارد؟ آیا اهداف دباس با اهداف رئیس‌جمهور همخوان است؟ در گفتار که نیست. آیا پزشکیان هم ضدتوسعه است؟ آیا می‌توان طرفداران توسعه با طرفداران ضدتوسعه وفاق کنند؟ چنین وفاقی بر سر چیست و چگونه است؟ آیا وسیله های مورد نظر دباس برای رسیدن به اهداف خود، همخوان با وسیله های مورد نظر رئیس‌جمهور است؟ یعنی پزشکیان هم با مردم سالاری مشکل دارد، در پی نابودی غرب است، ولو به کشته شدن نیمی از جمعیت عالم؟ از این پرسش‌ها بسیار است که جای پرداخت به ان در این نوشتار نیست.
دست‌کم در گفتار، مواضع پزشکیان در قبال هدف‌ها و وسیله‌ها چنین نیست. علاوه بر این در اظهارات پزشکیان در دوران انتخابات، بسیاری از مشکلات کشور را ناشی از هدف‌ها و وسیله های دباس(وفاق) ذکر کرد. آیا اهداف و وسایل گردانندگان دباس پس از انتخابات متحول شده است؟ اگر دباس همان است که دیروز ذم و نفی می‌شد، وفاق به چه معناست؟
دو «ایراد نظری» در وفاق پزشکیان دیده می‌شود:
اول، پزشکیان بین «ستیزگر پس از انتخابات» و «رقیب انتخاباتی» فرق نمی‌گذارد. این خطا ناشی از فقر نظری است. از این بحث می‌توان دریافت که وفاق مورد نظر پزشکیان پشتوانه نظری لازم را ندارد و صرفا بارقه‌ای به امید رهایی از مخمصه های کنونی و البته از سر خوش‌نیتی و ساده‌انگاری و شاید هم ناچاری.
دوم، از اظهارات پزشکیان برمی آید که یکی از شروط عدم موفقیت دولت های پیشین، مشارکت ندادن مخالفان در دولت بود. این شرط نه لازم است و نه کافی و در تعارض با ضرورت شایسته سالاری در کشور است. ای بسا موافقان یا مخالفان ناشایست، که اختیار و قدر بیابند و تیشه به ریشه منافع مردم و دولت بزنند. البته این احتمال از موضع ستیز با دولت به مراتب بیشتر است. این اظهارات، معنای وفاق مورد نظر رئیس دولت و دولتیان را مبهم تر و آشفته تر می‌کند.‌ و جای خالی نظریه پردازی منسجم را در آن به وضوح می‌توان دید.

وفاق با مردم
در نبود احزاب توانمند و کاستی و کم توانی نهادهای مردمی، دشوار است بتوان وفاق دولت با مردم را تبیین کرد. اگر فرض کنیم که رأی مردم به رئیس‌جمهور، حداقل نشانه‌ی وفاق به هر معنا با دولت مستقر باشد، فقط حدود یک چهارم مردم به هر علت، موافق دولت بودند، بقیه رویگردان یا مخالف بودند. در اینجا نیز طیفهایی از مخالفان- برشمرده پیشین مانند براندازان- هستند که دولت نمی‌تواند با آن ها- به هر معنا- وفاق داشته باشد. وفاق با مردم مخالف یا رویگردان، چه معنایی دارد و چگونه ممکن است؟
از منظر هدف-وسیله، یافتن اهداف مشترک و یا وسیله های مورد توافق بین دولت و مردم مخالف اهمیت محوری دارد. می‌توان «توسعه ملی» را به عنوان «هدف مشترک» طیف بزرگی از مردم بیان کرد. البته تدقیق آن نیاز به یک مطالعه روشمند دارد. سپس «مشارکت ملی»، «وسیله مشترک» برای «توسعه ملی» خواهد بود. از برخی اظهارات دولت بر می‌آید که نظراً چنین موضعی داشته باشد. بنا بر این، نظراً معنای «وفاق» دولت با مردم به صورت «همکاری» یا «ائتلاف» با بخشی از «مردم» مخالف خواهد بود.
در عمل، جلب اعتماد و ایجاد امید و جلب مشارکت مردم، فرایندی تعاملی (interactive) است. یعنی نمی‌توان گفت که کدامیک از این سه، مقدم بر دیگری است، بلکه، بر حسب «مدل منطقی وست چرچمن» برای رفع مشکل در شبکه‌های پیچیده باید با چند اقدام موازی همزمان آغاز کرد، نه همه اقدامات را، موکول به یک اقدام کرد. مثلاً در تقویت نهادهای مردمی گامی برداشت و مشارکت مردمی را آسان کرد؛ همزمان با مبارزه با فساد بر اعتماد مردم افزود؛ همزمان با افزایش رفع مشکلات مردم به دست مردم، امید به اصلاح را افزود.

چند پرسش بنیادین
آیا این نوع وفاق با مردم از قوه مجریه برمی آید؟ آیا چنین وفاقی موکول به تصمیم نظام، یعنی فراتر از قوه مجریه، نیست؟ آیا لازمه چنین وفاق، روی خوش به مردم سالاری، در کل نظام نیست؟ آیا ظرفیت ساختاری نظام برای چنین وفاقی مساعد است؟ آیا تحول ساختاری در نظام برای وفاق با مردم (سه چهارم رویگردان یا مخالف) ممکن است؟ این مباحث زمینه را برای «تبیین وفاق در نظریه پردازی گذار» می‌گشاید.