چاوشسکو درمیانه سخنرانی با اعتراضی ساده فرو ریخت. اسد ناگهان ناپدید شد. اعتراضات مردم سوریه راه حلی سادهتر داشت. نه اسد ونه پشتیبانان اسد نخواستند واقعیت را بپذیرند، آنها با هم به جای گفتوگو، نبرد با مخالفان را درپیش گرفتند. سیزده سال هزینه شد تا اسد بماند. قربانیان زیادی از مردم گرفته شد، منابع مادی بسیاری از کشور درسوریه هزینه شد و بر باد رفت.
گرفتار توهم شدن همین پیامد را دارد. در همه این سالها سخن دوستداران وطن به هیچ گرفته شد. پیشنهادهای سازنده درهیاهوی سرکوب واز میان برداشتن مخالفان درگوش کسی ننشست. کم کم کی بود وکی بود بیشتر شنیده خواهد شد. مدافعان اسد که سالها در سوریه ایفای نقش میکردند به ناگهان هیچ شدند. خاندان اسد درسیزده روز پودر شدند. سرنوشت دیکتاتورها عبرت انگیزاست. سرعت رخدادها فرصت تحلیل را ازهمه میگیرد.
سرنگونی تند و سریع اسد بدون خشونت و کشتار صورت گرفت. ارتش بدون مقاومت تسلیم شده و نیروهای نظامی دست به مقاومت نزدند. آینده سوریه در پیچ و خم های گوناگون تنگناهای بسیاری پیش رو خواهد داشت. نقش کشورهای گوناگون قابل اهمیت است. تنها فروشکستن خاندان اسد مشکل سوریه را حل نمیکند.
آینده سوریه به سادگی که تصور میشود نیست. ایران میتوانست به جای کمکهای بی دریغ به بشار اسد نقش میانجیگیری را برعهده بگیرد. توهمها این فرصت را بر باد داد. اسد سهمی به مخالفین ندادویا نگذاشتند که بدهد، حالا مخالفین سوریه را گرفته اندواسدراهی جزفرار نداشته است. مردم تحقیر شده یک لحظه آهنگ رهایی کردهاند.
سرنوشت تمامیت خواهی همین است. دیر وزود دارد ولی سوخت وسوز ندارد. آنهایی که فرصت اصلاحات از خود وکشورها را میگیرند گام درمسیر ویرانی مینهند. بدون آینده نگری سودهای زودگذر وآنی را برمنافع ماندگار ترجیح میدهند.
سرنوشت تمامیت خواهی دربرابر ماست. رخدادها برای درس گرفتن وآموختن است. اگر موشک به جای فرهنگ نشست و اگر همه چیز وابسته به شعارهای نظامی غالب شد نتیجه همین میشود. همه باید ازسرنوشت اسد درس عبرت بگیرند. جای رجز خوانی وفرا فکنی نیست، بلکه هنگام اندیشیدن است.