روزنامه ستاره صبح حاصل شوق سوزان و خلاقیت علی صالح آبادی است. زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب که پس از تحمل تنگنای سلول انفرادی، هر روز قدر تماشای طلوع آفتاب و آزادی را میداند. هر روز با ستاره صبح بیدار میشود و هر شب با رویای طلوع ستاره بعدی به خواب میرود. وقتی سیاست ورزی را کنار گذاشت روزنامه نگاری را پیشه کرد، مدام نوشت و هر روز ورزیدهتر شد. شگفتا که علی صالح آبادی هنوز به اصلاح و بهبود اوضاع امیدوار است. ایران را دوست دارد و دلش در گرو مردم است. او در مراسم نکوداشت 20 سال فعالیت روزنامه نگاری خود اعلام کرد: «من صدای بی صدایان هستم.» همین بس که روزی مخاطب ناشناسی مستأصل از یکی از نهادهای دولتی با تنها داراییاش که یک قالیچه بود از بیرجند به روزنامه آمد و درخواست چاپ رنج نامهاش را در ازای اهدای قالیچه داشت. صالح آبادی نه تنها رنج نامه را بدون چشم داشتی چاپ کرد، بلکه فردایش نامهای برای بنیاد مستضعفان نوشت، روزنامه را زیر بغل زد و صاحب رنج نامه را برای دادخواهی به نهاد مربوطه برد و پس از 27 سال گره از کار یک هموطن گشود. صالح آبادی با تمام ظرفیت روزنامه، برای مردم مینویسد. هر شب با دقت و وسواس در صفحه یک تیتر میزند. اشتیاق وی به انتشار روزنامه حتی در زمانه خلأ مرجعیت رسانهای هر روز شعله ور است. او ظرفیت بالایی برای درک و بخشش بدخواهان دارد. صالح آبادی کیمیاگری است که دشمن را به دوست تبدیل میکند. حق زیردستان را رعایت میکند و بر گردن کارمندانش حق پدری دارد. روزنامه ستاره صبح با حداقل امکانات، حداکثر توانایی خود را برای تحلیل و پرداختن به دغدغههای جامعه به کار میگیرد و روزنامهای در تراز ملی و بینالمللی به حساب میآید. این روزنامه با وجود دست اندازهای بزرگ مالی و حتی نظارتی همچنان با سرمایه شخصی و خصوصی اداره میشود و تیتری به توزیع کنندگان رانت نمیفروشد.