کد خبر : 675016 تاریخ : ۱۴۰۳/۸/۲ - 03:51
ستاره صبح در گفت‌وگو با قاسم محبعلی، مدیر کل پیشین خاورمیانه‌ای وزارت امور خارجه بررسی کرد: چالش‌های عربی با ایران ستاره صبح، فائزه صدر: کشور‌های عرب خاورمیانه در تنش ایران و اسرائیل به شکل یک ناظر ظاهر و سعی دارند رویکردی بی طرفانه از خود به نمایش بگذارند و بعضا از جنایت اسرائیل حمایت هم می کنند.

این بی طرفی به منافع اسرائیل متمایل است، آنجاییکه می‌بینیم برای آنکه اعراب آسمانشان را در اختیار اسرائیل قرار ندهد، وزیر امور خارجه ایران به یک یک این کشور‌ها سفر می‌کند و درباره مواضع ایران به آنها هشدار می‌دهد. در این بین اسرائیل ادعا کرده تماس‌‌ها و درخواست‌هایی از کشور های منطقه مبنی بر برخورد با ایران دریافت کرده و آنها خواستار اطلاع از حمله هستند تا بتوانند در صورت حمله تلافی ‌جویانه ایران اقدامات لازم را انجام دهند! در حالتی بینابین به نظر می‌رسد کشور‌ های عربی مایل هستند تنش منطقه برنده‌ای نداشته باشد و به شکلی فرسایشی ادامه یابد تا اسرائیل و جبهه مقاومت را تضعیف کند. ستاره صبح در گفت‌وگو با قاسم محب علی، مدیر کل پیشین بخش خاورمیانه‌ای وزارت امور خارجه به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

در مورد حمله اسرائیل به حماس شاهد سکوت معناداری از اعراب منطقه بودیم آیا در صورت تشدید درگیری میان ایران و اسرائیل این سکوت منطقه‌ای در رابطه با ایران امتداد پیدا خواهد کرد یا خیر؟
موضع اعراب در رابطه با ایران مشخص است. اعراب در بیانیه شورای همکاری خلیج فارس و اخیرا در بیانیه اتحادیه اروپا به طور واضح اختلافاتشان با ایران را در 4 عرصه تشریح کرده‌اند.
اولین مورد ادعای امارات نسبت به جزایر سه گانه ایران است. دومین مورد رد مالکیت ایران در حوزه نفتی آرش است. سومین مورد اجرای صلح آمیز برنامه هسته‌ای ایران، برجام و تعهدات نسبت به آژانس است تا از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری شود. چهارمین مورد نیز عدم مداخله ایران در امور جهان عرب است که نسبت ایران با گروه‌هایی چون حزب الله، حماس جهاد اسلامی و ... را مورد توجه قرار می‌دهد.
بنابراین موضع اعراب مشخص است و آنچه در بیانیه دوحه در کنار آقای عراقچی اعلام شد، حداکثر این بود که ما در این جنگ بی طرفیم. البته اعلام بی طرفی کشورهای عربی معنایی منفی دارد و به معنی نبودن در کنار ایران است.
بی طرفی در جنگ به معنای عدم دخالت اعراب در جنگ ایران و اسرائیل است. ولی اعراب متحد نظامی آمریکا هستند و اسرائیل از تأسیسات منطقه‌ای غرب بهره خواهد برد. اعراب به امریکا متعهد هستند ترکیه در قبال ناتو تعهداتی دارد. از این رو پایگاه های نظامی بسیاری ازکشور‌ها در جنگ احتمالی ایران و اسرائیل در اختیار جبهه مقابل خواهد بود.
به طور مثال عراق بی طرفی مثبت خود را در بیانیه‌ای اعلام کرده و گفته از فضای خاکی و آبی و آسمان کشورش برای حمله به ایران استفاده نخواهد شد. اما دیگر کشور های عربی تنها اعلام بی طرفی کرده و چنین تعهدی به ایران نداده‌اند.

برخی منابع از تمایل کشور های منطقه برای تشدید درگیری اسرائیل با ایران صحبت کرده‌اند آیا در پشت صحنه تهدیدات اسرائیل در حمله به ایران، تحریکاتی از طرف اعراب وجود دارد یا خیر؟
نمی توان به منابع این اخبار اعتماد کرد. زیرا اسرائیل در کنار نبرد نظامی جنگی رسانه‌ای را در جبهه دیگری مدیریت می‌کند. بسیاری از منابع در این مدت مشکوک به نظر می‌رسند. زیرا از این جنس اخبار تنها اسرائیل سود می‌برد. این خبر‌ها اختلافات بین ایران و کشور های عربی را افزایش می‌دهد.
مثلث بحرانی شکل گرفته که یک ضلع آن ایران، اسرائیل، آمریکا و ضلع دیگرش اعراب و اسرائیل و ضلع سوم ایران و اعراب است. این مثلث می‌تواند تحت تأثیر جنگ رسانه‌ای خارج از میدان اصلی چنان بچرخد که در میدان های واقعی ایران و اعراب را درگیر کند.
واضح است که اعراب از افزایش تنش میان ایران و اسرائیل سود می‌برند. ولی من بعید می‌دانم اعراب نیات خود در مورد ایران را با صراحت به اسرائیل منتقل کنند. این خبر بیشتر جنبه تشنج افزایی دارد و می‌توان آن را به منابع غیر معتبر اسرائیلی نسبت داد. دور تا دور کشور در هر سو دامی پهن شده است. افکار عمومی ایران، رسانه های داخلی و تصمیم گیران باید با خونسردی و آرامش این دوره را طی کنند تا به دام نیفتیم. به عقیده من ایران پس از 7 اکتبر 2023 (15مهر 1402) به تله افتاد و با موضع گیری های رسمی اش وارد درگیری شد که برایش طرح ریزی کرده بودند.
امروز هم باز تله‌هایی کار گذاشته شده باید هشیار باشیم و به دام نیفتیم.

در چنین شرایطی سفر های وزیر امور خارجه ایران چه دستاوردی داشته؟ آیا دیپلماسی توانسته تغییری در رویکرد اعراب ایجاد کند یا خیر؟
ایران باید همواره دیپلماسی منطقه‌ای فعالی داشته باشد در این شرایط میزان موفقیت نسبی است و شاید چندان جواب ندهد.
ضمن اینکه بازیگران اصلی یعنی اروپا و آمریکا به دلیل قطع ارتباط با ایران و بسته شدن مسیر گفت‌وگو در این دیپلماسی نقشی ندارند. اعراب یعنی دوستان نزدیک غرب و اسرائیل یعنی خود غرب، از یک سو ایران می‌خواهد وارد جنگ با غرب شود و از سویی می‌خواهد به دوستان غرب نزدیک شود!
ایران می‌خواهد در دقیقه 90 آنچه را که سال‌ها مورد غفلت واقع شده بود اصلاح کند بعید است که بتوان نتیجه بگیرید. واضح است که اعراب ایستادن در کنار طرف قوی تر را انتخاب خواهند کرد.
اگر ایران یک دیپلماسی متوازن داشت به خوبی می‌توانست این مرحله را با رایزنی حل کند. این دیپلماسی غلط میراثی 45 ساله است که تا ایران به دردسر نیفتد و در مرحله‌ای بحرانی قرار نگیرد به این فکر نمی‌افتد که باید در جهان دوستان قدرتمند و موجهی داشته باشد.
اگر بخواهیم از این بحران یک درس بگیریم و برای همیشه به ید داشته باشیم این است که باید با تمام جهان متناسب با منافع ملی گفت‌وگو کرد و رابطه داشت. البته ابتدا باید منافع ملی را تعریف کرد و تصویری که از منافع اشخاص و گروه‌ها به جای منافع ملی در ذهن برخی نقش بسته را پاک کرد چون بسیاری فکر می‌کنند در جهت منافع ملی کار کرده‌اند درحالیکه آن منافع شخص بود منافع گروه بود نه منافع ملی! برای دیپلماسی موثر باید اقتصاد را تقویت کرد تا دیگران هم به ما نیاز پیدا کنند. با یک طرف درگیر شدن و با طرف دیگری متحد شدن دیپلماسی نیست و در دنیای امروز جواب نمی‌دهد و شرایط استثمار را ایجاد می‌کند. ایران باید بردباری به خرج بدهد و سطح تنش را کاهش دهد تا سایه جنگ از سر کشور بگذرد.

آیا در صورت وقوع جنگی تمام عیار، منطقه و به ویژه کشور های عربی از آتش این جنگ مصون خواهند ماند؟
اعراب به طور طبیعی از جنگ احتمالی ایران و اسرائیل سود می‌برند. چون هر طرف که ضعیف شود به نفع آنها خواهد بود و می‌توانند امتیاز بگیرند.
از سویی اسرائیل و آمریکا به اعراب حمله نخواهند کرد. اما این احتمال بررسی می‌شود که در صورت وقوع یک اشتباه و حمله ایران به کشورهای منطقه جنگی وسیع و منطقه‌ای با ائتلافی بین‌المللی و با مشارکت اعراب علیه ایران صورت بگیرد. وضعیت ایران در چنین جنگی که طرف مقابل حمایتی جهانی دارد و ایران متحدی نخواهد داشت، مشخص است.